به گزارش خبرنگار شبستان، برنامه "زاویه" کاری از گروه معارف و اندیشه دینی شبکه 4، به تهیه کنندگی علیرضا حائری، چهارشنبه، 22 آذرماه مطابق معمول هر هفته به روی آنتن رفت.
بنابراین گزارش، در پنجاه و ششمین هفته از مجله علوم انسانی زاویه که به موضوع "تکوین جریان روشنفکری در ایران، چرایی و چگونگی" اختصاص داشت محمدمنصور هاشمی، نویسنده و پژوهشگر و شهریار زرشناس، استاد دانشگاه، برای دومین هفته پیاپی با یکدیگر مناظره پرداختند.
در ابتدای برنامه این هفته عبدالله صلواتی، مجری زاویه، خطاب به محمدمنصور هاشمی گفت: برخی زمان ظهور روشنفکری در ایران را مشروطه خوانده و معتقدند از آن زمان برای نخستین بار ایرانیان زیست جهان نوین را در مواجهه با غرب تجربه کردند، روشنفکری در ایران به نظرتان از چه زمانی بوده است؛ از چرایی و ضرورت ورود آن به ایران بگویید و همچنین آیا روشنفکری در ایران به علتی که در غرب شکل گرفت،نمود یافت؟
هاشمی در پاسخ به پرسش های مطروحه اظهار کرد: بستگی دارد که روشنفکری را به چه معنایی به کار بریم، چراکه الفاظ قراردادی هستند، اینکه برای مثال مقصود ما از روشنفکر صرفا کسانی باشند که در دوره جدید اندیشه کرده اند، یا اینکه آن را برای افرادی که علوم اوائل را در نهضت ترجمه، وارد دنیای اسلامی کردند، لحاظ کرده و آنها را روشنفکر بنامیم یا کسانی که علوم اجتماعی را نقد کردند که از این منظر حافظ هم می تواند روشنفکر باشد.
منورالفکری دوره قاجار سلف روشنفکری امروز
وی ادامه داد: به هرحال جریان فکری ای وجود دارد که در دوره قاجار با تعبیر "منور الفکر" شکل گرفت، روشنفکران کسانی هستند که با درک وضعیت عقب مانده ما نسبت به دنیای جدید، سعی کردند اندیشه ها و علوم جدید را وارد جامعه مان کنند، منورالفکری دوره قاجار سلف روشنفکری است که تا امروز ادامه دارد.
بنابراین گزارش، در ادامه این مناظره زرشناس در رابطه با همین مسئله گفت: من آن دورانی که در مورد ظهور روشنفکری با غرب عنوان شد منطبق با وقایع نمی دانم، گرچه در غرب استبداد کلیسایی حاکم بود و جریان روشنفکری به موازات عالم اومانیستی که در برابر این استبداد ایستاده بود ایجاد شد اما شاید همین نمود، بعدها خود وجهه بدتری از کلیسا را یافت.
وی در رابطه با ظهور جریان روشنفکری در ایران بیان کرد: معتقدم منورالفکری در ایران محصول مستقیم و مشخص تاریخی ما نبود، بلکه به طور مشخص با مستندات موجود، به نظرم در ایران ساخته شد آن هم توسط جریانی که توسط استعمار انگلیس ساخته شد، این موارد تهمت، حرف و شعار سیاسی نیست، بلکه تاریخ معاصر ماست که در خاطرات و سرگذشت ها و وقایع نگاری ها وجود دارد.
روشنفکری نوین ایران سوغات استعمار انگلیس!
این استاد دانشگاه ادامه داد: در سال 1215 ه.ق، "سِر جان ملکم"، تاریخ ایران می نویسد، کمی بعد "فریزر" و دیگران به ایران می آیند و کم کم جذب نیرو را برای نخستین بار از ایران انجام می دهند، با این وصف، من فکر می کنم ما روشنفکری مشروطه را به دو بخش می توانیم تقسیم کنیم که برخی از چهره های نسل اول چون"میرزا عسگر خان افشار"، "میرزا صالح شیرازی"، "فرخ خان امین دوله غفاری" و ... بودند که از سال 1220 قمری فعالیت شان آغاز شد، و در نسل دوم که افرادی مثل "آخوندزاده" در آن فعالیت داشتند؛ به نظر من با توجه به این دو نسل، روشنفکری در ایران توسط استعمار انگلیس ساخته شد، به این منظور که مدرنیته که مقصود غرب مدرن بود در ایران محقق شود.
زرشناس تصریح کرد: استعمار انگلیس به دنبال تحقق چنین مدرنیته ای بود نه مدرنیته ای که متکی به استقلال ملی باشد، بلکه شبه مدرنیته و مدرنیته ای سراپا وابسته، و عملا روشنفکری آن زمان این کار را کرد. البته نمی گویم آدم خادم در نسل های روشنفکری مان نداریم، اما جریان روشنفکری دوره مشروطه وضع بدی داشت و همه افراد آن جریان حداقل نسل اول، فراماسونری بودند یا در کشورهای خارجی ماسون شدند و متاسفانه در الحاق قراردادهای استعماری نقش داشتند، قراردادهایی چون ترکمنچای و گلستان که میرزا ابوالحسن خان ایلچی نقش منفی در آن داشت.
در ادامه صلواتی، مجری برنامه خطاب به زرشناس گفت: یعنی دوراهی عقب ماندگی توسعه را علت پیدایش روشنفکری نمی دانید؟
زرشناس در پاسخ ابراز کرد: می دانم، اما می گویم گرفتار انحطاط بودیم و استیلای غرب مدرن و استفاده غرب مدرن از عقب ماندگی ما بود، و این انحطاط زمینه استیلای غرب مدرن شد، و طوری شد که آنها گفتند ما برایتان راهی برای رهایی باز می کنیم، که این چشم انداز ما را اسیر کرد و به نظرم تونل وحشتی که مدرنیته در ایران ایجاد کرد در هیچ دوره تاریخی ما نمود ندارد و روشنفکران حاملان فرهنگی و گاهی کارگزاران سیاسی آن هستند.
بر پایه این گزارش، هاشمی در رابطه با مسائل یاد شده گفت: دکتر زرشناس ادعایی می کنند اما جملات شان کلی است، کافی است چند نفر را اسم ببرم و نظر ایشان را بپرسم، مثلا "طالبوف" به چه کسی وابسته بوده و از کجا پول گرفته است؟ من اشکالی روشی با این جور بحث کردن دارم، دکتر زرشناس چند مورد را کنار هم قرار می دهند که اصلا شاید نشود به آنها روشنفکر گفت، یعنی هر رجل سیاسی دوره قاجار که نهایتا سفرنامه ای هم در لندن نوشته آیا می توان به او روشنفکر به معنای کسی که اندیشه غربی را می شناخت معرفی کرد؟ قطعا این افراد از یک سنخ نیستند.
وی ادامه داد: من و دکتر زرشناس بر سر انحطاط ایران توافق داریم، اما علت این انحطاط که روشنفکران نبوده اند، در جامعه منحط و عقب افتاده که علت زوال اش از بیرون نیست، کسانی دنبال راه حل می گردند، نخستین گروهی هم که در این مسیر پیش قدم می شوند منورالفکرها هستند که می آیند این پرسش را طرح می کنند که چرا غرب پیشرفت داشته و ما نداشته ایم؟
باید اندیشه ها را از افراد جدا کرد
هاشمی گفت: قطعا اگر کسی وطن فروش باشد این سوال اصلا برایش پیش نمی آید، به نظرم اینکه با جواب منورالفکرهای آن دوره موافق نباشیم، به این معنی نیست که آنها خائن و مزدور بودند یا استعمار انگلیس در تکوین شان نقش داشته گاهی با این حرف ها حتی داریم اعتبار به استعمار انگلیس می دهیم؛ یعنی می گوییم که بخشی از تاریخ اندیشه ما را استعمار انگلیس ساخته است، این توصیف خوبی نیست، من فکر می کنم باید سره و ناسره و اندیشه ها را از اشخاص جدا کرد.
این محقق خطاب به زرشناس بیان کرد: شما چندبار در مورد شبه مدرنیته سخن گفتید، یکبار مدرنیته را نفی می کنید و فکر می کنید در اثر جنبش اومانیستی ایجادشده و مدرنیته محصول آن است و بعد می گویید شبه مدرنیته این جریان را ایجاد کرده که این امر خود یک تناقض است، روشنکفری کارخانه نبوده که ما برویم چیزی را وارد کنیم، روشنفکران ما به اندازه ای که زمانه اجازه می داد به ارائه موارد مختلفی در آن زمان پرداختند، آن دوران مثل الان نبود که هر دانش آموز دبیرستانی مثلا بتواند چند زبان را یاد بگیرد و صحبت کند.
وی افزود: برای مثال ورود مدرسه به ایران، چه کسانی مدرسه را به ایران آوردند؟ آیا آنها خائن بودند؟ سوال من آن است که چرا مولفه های خوب را باید حاصل اقتضائات زمانه بدانیم و مولفه های بد را به روشنفکران نسبت دهیم.
در ادامه زرشناس در پاسخ به اظهارات هاشمی گفت: من هر رجل دوره قاجار را روشنفکر نمی دانم، معتقدم روشنفکر یعنی نماینده و سخنگوی مدرنیته، برای توضیح بیشتر از یک تعریف غربی استفاده می کنم، به تعبیری "کاست" مجموعه ای از کارگزاران، چهره های تئوریک، رجل سیاسی، شاعر و نویسنده و ... می گویند، جهت گیری این مجموعه ترویج مدرنیته است، بنابراین افرادی که در دوره روشنفکری به آنها اشاره کردم نظیر میرزا صالح شیرازی و دیگران، در این مجموعه مشترک اند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: تمدن کلاسیک ایران بعد از اسلام و از اواخر دوره صفویه و به بیان دقیق تر از دوران افشاریه دچار انحطاط شد، اما حقیقت آن است که ما در طول تاریخ مان همواره نظیر این انحطاط ها و برخاستن ها را داشته ایم، من تصور می کنم اگر استعمار غرب مدرن سراغ ما نمی آمد، مجددا خودمان بلند می شدیم.
وی خطاب به هاشمی عنوان کرد: شما به وطن فروشی اشاره کردید و گفتید اگر روشنفکران آن دوران وطن فروش بودند اصلا در مورد وضع جامعه آن زمان طرح سوال نمی کردند، من منکر این مسئله نیستم که روشنفکران جامعه آن زمان به دنبال راه حل بودند، معتقدم ما خیزش های ضد استکبار داشتیم و داریم اما جریان شکل گرفته روشنفکری ایران حاصل دخالت انگلیس بود، آیا وقتی می گوییم که استعمار انگلیس در دولت قاجار جایگاه ویژه داشته و دخالت می کرد، یعنی اندیشه مان را دودستی در اختیار انگلیس قرار دادیم؟
روشنفکران در برابر غرب جدی نبودند
زرشناس تصریح کرد: روشنفکران ما در ایران حتی آن قدر جدی نبودند که وضعیت ما را به جایی برسانند که در برابر غرب حداقل ژاپن گونه باشیم، در واقع روشنفکران ما بدتر از بد کردند و حتی مدرنیته را به معنای درست آن ارائه نکردند.
در این اثنا هاشمی در پاسخ به اظهارات زرشناس این سوال را مطرح کرد که حکم اعدام شیخ فضل الله نوری را چه کسی امضا کرد؟ شیخ "ابراهیم زنجانی"،آیا می توانیم بگوییم که در آن دوره همه روحانی ها یکدیگر را می کشتند؟ چرا که حکم اعدام شیخ فضل الله را یک روحانی امضا کرد.
وی خطاب به زرشناس ادامه داد: مقصود من در رابطه با مواردی که شما مطرح کردید و همچنین مثالی که ارائه کردم این است که بسیاری از احکام و مواردی که ارائه می کنید، کلی است، شما گفتید مدرنیته هیچ ارمغانی نداشته است، در حالی که 150 سال قبل در همین تهران آدم جلوی توپ می بستند، هنوز برده داری بود، در حرم سرای ناصرالدین شاه (خاجگان) حضور داشتند، موضوع این است که شما خوبِ زمانه را اقتضا می دانی و بد را حاصل روشنفکری می گذارید.
به جای نگاه تاریخی فقط حرف می زنیم
هاشمی ابراز کرد: اگر روشنفکر ما در آن دوران حتی نصفه و نیمه سعی داشت تا مولفه هایی را ارائه کند، در حد توان و متناسب با اقتضائات زمانه بود و همین مقدار از آنها بر می آمده است، همچنین در مورد این موضوع که گفتید بحث تجدد در ایران در دوره قاجار و بنابر ریشه یابی علل عقب ماندگی تبدیل به گفتمان شرق و غرب شد که در پاسخ به این تحلیل باید بگویم که ما به جای نگاه تاریخی به این مسائل همچنان داریم حرف می زنیم، یعنی این اندیشه که باید با توجه به میراث غنی خودمان رشد کنیم از اوایل قاجار تا به امروز هم هست و خیال می کنیم که کشف جدید و مهمی است در حالی که سال هاست داریم این مسائل را در قالب حرف بیان می کنیم.
وی تصریح کرد: در تحلیل تان به روشنفکران جفا شد، در تک تک آدم های آن دوران می توان نشان داد که چه مقدار برای تلفیق سنت ما با اندیشه غرب تلاش کردند، یا مثلا در بخشی از صحبت تان گفتید که مقدرات تاریخی ما دست روشنفکران بوده است، در حالی که روشنفکرها جمع متکثری بودند، عده ای در زندان بودند، عده ای در میان جمع، 53 نفر هم در این تعریف روشنفکر هستند، این افراد که حاکم نبودند.تا وقتی که مفهوم چپ بر روشنفکری حاکم بود فقط اپوزوسیون را روشنفکر می دانستند.
در ادامه زرشناس در مقام پاسخ گویی بر آمد که مجری برنامه سوال دیگری از وی پرسید، در این میان زرشناس خطاب به عبدالله صلواتی گفت: شما می خواهید بحث را مدیریت کنید یا من باید جواب بدهم؟، من چارچوب را رعایت می کنم اما شما دفعه قبل هم اجازه ندادید که من صحبت کنم، باید پاسخ موارد مطرح شده داده شود وگرنه بحث ناقص می ماند.
زرشناس اظهار کرد: من نمی گویم که روشنفکران حقوق بگیر بودند، بلکه معتقدم آغاز جریان روشنفکری در کشور ما توسط استعمار بود.
در پایان هاشمی خاطرنشان کرد: روشنفکران که دسته ای واحد نبودند، مسلمان و غیرمسلمان بودند، وقتی این تکثر وجود دارد اطلاق یک حکم کلی بر آنها کار ساده ای است.
پایان پیام/
نظر شما