قرآن و پاسخ به شبهات پیرامون زنان درجامعه

دشمن نامیدن زن و فرزند،مسئله ارث وشهادت مرد برعلیه همسرش ازجمله شبهاتی است که همواره مطرح شده و منابع اسلامی به استناد تفسیر قرآن پاسخهای منطقی به آن دادند.

به گزارش خبرگزاری شبستان، شهادت شوهر علیه زن - دشمن نامیدن زن و فرزندازجمله شبهاتی است که گروهی از مخالفان ومعاندان دین با سوء استفاده ازمعانی  آیاتی از قران کریم مطرح کردند.
سوره نور آیه 6

وَالَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یَکُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ.

و کسانیکه زنان خود را به زنا متهم میکنند، اگر نتوانند 4 شاهد پیدا کنند میتوانند خود چهار بار شهادت بدهند در راه خدا که او از راستگویان است

شبهه: یک مرد میتواند با 4 بار شهادت دادن در راه خدا زنش را متهم به زنا کند.

پاسخ:

شبهه‌افکن، در اینجا مرتکب، سفسطۀ دروغ و نقل قول ناقص میشود. در این نوع از سفسطه، سفسطه‌گر، بخشی از سخن را نقل میکند و بخش دیگر را بیان نمیکند، تا با این نقل قول ناقص خود بتواند طرف مقابل را محکوم کند.

بیایید این آیه را با آیات قبل و بعد از آن بررسی کنیم:

وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ{4} إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ{5} وَالَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یَکُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ{6} وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِن کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ{7}وَیَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ{8} وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْهَا إِن کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ{9}

ترجمه(از آیت الله مکارم شیرازی):

کسانی که زنان پاکدامن را متهم میکنند،سپس چهار شاهد(بر مدعای خود) نمیاورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید و آنها همان فاسقانند(4) مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند(که خدا آنها را میبخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است(5) و کسانی که همسران خود را (به عمل منافی عفّت) محکوم میکنند و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید به نام خدا چهار مرتبه شهادت دهد که از راستگویان است(6) و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد(7) و آن زن نیز میتواند کیفر(زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد(در این نسبتی که به او میدهد) از دروغگویان است(8) و بار پنجم بگوید غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد(9)

 میبینیم که در آیۀ چهارم سورۀ نور میفرماید کسانی که زنی را متهم کنند چهار شاهد نداشته باشند، باید هشتاد ضربۀ تازیانه بخورند. در آیۀ ششم، میفرماید مردانی که به زن خود اتهامی را وارد میکنند و شاهدی ندارند(مثلا مردی که را فرض کنید که وقتی وارد خانه میشود زنش را مشغول زنا با مرد دیگری میبیند. در این حالت او شاهدی جز خودش ندارد) میتوانند پنج مرتبه شهادت دهند و در مرتبه آخر لعنت خدا را،در صورت دروغگو بودن، بر خود بطلبند. در این حالت زن محکوم میشود ولی او هم میتواند به پنج شهادت و در مرتبه آخر لعنت خدا را ،در صورت دروغگو بودن، بر خود بطلبد که از مرتکب گناهی نشده است. در این حالت هیچ اتهامی متوجه زن نیست و در صورتی که دروغ گفته باشد لعنت خدا در دنیا و آخرت متوجه اوست و اگر شوهر دروغ گفته باشد نیز لعنت خدا در دنیا و اخرت متوجه اوست.

پس شبهه‌افکن، کلام خدا را ناقص نقل کرده و نگفته است که زن نیز میتواند با شهادتهای مشابه اتهام را از خود بردارد.

همچنین شبهه‌افکن مرتکب دروغگویی نیز شده است زیرا قرآن از پنج شهادت سخن گفته است و نه چهار شهادت.

در اینگونه شبهه‌افکنیها اسلامستیزان، با ادعای دروغ و سفسطه سعی در گمراه کردن افرادی میکنند که حاضر نیتند زحمت تحقیق را به خودشان بدهند.

دشمن نامیدن زن و فرزند

سوره التغابن آیه 14

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَّکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ .

ای کسانی که ایمان آورده اید ، در میان زنان و دشمنانتان دشمنی برای شما وجود دارد از آنها حذر کنید و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و گناهشان پوشیده دارید ، خدا آمرزنده و مهربان است.

شبهه: زنان و فرزندان دشمنان مردان هستند.

پاسخ:

شبهه‌افکن در اینجا نیز مرتکب سفسطه های دروغ و تفسیرناصحیح شده است.

باعث تأسف است که شبهه‌افکن حتی در آوردن ترجمۀ آیه هم دشمنی خود را بروز داده است و "ازواجکم و اولادکم" را به "زنان و دشمنان" ترجمه کرده است؛ حال آنکه ترجمۀ صحیح بخشی که با فونت قرمز نوشته است این است: «در میان همسران وفرزندانتان دشمنی برای شما وجود دارد پس شبهه‌افکن مرتکب دروغ شده است.

امّا شبهه‌افکن در جای دیگری هم دروغ میگوید. قرآن نفرموده است که زنان و فرزندان شما هستند بلکه میفرماید در زن و فرزند دشمنی برای شما هست. این سخن بدان معنا نیست که زن و فرزند دشمن شما هستند. چگونه ممکن است قرآن که زن و مرد را لباس یگدیگر میداند(بقره آیه 187) و در جای دیگر زنان را مایۀ آرامش مرد میداند آنها را دشمن بخواند؟

بحث این آیه این نیست که زن و فرزند دشمن هستند بلکه بحث سر این است که گاهی زن و فرزند باعث گناه انسان میشوند. مثلا مرد برای اینکه زن و فرزندش در آسایش باشند به کسب روزی حرام تن میدهد. پس این آیه هیچ توهینی به زن نکرده است.

ارث زنان

سوره نساء آیه11

یُوصِیکُمُ اللّهُ فِی أَوْلاَدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَیَیْنِ فَإِن کُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَکَ وَإِن کَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلأَبَوَیْهِ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِن کَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ یَکُن لَّهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن کَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِی بِهَا أَوْ دَیْنٍ آبَآؤُکُمْ وَأَبناؤُکُمْ لاَ تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً فَرِیضَةً مِّنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیما حَکِیمًا.

خدا در مورد فرزندانتان به شما سفارش میکند که سهم پسر برابر سهم دو دختر است. و اگر دختر باشند و بیش از دو تن، دو سوم میراث از آنهاست. و اگر یک دختر بود نصف برد و اگر مرده را فرزندی باشد هر یک از پدر و مادر یک ششم میراث را برد. و اگر فرزندی نداشته باشد و میراث بران تنها پدر و مادر باشند، مادر یک سوم دارایی را برد. اما اگر برادران داشته باشد سهم مادر، پس از انجام وصیتی که کرده و پرداخت وام او یک ششم باشد. و شما نمیدانید که از پدران و پسرانتان کدامیک شما را سودمند تر است. اینها حکم خداست، که خدا دانا و حکیم است.

سوره نساء آیه 176

یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللّهُ یُفْتِیکُمْ فِی الْکَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَکَ وَهُوَ یَرِثُهَآ إِن لَّمْ یَکُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن کَانَتَا اثْنَتَیْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَکَ وَإِن کَانُواْ إِخْوَةً رِّجَالاً وَنِسَاء فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَیَیْنِ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ أَن تَضِلُّواْ وَاللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ.

از تو فتوی می خواهند ، بگوی که خدا در باره کلاله برایتان فتوی می دهد، : هر گاه مردی که فرزندی نداشته باشد بمیرد و او را خواهری باشد ، به آن خواهر نصف میراث او می رسد اگر خواهر را نیز فرزندی نباشد ، برادر از او ارث می برد اگر آن خواهران دو تن بودند ، دو ثلث دارایی را به ارث می برند و اگر چند برادر و خواهر بودند ، هر مرد برابر دو زن می برد خدا برای شما بیان می کند تا گمراه نشوید ، و او از هر چیزی آگاه است.

 شبهه: سهم زنان از ارث در اسلام نصف سهم مردان است. این مسئله با اصل یکم اعلامیه حقوق بشر که حقوق تمامی افراد بشر را یکسان میداند در تضاد است.

 پاسخ:

 بحث را به بخشهای زیر تقسیم میکنیم:

 1)آیا همیشه ارث زن نصف ارث مرد است؟

 قانون ارث موضوع مالی و اقتصادی است که در اسلام بر پایه عدالت اجتماعی بنیان نهاده شده و در آن مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی هر یک از زن و مرد رعایت شده است. اگر از درون نظام حقوق اسلام به ارث نگاه شود، سهم زنان که هیچ مسئولیت اقتصادی بر دوش ندارند و موظف به کسب روزی برای خانواده نیستند، کاملا منصفانه و ضامن کرامت و عزت نفس زن مسلمان است.

 در زمان ظهور اسلام و نزول قرآن کریم، محرومیت زنان از ارث میان همه اقوام ملل بشری در سطح دنیا وجود داشت و زن به هیچ یک از عناوین همسر، مادر، دختر و یا خواهر ارث نمی برد. اسلام در زمینه ارث ، انقلاب به وجود آورد و اولین نظام حقوقی جهانی بود که به زنان حق ارث عطا کرد و تمام قوانین ظالمانه دوران جاهلیت را که بر پایه اعتقادات و آداب و رسوم قبیله ای بود منسوخ نمود. در دوران جاهلی نه تنها به زن ارث نمی دادند بلکه بدون توجه به رضایت او همانند دیگران اموال متوفی وی را به ارث می بردند. این قانون جاهلی به وسیله قرآن کریم منسوخ شد. (1)

اسلام، احکام ارث را بر اساس جنسیت مرد یا زن بودن وضع نکرده ، بلکه براساس مسؤلیت مالی و موقعیتی است که این دو در خانوار دارند. در پاره ای از موارد زن بیش از مرد سهم می برد، بنابراین سهم ارث متناسب با نظرگاه کلی اسلام نسبت به خانواده، تقسیم وظایف و مسؤلیتها سازگار و عادلانه است.

در بحث ارث زنان سه فرض مطرح است که معمولا یک فرض آن ذکر می شود و از دو فرض دیگر غفلت می شود:

 1. در مواردی زن و مرد همتا و مساوی ارث می برند، مانند صورتی که میت (فرزند) پدر و مادر داشته باشد که هر کدام به طور یکسان یک ششم ارث می برند و سهم پدر به عنوان مرد بودن بیش از سهم مادر نیست.

 2. در مواردی زن کمتر از مرد ارث می برد، مانند دختر که کمتر از پسر ارث می برد.

3. در مواردی سهم زن بیش از سهم مرد می باشد، مانند موردی که میت غیر از پدر و دختر، وارث دیگری نداشته باشد که در این جا پدر یک ششم می برد و دختر بیش از آن . نیز مانند موردی که میت دارای نوه باشد و فرزندان او در زمان حیات وی مرده باشند که در این جا نوه پسری سهم پسر را می برد و نوه دختری سهم دختر را، یعنی اگر نوه پسری دختر باشد و نوه دختری پسر باشد، دختر دو برابر پسر ارث می برد. (2)

 بنابراین ،سوال را به صورت کلی نمی توان طرح کرد که چرا ارث زن نصف مرد است، زیرا در مواردی ارث زن و مرد مساوی و در موارد دیگر ارث زن از مرد بیشتر است و فقط در برخی از موارد است که ارث از مرد کمتر است، پس بهتر است سؤال را این طور مطرح کنیم: چرا در برخی موارد ارث زنان نصف مردان است؟

 2)چرا گاهی ارث زن نصف ارث مرد است؟

امام رضا علیه السّلام در پاسخ به این سؤال فرمود: «زن وقتی که شوهر کرد، مالی به عنوان مهر می گیرد و هزینه زندگی وی بر عهدۀ مرد است و مرد باید نفقه و سایر مخارج زن را بدهد، ولی بر عهده زن چیزی نیست، از این جهت حق مرد بیشتر است».(3)

امام صادق علیه السّلام فرمود :«علتش این است که اسلام سربازی را بر زن واجب نکرده و مهر و نفقه را بر مرد لازم شمرده است از جرائم اشتباهی که خویشاوندان مجرم باید دیه بپردازند ، زن از پرداخت دیه و شرکت با دیگران معاف است».(4)

 با توجه به این دو روایت و با نگاه به احکام دیگر اسلام متوجه می شویم که نصف شدن ارث زن نسبت به مردان در برخی موارد با توجه به مسئولیت های اقتصادی در خانواده و جامعه مانند دادن نفقه ومهر و دیه عاقله و شرکت در جهاد و پرداخت حقوق واجب اجتماعی که بر عهده مردان نهاده شده تنظیم شده است و دین اسلام برای ایجاد تعادل میان مسئولیت و حق این احکام را وضع نموده است .طبیعی است که دین اسلام وقتی مسئولیت مالی بیشتری را بر دوش مردان قرار داده حق بیشتری را نیز در ارث قرار داده تا بین مسئولیت و حق تعادل بر قرار شود. و چون به موضوع مهریه و نفقه(دادن خرج خانواده) نگاه کنیم بخشی از این حقوق(اموال مردان) به زنان برگشت می نماید.

 گذشته از این که احکام ارث به لحاظ مصلحت های اجتماعی وضع شده و در مواردی که مصلحت اقتضا کند یا شخص تمایل داشته باشد که بازماندگانش به یک اندازه از اموال او بهره برند، می تواند از حق وصیت خود برای تقسیم سهام و برابری آن استفاده کند.

 3) تضاد آیه با اصل یکم حقوق بشر.

 اینکه قانون حقوق بشر با این آیه از قرآن در تضاد است بخاطر اینستکه نظام حقوقی اسلام و حقوق بشر متفاوت است. از دیدگاه حقوق بشر زن نه حق مهریه گرفتن دارد و نه میتواند از شوهرش مطالبۀ نفقه کند بلکه باید در تمام مسائل با شوهرش به تقسیم مساوی بپردازد ... در اسلام شوهر باید به زن نفقه بدهد، زن موظف به کار کردن نیست و میتواند مطالبۀ مهریه کند، زن در خانه نیز موظف به انجام کارهای خانه و حتی شیر دادن به فرزند خود نیست، در مقابل ارث دختر از والدین را نصف ارث پسر از والدین قرار داده است. براستی، پسر این ارث دوبله را برای در کجا خرج میکند؟ برای زن و فرزند!!

 پی نوشت ها :

1.نساء (4) آیه 18

2.عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال، ص 346

3.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج17، ص 437

4. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4 ، ص360

 پایان پیام/

کد خبر 205689

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha