خبرگزاری شبستان: خداوند متعال در قرآن بر موضوع وحدت و اتحاد گروهها و فرقههاى مختلف امت اسلامى تأکید فراوان کرده و مىفرماید: "إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ؛ به راستى مومنان برادران یکدیگرند." حجرات (49) آیه 10.
و نیز مىفرماید: "وَلاتَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ؛ و هرگز راه اختلاف و تنازع که موجب تفرقه در اسلام است نپویید که در اثر تفرقه ترسو و ضعیف شده، قدرت شما نابود خواهد شد". انفال (8)، آیه 46.
و نیز مىفرماید: "وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛ همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید." آل عمران (3)، آیه 103.
در میان جوامع اسلامى بعضى اعتقادات وجود دارد که مىتواند محور خوبى براى وحدت در بین جامعه باشد یکى از آنها مودت و دوستى اهل بیت(ع) و دیگرى اعتقاد به مهدى منتظر است. اعتقاد به منجى را مىتوان زمینه و بستر مناسبى براى گفت گو و تقریب بین ادیان دانست؛ زیرا ادیان، مکاتب و ملتها هر یک به نوعى معتقد به ظهور منجى براى عالم بشریت در آخرالزماناند؛ هرچند در کیفیت و چگونگى آن با یکدیگر اختلاف دارند.
تقریب بین مذاهب
در زمینه مهدویت مسائل و مواردى بین شیعه و اهل سنت اتفاقى است. در ادامه به برخی از این موارد اشاره می شود.
اتفاق بر اصل قضیه
یکى از موارد اتفاق بین شیعه و سنى در قضیه مهدویت اتفاق بر اصل آن قضیّه است. امت اسلامى- مگر عده قلیلى از غرب زدگان و روشنفکرنمایان مثل احمد امین مصرى و شاگردانش- بر این مسئله اتفاق دارند که در آخرالزمان شخصى به نام مهدى، از ذریه پیامبر اسلام(ص) از اولاد حضرت زهرا(س)، ظهور کرده، زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد. عمده علت تأکید بر این اعتقاد، وجود تعداد بسیار و در حد تواتر روایات صحیح در باره این قضیه از پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در کتابهاى حدیثى مسلمین است. معلوم است هر قضیهاى که به حد تواتر برسد از دایره شک و ظن خارج مىشود و انسان را به یقین مىرساند. همان گونه که در علم حدیث و اصول به آن اشاره شده، حدیث متواتر احتیاج به بررسى سندى ندارد؛ زیرا از راه تراکم احتمالات مىتواند انسان را به یقین برساند.
سخنان عالمان شیعه
1- مرحوم شهید صدر مىگوید: "به راستى اعتقاد به حضرت مهدى(ع) به عنوان پیشواى منتظر براى تغییر جهان به جهانى بهتر، در احادیث پیامبر اعظم(ص) به طور عموم و به ویژه در روایات اهل بیت(ع) آمد است. در روایات فراوان به حدى به این مسئله تأکید شده که جاى هیچ شکى براى انسان باقى نمىگذارد. و تنها از طریق برادران اهل سنت، حدود 400 روایت از پیامبر(ص) درباره حضرت مهدى(ع) احصا و شماره شده است؛ همان گونه که مجموعه روایات مهدویت که از طریق شیعه و سنى رسیده و احصا شده، بیش از 6 هزار روایت برآورده شده است؛ و این رقم بزرگى است که در بسیارى از قضایاى اسلامى بدیهى براى آن نظیرى نیست؛ قضایایى که معمولًا مسلمانان در آن تردید نمىکنند."
2. شیخ محمدرضا مظفر مىگوید: مسئله بشارت به ظهور مهدى(ع) از اولاد فاطمه زهرا(س) در آخرالزمان و اینکه زمین را پر از عدل و داد مىکند، بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد، از مسائلى است که به طور متواتر از پیامبر(ص) رسیده است و مسلمانان نیز در کتاب هاى روایى خود آنها را نقل کردهاند. اعتقاد به مهدى، عقیده جدید نزد شیعه امامیه نیست که به جهت انتشار ظلم و جور به آن روى آورده و به ظهور کسى که زمین را از پلیدى ظلم پاک کند معتقد شده باشند. عدهاى غیرمنصف درصدد ارائه تصویرى اینگونه از قضیه مهدویتاند. اگر قضیه مهدویت که از پیامبر(ص) رسیده است نزد جمیع مسلمین ثابت نبود و در نفوس آنها رسوخ پیدا نکرده بود، هرگز مدعیان مهدویت، همانند کیسانیه و عباسیین و جماعتى از علویین و دیگران، نمىتوانستند در طول قرنها براى رسیدن به ملک و سلطنت، مردم را فریب دهند و با مستمسک کردن این عقیده، ادعاى مهدویت نمایند. اینان توانستند از راه دورغین مهدویت راهى براى تأثیر در عموم مردم پیدا کنند و از این طریق نفوذ خود را در میان مردم توسعه دهند.
کلمات علماى اهل سنت
1. حافظ ابن حجر عسقلانى مىگوید: اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اینکه مهدى از این امت (اسلام) است و به راستى عیسى بن مریم از آسمان فرود مىآید و پشت سر او به نماز مىایستد.
2. قاضى شوکانىمىگوید: احادیث مهدى بدون شک و شبهه متواتر است، بلکه عنوان تواتر بر کمتر از این مقدار از این احادیث نیز صدق مىکند؛ آن هم با تمام اصطلاحاتى که در علم اصول در رابطه با تواتر و خبر متواتر آمده است.»
3. ابن حجر هیتمى مىگوید: احادیثى که در آن اشاره به ظهور مهدى است بسیار زیاد و به حد تواتر است.
4. علامه مناوى مىگوید: اخبار مهدى زیاد و مشهور است؛ به حدى که جماعتى درباره این احادیث تألیفات مستقلى دارند.
5. تفتازانى مىگوید: ازجمله امورى که ملحق به باب امامت مىشود خروج مهدى و نزول عیسى است، که این دو از علائم قیامت است و در این باره خبرهاى صحیحى رسیده است.
6. قرمانى دمشقى مىگوید: علما بر این امر اتفاق کردهاند که مهدى همان قیام کننده در آخرالزمان است و اخبار ظهور آن حضرت یکدیگر را تأیید مىکنند و روایات بر اشراق نورش دلالت دارند، و به زودى ظلمت و تاریکى شبها و روزها به روشنایى وجود او منوّر خواهد شد و تاریکىها به رؤیت و دیدار او همانند بیرون آمدن صبح از ظلمت شب از میان خواهد رفت. عدل او در افقها سیر خواهد کرد و پر نورتر از ماه منیر در مسیرش خواهد بود.
7. مبارکفورى مىگوید: بدان که مشهور بین تمام مسلمانان در طول زمانها این است که به طور حتم در آخرالزمان شخصى از اهلبیت(ع) ظهور خواهد کرد که دین را تأیید کرده، عدل را میان جامعه ظاهر مىکند و مسلمانان به دنبال او مىروند و او بر ممالک اسلامى سلطه پیدا خواهد نمود. و او مهدى نامیده مىشود.
شبیه این عبارت نیز از شیخ منصور على ناصف رسیده است. به همین مضمون در کلمات بزرگانى دیگر از علماى اهل سنت نیز مطالبى مىیابیم که موارد ذیل از آن جمله است:
8. برزنجى، الإشاعة لأشارط الساعة، ص 87.
9. ابن تیمیه حرانى، منهاج السنة النبویة، ج 4، ص 211.
10. سید احمد زینى دحلان، الفتوحات الاسلامیه، ج 2، ص 322.
11. أبوالأعلى مودودى، البیات، ص 116.
12. أبوطیب قنوجى، الاذاعة، ص 53.
13. دکتر عبدالعلیم عبدالعظیم بستوى، المهدى المنتظر فى الأحادیثالصحیحة، ص 360.
14. شیخ عبدالمحسن بن حمد العباد، عقیدة أهل السنة و الأثر فى المهدى المنتظر.
15. شیخ عبدالعزیز بن باز، مجله جامعة الاسلامیة.(ر.ک : شیعه شناسى و پاسخ به شبهات، ج2، ص: 207).
قضیه امام مهدى(ع) از امور غیبى است که از طریق وحى به آن خبر داده شده است.
قرآن کریم به صراحت بر این نکته تأکید دارد که یکى از علائم و نشانههاى پرهیزکاران ایمان به غیب است. خداوند متعال مىفرماید: الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ* الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ؛ (1) "الم در آن کتاب شکى نیست، براى متقین مایه هدایت و رستگارى است. متقین کسانىاند که ایمان به غیب دارند ...."
خروج امام زمان(ع) در آخرالزمان از امور غیبى است که در مصادر اسلامى به آن اشاره صریح و بلیغ شده است. لذا بر ما واجب است که براى وارد شدن در جرگه مؤمنین به آن ایمان آوریم؛ زیرا حد فاصل بین جامعه مؤمنان که به رسالت هاى الهى اعتقاد دارند و جوامع مادّى که به این گونه امور اعتقادى ندارند، ایمان به غیب و ماوراى طبیعت و شهود است.
به همین دلیل، جماعتى از علماى شیعه و اهل سنت بر لزوم اعتقاد به خروج حضرت مهدى(ع) استدلال نمودهاند که به بعضى از سخنان آنان اشاره مىکنیم.
الف) نقل سخنان علماى شیعه
مرحوم شیخ صدوق رحمه الله بعد از بحث درباره وجوب اعتقاد و ایمان به قیام حضرت حجت(ع) و نقل روایات متعدد در این موضوع و انطباق "ایمان به غیب" که یکى از صفات متقین در سوره بقره شمرده شده، بر یکى از مصادیق بارزش، یعنى ایمان به ظهور حضرت مهدى(ع) مىفرماید:
ایمان از شخص مؤمن به آن حضرت بدون علم به حال امام زمان(ع) صحیح نخواهد بود، همان گونه که خداوند متعال مىفرماید: "الا من شهد بالحق و هم یعلمون؛ مگر کسانى که شهادت به حق دادند درحالى که مىدانند. گواهى شهادت دهندگان به حق صحیح واقع نمىشود مگر بعد از این علم. مسئله امام زمان(ع) نیز چنین است؛ زیرا ایمان کسى که به قضیه مهدویت اعتقاد دارد به او نفعى نمىرساند مگر در صورتى که عارف به شأن آن حضرت(ع) در زمان غیبت باشد."
به همین سبب در روایات شیعه و سنى مشاهده مىکنیم که منکر خروج مهدى(ع) کافر شمرده شده است. جابر بن عبداللَّه انصارى از پیامبر اسلام(ص) نقل مىکند که مىفرمود: کسى که منکر خروج مهدى است، به آنچه بر محمد(ص) نازل شده کافر گردیده است و کسى که منکر نزول عیسى است کافر است. کسى که منکر خروج دجال است کافر است. به راستى جبرئیل به من خبر داد که خداوند متعال مىفرماید: هرکس که ایمان به قدر- چه خیر آن و چه شر آن- نداشته باشد، باید پروردگارى غیر از من را بر گزیند."
در روایتى از امام صادق(ع) در تفسیر قول خداوند متعال: الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ* الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ مىخوانیم که آن حضرت فرمود: "متقین شیعیان على(ع) هستند و غیب نیز همان حجت غائب است، یعنى مهدى منتظر.
در روایتى امام صادق(ع) یکى از مصادیق غیب را خروج مهدى(ع) در آخرالزمان ذکر مىکند.
ب- نقل عبارات علماى اهل سنت
1- احمد بن محمد بن صدیق مىگوید: ایمان به خروج مهدى واجب، و اعتقاد به ظهور او به جهت تصدیق خبر پیامبر (ص) حتمى و ثابت است، همان گونه که در عقاید اهل سنت و جماعت از جمیع مذاهب اسلامى تدوین شده و نیز در دفاتر علماى امت با اختلاف طبقات و مراتب آنان تقریر گردیده است."
2- سفارینى حنبلى مىگوید: ایمان به خروج مهدى واجب است، همان گونه که نزد اهل علم تقریر یافته و در عقائد اهل سنت و جماعت تدوین شده است.
3- شیخ ناصرالدین البانى وهابى مىگوید: همانا عقیده به خروج مهدى عقیدهاى است ثابت و متواتر از پیامبر(ص) که ایمان به آن واجب است؛ زیرا این عقیده از امور غیب است که ایمان به آن در قرآن کریم از صفات پرهیزکاران شمرده شده است. خداوند مىفرماید: این کتاب، شک در آن نیست (و) راهنماى پرهیزکاران است. آن کسانى که به جهان غیب ایمان آوردند. همانا، انکار این عقیده، جز از فرد جاهل زورگو صادر نمىگردد. از خداوند متعال مىطلبم که ما را بر ایمان به این عقیده و به هر امرى که به طور صحیح از کتاب و سنت ثابت شده بمیراند.
4- استاد عبدالمحسن بن حمد العباد وهابى مىگوید: تصدیق و اعتقاد به قضیه مهدویت، داخل در ایمان به رسالت پیامبر اکرم(ص) است؛ زیرا از آثار ایمان به پیامبر(ص) تصدیق اوست در امورى که به آنها خبر داده و نیز داخل در ایمان به غیبى است که خداوند متعال مؤمنین را به جهت ایمان به آن مدح کرده است؛ آنجا که مىفرماید: «این کتاب، شک در آن نیست (و) راهنماى پرهیزکاران است؛ آنان که به غیب ایمان دارند و ...»
ادامه دارد/
نظر شما