فرموله کردن اندیشه دینی به مجاهدانی بصیر و متفکر نیاز دارد

بر هر دوره تاریخی عنوانی حاکم است که به مثابه روح به آن دوره جان می بخشد. امروز هم ما به مجاهدان بصیر و متفکرانی نیاز داریم که اندیشه دینی را در هیأت دستور العمل های اجتماعی، سیاسی و ... فرموله کنند.

به گزارش خبرنگار شبستان، مجله علوم انسانی "زاویه" چهارشنبه، پانزدهم آذرماه با موضوع "خاستگاه جریان روشنفکری در ایران" که در واقع ادامه مباحث مطروحه در دو برنامه قبل بود، روی آنتن شبکه چهارم سیما رفت.
بر این اساس، در برنامه های گذشته زاویه که در دوب خش اختصاص به همین بحث داشت، حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه تهران و در برنامه دوم سید عباس نبوی رئیس موسسه تمدن اسلامی و حجت الاسلام و المسلمین لطف الله آجودانی، استاد تاریخ حضور داشته و پیرامون موضوع برنامه به بحث و مناظره پرداختند.
بنابراین گزارش، در برنامه زوایه این هفته، شهریار زرشناس، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و منصور هاشمی، نویسنده و پژوهشگر به بحث و تبادل نظر در باب موضوع برنامه پرداختند.


در ابتدای این مناظره، صلواتی، مجری زاویه، از زرشناس پرسید: شما در بسیاری از مطالب و مصاحبه هایتان، جوهره روشنفکری را در نوع خاصی ارزیابی کرده اید که در آن مولفه لیبرالیسم و اومانیستی وجود دارد، و آن را آفت مهم جریان روشنفکری در ایران دانستید، منظور شما از این استناد چیست؟


زرشناس در پاسخ به این پرسش گفت: البته آنچه که گفتید بیشتر بحث من در مورد ویژگی های اومانیستی است، چراکه ویژگی لیبرالیستی  زیرمجموعه آن محسوب می شود، آنچه که من می گویم ناظر به معنی اصطلاحی است که در این معنا واقعیت تاریخی قرار دارد.

 

تولد روشنگری از سده 18 میلادی
وی ادامه داد: اگر بر مبنای واقعیت تاریخی به تاریخ غرب، غرب مدرن و عصر روشنگری نگاه کنیم، دورانی که موسوم به روشنگری است خود بر چند دوره تقسیم می شود که دوره اول "رنسانس"، دوره بعدی دوران "تکوین مابعدالطبیعة فلسفه مدرن" است و از سال های هزار و هفتصد و بیست میلادی به بعد دوره ای شروع می شود که خود مورخان غرب آن را دوره "روشنگری" نامیده اند و آنچه که ما از روشنفکر می شناسیم از این دوره به بعد است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عنوان کرد: این جریان عمدتا در فرانسه، انگلیس و آلمان نمود داشت و افرادی در معنای اصطلاحی خود را روشنفکر می دانستند و وجه بارز آنها به عنوان نمایندگان جهان بینی مدرن "اومانیست" بودن آنان تلقی می شود.


در ادامه صلواتی از زرشناس سوال کرد که آیا می توان میان روشنفکری و روشنفکران تفکیک قائل شد؟


ظهور غرب مدرن زیر پرچم اومانیسم

زرشناس در پاسخ به این سوال ابراز کرد: روشنفکری عینیت صادقی است که روشنفکران مصادیق آن محسوب می شوند، غرب مدرن ذیل اومانیسم ظهور کرد و دوره روشنگری که جریان روشنفکران جریان داشت ذیل دوره تاریخی نمود یافت.

وی تاکید کرد: روشنفکری یک ماهیت است که در ذیل آن مصادیق و اشخاصی به عنوان نماینده آن محسوب می شوند، برای مثال سخن گویان جهان بینی مدرن در فرانسه حول "اصحاب دائرة المعارف" ظاهر شدند، این ماهیت همیشه ثابت است البته به این معنا نیست که روشنفکری در بستر عینی اش تطور نیافته باشد.


این گزارش می افزاید: منصور هاشمی در ادامه برنامه وارد بحث شده و در ابتدا توضیحی اصطلاح شناسانه بیان کرد و گفت: دکتر زرشناس روشنفکری را به روشنگری ربط دادند، در حالی که فاصله تاریخی میان این دو وجود دارد، بنابراین باید بنا را بر این بگذاریم که در واقع با تطور تاریخی هر کدام از این گروه ها نسل بعدی دیگری هستند و هیچ یک بلافاصله به روشنگری ربط ندارند.
وی تصریح کرد: دکتر زرشناس، تصویری از روشنگری ارائه کرد که گویی عده ای در آن دوره تصمیم گرفته اند اومانیسم یا سوبژکتیویسم باشند و سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا در دوره ای که دکتر زرشناس گفتند "رنسانس"؛ آیا معنویتی وجود داشت که علیه آن ایستادند؟ به نظر من این طور نبود، کلیسا در آن دوران رو به روی کسانی که به دنبال علم جویی بودند می ایستاد و محاکمه گالیله و سوزاندن بسیاری در آن دوران اتفاق افتاد، پس به نظر می آید نخست باید زمینه تاریخی را ببینیم چراکه در آن فضا بهترین کارها صورت گرفت یعنی کلیشه های موجود در آن دوران به پرسش گرفته شد.


تقابل دین با فطرت انسانی با عملکرد کلیسا

هاشمی اظهار کرد:عملکرد پاپ ها در آن دوران مقابل فطرت انسانی بود و در آن فضا و دینی که ارائه می شد، دین مقابل فطرت آزادی خواه انسان قرار می گرفت، وقتی چنین شد برای بسیاری سوال شد و گفتند: آیا این دین موجه است؟


در ادامه مجری برنامه از هاشمی پرسید: با این اوصاف در ابتدای تکوین روشنفکری آیا این ویژگی ها که یاد شد را لازم می دانید؟


هاشمی در پاسخ به این سوال بیان کرد: الفاظ که قراردادی هستند، اگر روشنفکری به این معنا است که میراث دار روشنگری است به نظر نقد جدی نمی تواند باشد، روشنگری در آن دوره که به آن اشاره کردیم لازم بود و تحول بزرگی در فکر بشر محسوب می شد، روشنگری جست وجوی بشر برای علم و شناخت طبیعت بوده است.


صلواتی در این اثنا گفت: فارغ از ارزش گذاری آیا این ویژگی ها که به آن اشاره شد ماهیت روشنگری است؟
 

هاشمی عنوان کرد: اکنون به اندازه قرن هجدهم میلادی، مخالفت با دین در غرب وجود ندارد و جای خودرا به رویکرد پدیدارگرایانه داده است، در واقع آن ذات به پرسش گرفتن قدرت ها و آزادی خواهی است.
زرشناس در ادامه در رابطه با مباحث مطرح شده گفت: با بخشی از این سخنان موافقم، در قرن هجدهم روسو، ولتر و ... مجموعه افرادی هستند که با وجود همه اختلافات با یکدیگر وحدت نظر دارند.
وی ادامه داد: من نگفتم که عده ای جمع شدند و تصمیم گرفتند اومانیسم یا سوبژکتیویسم باشند، به نظرم جریان تاریخی حرکت و روح تازه اومانیستی در قرن مدرن ظهور کرد و این روح نمایندگانی در این عالم مدرن داشت و در یک مقطع که همان دوران نسج یافتن مدرنیته است، عده ای ظهور کردند که تفاوتی نیز با فیلسوفان دارند و شخصی مثل "ولتر" در این معنا فیلسوف نیست.


عرضه صورت مسخ شده از دین در قرون وسطی

زرشناس همچنین در مورد مسئله دین ابراز کرد: در آن زمان صورت حقیقی دین وجود نداشت؛ به نظر من قرون وسطی اصلا دینی نیست، بلکه آن زمان صورت مسخ شده ای از دین و استبداد کلیسایی بود که به نام دین شکل گرفته بود و روشنگرانی که در مقابل آن قرار گفته بودند بالذات واکنشی در برابر استبداد کلیسا نبود بلکه نتیجه تطور اتفاق تاریخی ذیل اومانیسم بود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: جریان فوق به آن نقطه انجامید که روشنگران آن دوره به جای احیای دین به آن حمله بردند و از استبداد کلیسا برای نابودی کل دین استفاده کردند.
وی ادامه داد: به نظرم از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، با ظهور پست مدرنیسم بسیاری از بنیان های مدرن توسط بخشی از غرب مدرن به چالش کشیده شد و آن چالش ها فضا را برای رویکردهای معنوی فراهم کرد.


بنابراین گزارش، در ادامه صلواتی درباره دلایل و چرایی له یا علیه اومانیسم بودن در جریان روشنگری از هاشمی پرسید، که وی پاسخ داد: من می گویم فرض بگیریم که اصلا روشنگران اومانیسم نیستند، بعد آنکه دین داری و بی دینی هر کدام مراتبی دارد، برخی مراتب تشکیک در دین داری از برخی مراتب دین داری به مراتب بالاتر است همان طور که صناعی گفت:


گاو را دارند باور در خدایی عامیان                               نوح را باور ندارند از پی پیغمبری

 

وی ادامه داد: باید از منظر تاریخ و در ظرف تاریخ مباحث را بررسی کنیم، در آن دوران دین، دینی است که اگر کسی مثل گالیله معتقد است زمین دور خورشید می چرخد مجبور است خلاف آن را بگوید و تشکیک در چنین دینی کم نیست.

هاشمی اظهار کرد: افرادی مثل لوتر، کالون در بسیاری از موارد از دین داران کاتولیک تعصب بیشتری دارند، روشنگری در طول تاریخ ایجاد شده است.


نام هر دوران روح حاکم بر آن است

همچنین، در ادامه زرشناس عنوان کرد: من در ابتدای صحبت هایم گفتم به نظر می رسد در هر دوره تاریخی یک اسم و عنوان حاکم است که آن اسم به مثابه روحی است که جان می بخشد و در آن دوره اثر می گذارد.


در این اثنا هاشمی از زرشناس پرسید که از کجا عین ثابت را می شناسید؟

زرشناس در پاسخ بیان کرد: شاید منظورم را بد گفتم، من به ادوار تاریخی قائل هستم که هر دوره ذات دارد، وقتی کل تاریخ را مبنا قرار می دهیم از این مجموعه به وجود عیان ثابت تاریخی پی می بریم و حتی ابن عربی هم معتقد است که گاها می توان عین ثابت را در عین الله شناخت، پس این امر بعیدی نیست.
وی ادامه داد: دکتر هاشمی دو نکته را گفت یکی مثالی بود که در مورد گالیله زد، من نمی گویم " انگیزیسیون"، نبوده است، اما سوال آن است که آیا انگیزیسیون فقط برای قرون وسطی بوده است؟ آیا محاکمه سقراط را نداشتیم؟ البته من دفاع از قرون وسطی نمی کنم ولی طوری گفته اند که انگار تا قبل از قرون وسطی نه تفتیش بود و نه شکنجه.


هاشمی گفت: من هم می گویم که قرن هفدهم درست یکصد سال قبل از روشنگری بوده است، پس فضایی حاکم بوده که یا باید روشنگری رخ می داد یا مردم باید به همان شکل در خفقان فکری گرفتار می شدند که نشدند.


در ادامه صلواتی، مجری برنامه زاویه پرسید: اگر روشنگری نبود چه چیزهایی را از دست داده یا می دهیم؟

 

نقادی دائمی چاشنی روشنفکری
هاشمی در پاسخ به این سوال بیان کرد: اگر فرصتی برای نقد قدرت ها و کلیشه ها نبود، کسانی هم نبودند تا سوالاتی که برای بشر مطرح می شود را پاسخ دهند، در واقع روشنفکران با نقادی دائمی این مجال را برای بشریت ایجاد کردند.
وی ادامه داد: در تاریخ خودمان می توانیم تاثیر روشنفکران را ببینیم، شیخ فضل الله نوری، مدارس دخترانه را در برابر روسپی خانه آورد، اما روشنگران دلیل آوردند واین نگرش به سمت و سویی مثبت رفت. نقادی و علم دوستی از ویژگی روشنفکری است.


این گزارش می افزاید: زرشناس در ادامه ابراز کرد: وقتی می گوییم روشنگران ویژگی نقد قدرت ها را دارند، این ماهیت است.

هاشمی درباره این تحلیل گفت: نه این خصیصه است که من گفتم.


صلواتی درباره نیاز به روشنفکری سوال کرد و اینکه اساسا به روشنفکری نیاز داریم؟


ما به مجاهدان بصیر نیاز داریم

زرشناس در پاسخ به این سوال گفت: بله نیاز داریم، ما به مجاهدان بصیر و متفکرانی نیاز داریم که اندیشه دینی را در هیأت دستور العمل های اجتماعی، سیاسی و ... فرموله کنند.
هاشمی خاطرنشان کرد: من نگفتم نمی شود روشنفکران را نقد کرد، می می گویم نمی شود روشنفکران را نفی کرد، من با حکم کلی مخالفم، مثلا اگر بناباشد بسیاری از الفاظ که میراث روشنگری است را به کار نبریم، اشتباه محض است.، میرزا ملکم خان در مورد بانک و قانون حرف زد و حرفهایش هم مهم بود.

شایان ذکر است، مجله علوم انسانی زاویه چهارشنبه شب ها با حضور کارشناسان زبده و با طرح مسائل روز و چالش برانگیز در این حوزه روی آنتن شبکه چهارم سیما می شود.
پایان پیام/


 

کد خبر 202075

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha