شبستان: سالها پیش در کتابی خواندم "برای این که مفهوم آزادی و استقلال را بیابی نیازی نیست که به دنبال افلاطون و ارسطور بروی؛ تنها کافی است به داخل مردم بروی و از زبانها آنها مفهوم آزادی و استقلال را بشنوی". و این دقیقا معنای حقیقت است که برای توصیف واقعی " استقلال " و "آزادی " باید از کتابها و کلمات بیرون رفت که این کلمات است که در خیلی از وقتها به زیبایی بیان شده است اما گوینده از آن استفاده ابزاری کرده است.
به دنیای فوتبال بر می گردیم. علی کفاشیان با ترفند استقلال فدراسیون از وزارت ورزش برای بار دوم به پست ریاست فدراسیون فوتبال منتصب شد. او می خواست تصویری که در انتخاب اول از خود به جا گذاشته است -و چون علی آبادی نمی توانست به این پست بیاید پس او را در این پست گمارد تا از راه کنترل دور فدراسیون را اداره کند- را به گونه ای پوشش دهد. نمایش به نفع او بود فردوسی پور لب خوانی کرد و نشان داد که مردانی چون سجادی معاون وزیر ورزش به دنبال کفاشیان نبوده است. قصه حکم موقت و خیلی چیز های دیگر آمد تا اصل موضوع یعنی عدم صلاحیت مدیریت کفاشیان چندان مورد سوال قرار نگیرد و او بعنوان قهرمانی که می خواهد فوتبال دولتی نباشد وارد عمل شود خوب به این ترکیب نگاه کنید " قهرمان فوتبال مستقل " و " علی کفاشیان "!
باور کردنی است؟
کفاشیان سناریو استقلال طلبی را نوشت اما از آنجایی که مرد خنده رویی است طبیعتا به فیلم کمدی علاقه بیشتری دارد به همین دلیل سناریو چندان منطقی نوشته نشد و همه چیز خنده دار بود زیرا؛
1. او می گوید به دنبال استقلال فدراسیون از قوای دولتی است اما چه کسانی از او حمایت می کنند ؟ علی فتح الله زاده و محمد رویانیان ، مدیرعامل تیمهای دولتی استقلال و پرسپولیس که زیر نظر مستقیم وزیر ورزش انتخاب شده و حتی هیأت مدیره آنها هم از منتخبین همین وزارتخانه هستند. آنها می توانند بدون هماهنگی با وزارت ورزش از ایشان دفاع کنند؟!
2. کفاشیان می گوید مخالفین او در رسانه ها کسانی هستند که از رقیبان او یعنی دکتر قریب و محمد دادکان حمایت می کنند! می‌پرسیم اگر این فرضیه درست باشد مدافعین او یعنی رویانیان و فتح الله زاده چه کسانی هستند؟ آیا بر کسی پوشیده است که دکتر قریب از رقبای فتح الله زاده برای پست مدیر عاملی استقلال بوده و رویانیان با محمد دادکان رابطه ای بس تیره دارند، اگر مخالفین او دلایل دیگری برای انتقاد او دارند براحتی با همین منطق می توان گفت موافقین او هم به دلیل قدرت مدیریت و توانائی پشت سر او گارد نگرفته و با او به مجلس می روند و به نمایندگان قول صعود به جام جهانی با مدیریت کفاشیان می دهند زیرا می دانند رقبایی چون قریب و دادکان در راه هستند.
3. دلیل سوم دیگری را هم می توانیم به او ارائه دهیم و آن توجه به توصیه اول این مقاله است. شما برای مفهوم مدیریت خود و علاقه و اعتماد مردم و کارشناسان و عقل سلیم نیز نیست در ساختمان سئول پنهان شوید بلکه کافی است به برنامه های تلویزیونی و سایتها و روزنامه و حتی مردم داخل کوچه مراجعه کنید و ببینید چه کسانی از شما دفاع می کنند و اگر همین امروز بگوییم در فردای روزی که ایران به جام جهانی نرفت آیا همین آقایان رقیب دکتر قریب و دکتر دادکان می آیند و بخاطر این حمایت از پست خود استعفا می دهند و یا خیر مطمئنا با جواب منفی رو به رو می شویم. مجلس در پایان حذف از جام جهانی 2010 و حذف از المپیک 2012 و شکست فاجعه بار در جام ملتهای آسیا 2010 و ناکامی عدم صعود به المپیک از سال 1980 تا به امروز و عدم صعود به فینال جام ملتهای آسیا و ناکامی باشگاه های ما و... تا به امروز چه کاری جز کمیسیون بررسی شکست انجام داده است که حالا باید باز به اعتماد مجلسیان به شما بعنوان دلیلی برای موفقیت ادامه روند امروز یعنی حفظ مدیریت شما ببندیم...؟
نویسنده:دکتر تورج عاطف
پایان پیام/
نظر شما