گرد فراموشی بر داشته های دین با پیچیدن نسخه های غرب

روانشناسی غربی با پیشینه حس گرایی خود بتدریج پشتوانه دینی مسلمانان در حل مسائل روان شناختی و اخلاقی را گرفت. در نتیجه ناتوانی فلسفه و سهل الهضم بودن روانشناسی غرب، از این علم استقبال شد.

خبرگزاری شبستان: کسانی که با تاریخ تفکر اسلامی – ایرانی آشنایی داشته و مطالعاتی در فلسفه و طبیعیات اسلامی دارند به خوبی می دانند که در گذشته، برخی علوم در بین دانشمندان از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. از جمله این علوم که فلاسفه و دانشمندان مسلمان به آن اهتمام ویژه می‌ورزیدند علم روان شناسی است. در آثار حکمای مسلمان، این علم با اسامی متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است. نفس شناسی، خودشناسی، علم النفس و روان‌شناسی نام‌هایی است که در کتب مختلف برای این علم مورد استفاده قرار گرفته است.
اما با وجود اهتمام علمای گذشته به این علم، در دوره‌ای نسبتا طولانی شاهد افول آن بوده ایم. شاید بتوان گفت که بعد از حکمت متعالیه ملاصدرا که نفس را از طبیعیات به الهیات آورد و به نوعی روان‌شناسی را از جهان شناسی جدا کرد و به خداشناسی پیوند داد، دیگر سخن مهمی در روان‌شناسی ارائه نشد و هر چه بود، تفسیر و تدریس بود. حتی در زمینه تدریس و تفسیر متون روان‌شناسی هم افول چشمگیری وجود داشته است. در حال حاضر می‌بینیم که بخش مهمی از کتب فلسفی ما که به مسائل روان‌شناسی می‌پردازد کمتر مورد توجه بوده و تدریس نمی‌شود. نمط سوم کتاب اشارات ابن سینا که در واقع یک دوره نفس شناسی و روان شناسی را شامل می شود مهجور مانده و دانشگاه ها و مراکز آموزشی معمولا دوره آموزشی خود را از نمط چهارم به بعد آغاز می‌کنند.
همین مسئله در مورد کتب دیگر نیز کم و بیش وجود دارد. و این نشان از بی توجهی و کم توجهی گسترده به این بحث است.
نتیجه‌ی نامبارک بی توجهی به روان شناسی اسلامی را می‌توان نفوذ روان شناسی غرب به بدنه علمی جامعه اسلامی دانست. وقتی مسلمانان نتوانستند و یا نخواستند که علم مدون و مشخصی در باب روان شناسی داشته باشند و در نتیجه نتوانستند برخی مشکلات مرتبط با این علم را در میان خود حل کنند ناچار دست به دامان روان شناسی غربی شدند. روان شناسی ای را که بر پایه های سست طبیعت گرایی و گاهی تخیلات موهوم برخی متفکران غربی بود توانست جای خود را در میان ما باز کند و روان شناسی سترگ و محکمی که مبتنی بر فلسفه‌ای غنی و دینی کامل بود به فراموشی سپرده شد. این فراموشی تا حدی است که اکنون برای جوانان و کسانی که در متون اسلامی تفحص و مطالعه نداشته اند به سختی می‌توان اثبات کرد که در متون کهن اسلامی سخنی از روان شناسی وجود داشته باشد.

 

علل افول روانشناسی در دین و مذهب
اما علل عدم پیشرفت روان شناسی اسلامی و کم توجهی علمای ما به این علوم چه بوده است؟
آنچه موجب این افول و بی توجهی شد را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد. بخشی را می‌توانیم بی‌توجهی تاریخی به روان‌شناسی بنامیم که مشتمل بر دوران قبل از ورود روان‌شناسی‌های جدید غربی به ایران است و بخش دوم دوره‌ی پس از ورود علوم غربی به میان مسلمانان است. در هر کدام از این دو دوره علل خاصی برای افول علم روان‌شناسی وجود دارد که سعی می‌کنیم برخی از آنها را بیان کنیم.

 

۱- مهجوریت فلسفه: علم روان‌شناسی علمی است که به شدت به فلسفه وابسته است و بخش عمده‌ی مبانی آن را مباحث و دیدگاه‌های فلسفی تشکیل می‌دهد. از طرفی در دوره اسلامی همواره مخالفینی وجود داشته‌اند که به نکوهش فلسفه پرداخته و علمای آن را گاه کافر می‌نامیدند. لذا علم فلسفه آنچنان که سایر علوم به توسعه و بسط خویش پرداختند فرصت حضور در میدان‌های عملی و توسعه و ترویج خویش را نیافت و تنها فرصت آن شد که بنای نظری آن تحکیم و تقویت شود. وقتی در دوره اسلامی می‌بینیم که علومی مانند فقه آنچنان توسعه یافتند و آنچنان در همه‌ی شئون و ظرفیت‌های خود بارور شدند که تقریبا جایی برای گسترش آن باقی نماند، می‌توانیم بفهمیم که چرا علومی مانند فلسفه که ظرفیت گسترش آن بسیار بیشتر از فقه است مهجور مانده و شاخه های مختلف آن که روان شناسی هم یکی از آنهاست رونق نیافت.

 

۲- بی نیازی مسلمانان: نگاه دیگری که می‌توان به مسئله‌ی روان شناسی در اسلام داشت مسئله‌ی نیاز است. بی گمان علومی که در دست بشر بوده مستقیم و غیر مستقیم وظیفه‌ی ارضای نیازهای او را داشته است خواه این نیازها معنوی باشند و یا مادی. اگر در غرب نگاه کنیم بعد از رنسانس بسیاری از بنیادهای فکری غرب با چالش جدی مواجه شد و جامعه دینی دیگر اعتماد گذشته را به کلیسا و دین نداشت. در چنین جامعه‌ای ناخواسته یک بحران معنویت بوجود می‌آید. چرا که انسان همواره دوست دارد خود را به یک منبع مطمئن و آرامش بخش دلگرم کند و تمام شک های خود را به یک یقین معنوی آرام سازد. در چنین شرایطی لازم بود که علومی تدوین شود که به مطالعه انسان و روان او پرداخته و خلاءهای موجود در آن را برطرف سازد. اما در دنیای اسلام دینی وجود داشت که آنچنان گسترده بود و تمام جنبه‌های مادی و معنوی و اجتماعی و فردی انسان را دربر گرفته بود که نیازی به علوم دیگر در بین مسلمانان حس نمی‌شد. مسلمانان همواره مسائل انسان شناختی، روان شناختی و اخلاقی خود را به پشتوانه‌ی دین حل کرده بودند و در نتیجه نیاز به علم دیگری در باب روان شناسی آنچنان حس نمی‌شد.

 

چرایی استقبال از روانشناسی غرب

اما چرا روان شناسی جدید غربی پس از ورود به جوامع اسلامی اینچنین با استقبال مواجه شد و بدون رقیب تمام شئون روان شناسی جامعه را اشغال کرد؟
بی شک آرامش جامعه اسلامی در برابر مسائل معنوی و روانی همیشگی نیست و همواره مسائل جدیدی مطرح می‌شود که قبلا مطرح نبوده و راه حلی برای آن وجود ندارد. اگرچه که جامعه اسلامی نیازی به علم روان شناسی جدیدی نداشت اما متون دینی هم به اندازه کافی گویا نبود و علمی تفسیری لازم بود که خصوصا در باب روان شناسی و نفس شناسی بتواند سخن بگوید. در این میان هم علم فقه و هم علم کلام از مسائل نفس شناسی و تبیین آن عاجزند و تلاش‌هایی که برای این کار انجام شده نیز غالبا به بیراهه رفته است. از طرفی فلسفه هم با توجه به دوره‌ی رکود توجه به روان شناسی، نتوانسته بود در این باب از نظریات فراتر رود و ساختاری عملی آماده سازد. این عدم آمادگی و از طرفی هجوم لقمه های راحت الحلقوم روان شناسی غرب موجب استقبال جامعه علمی از آن شد.
علاوه بر این، از آنجا که روان شناسی غرب غالبا به علمی تجربی بدل شده است و حس گرایی را پیشه‌ی اصلی خود ساخته، فهم آن راحت تر و پذیرش آن آسان تر است و برای شناخت نفس و روح و رفتار هم نیاز به بررسی و کنکاش عقلی نبوده و به مدد مشی آماری این علم، با آمار و تحلیل آماری نتایج خود را عرضه می‌کند. این همه راحتی در کنار نتایج محسوس و قابل اندازه گیری  از دیگر عوامل مشوق توجه به این علم جدید است.

از این رو، جوامع مسلمان با مواجه شدن با این کشکول ناهماهنگ، آن را مفید یافته و سرمایه عظیم خود را به فراموشی سپردند. البته اکنون متفکرین و صاحب نظران بیدار شده اند و در پی اصلاح این اشتباه بر آمده اند و در جامعه اسلامی ایران نیز در پی رهنمودهای مقام معظم رهبری مسائلی چون بازنگری در علوم انسانی که بخصوص روان شناسی غربی را از اهداف مهم خویش قرار داده مطرح شد و امید است همسو با این مهم منابع غنی معرفت اسلامی دوباره فعال شده و چشمه های جوشان معرفت دینی نه تنها مسلمانان بلکه همه‌ی جهانیان را سیراب کند.

پایان پیام/

کد خبر 200169

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha