وجوه اشتراک و افتراق مردم‏سالاری اسلامی با مردم‏سالاری غیردینی

درحالی‌که در نظام مردم سالاری‌ دینی،محدوده نقش مردم را دین و آموزه‌های‌ دینی تعیین می‌کند و مردم در متن دین و در چارچوب موازین دینی می‌توانند ایفای نقش‌ کنند، نظامهای لیبرال دموکراسی غربی هیچ‌ عامل قدسی ندارند.

خبرگزاری شبستان: با در مقایسه میان دو نظام لیبرال‌ دموکراسی غربی و مردم سالاری دینی، هم‌ تشابهات و اشتراکاتی وجود دارد و هم تفاوتها و افتراقاتی. تشابهات و اشتراکات بیشتر جنبه‌ شکلی، ابزاری و جزئی دارد و غالبا راهکارهای‌ اجرایی را در برمی‌گیرد و حال آنکه، تفاوتها و افتراقات عمدتا جنبه ماهوی و محتوایی داشته‌ و به مبانی فکری-اجتماعی و بنیادهای فلسفی‌ مربوط می‌شوند که زیربنا با زیرساختهای‌ نظری هریک از این دو نظام را تشکیل می‌دهند. یکی از این تفاوتها به محدوده و گستره نقش و سالار بودن مردم در هریک از این دو نظام‌ بر می‌گردد. در حالی‌که در نظام مردم سالاری‌ دینی، محدوده نقش مردم را دین و آموزه‌های‌ دینی تعیین می‌کند و مردم در متن دین و در چارچوب موازین دینی می‌توانند ایفای نقش‌ کنند، نظامهای لیبرال دموکراسی غربی هیچ‌ عامل قدسی و دینی نمی‌تواند نقش مردم و گستره سالار بودن آنها را محدود نماید. انسان‌ لیبرال دموکرات غربی مدرن، چه به وجود خداوند اعتقاد داشته باشد و چه نداشته باشد، در عرصه عمومی و حوزه اجتماعی زندگی‌ خویش صرفا برمبنای عقل انسانی و تجربه‌ بشری تصمیم‌گیری می‌کند و لاغیر. زیرا که‌ چنین انسانی برپایه عقلانیت اومانیستی و نگرش انسان‌مدارانه می‌اندیشد و تصمیم‌گیری‌ می‌نماید و روشن است که محدودیتهای او نیز در چارچوب همین عقلانیت و نگرش‌ انسان‌مدار مشخص می‌گردد. مواردی که در نظامهای لیبرال دموکراسی غربی قلمرو آزادی‌ مردم و میزان نقش‌آفرینی و یا تأثیرگذاری آنها را محدود و یا مرزبندی می‌کند، مواردی است‌ که خود مردم آگاهانه و با رضایت خویش و بر پایه عقلانیت جمعی مشخص می‌کنند و هر زمانی هم که منافع و مصالح آنها ایجاب کند و یا عقلانیت جمعی آنها به گونه‌ای دیگر بیندیشد،آن مرزبندیها را دگرگون ساخته و به‌ شکلی دیگر تصمیم می‌گیرند که این هم خود دلیلی است برگسترده بودن نقش مردم و سالار بودن آنها در این نوع دموکراسی و اینکه‌ هیچ حد و مرز ثابت و لایتغیری وجود ندارد که‌ خارج از اراده و اختیار انسانها باشد و یا قابل‌ تغییر و تجدیدنظر نباشد.لذا می توان این وجوه را بدین صورت شرح داد:
الف) وجوه اشتراک:
1. ذی حق دانستن مردم و حرمت نهادن به ملت.
2. زمینه سازی برای مشارکت مردمی در تمام مراحل تصمیم‏گیری سیاسی و اجتماعی.
3. تعیین انتخابات، به عنوان طریق قانونی اعمال مردم‏سالاری.
4. الزام به رأی اکثریت در امور اجرایی.
5. احترام به آزادی‏های فردی و جمعی.
6. توسعه همه جانبه و رشد و شکوفایی خلاقیت‏ها در پرتو تضارب آرا و تعامل افکار
ب) وجوه افتراق:
1. در مردم‏سالاری سکولار، حاکمیت ملی به طور مطلق پذیرفته می‏شود؛ ولی در مردم‏سالاری دینی با پذیرش حاکمیت مطلق خداوند، حاکمیت ملی نسبی خواهد بود.
2. مردم‏سالاری سکولار، رأی اکثریت را به صورت مطلق ملاک عمل قرار می‏دهد؛ اما در مردم‏سالاری دینی در بعد قانون‏گذاری، رأی اکثریت در چارچوب شریعت پذیرفته می‏شود.
3. در مردم‏سالاری سکولار، حاکمیت اولاً و بالذات از آن مردم است، ولی در مردم‏سالاری دینی، حاکمیت اولا و بالذات از آن خداست و حاکمیت مردم در طول حاکمیت خداوند است و نه در عرض آن.
4. در مردم‏سالاری سکولار، دین صرفاً امری شخصی و مربوط به حوزه فردی است؛ اما در مردم‏سالاری دینی، دین، حوزه فردی و اجتماعی مردم را در بر می‏گیرد.
5. مردم‏سالاری سکولار با مردم‏سالاری دینی در ارائه تعریف از بشر و حقوق آن در پاره‏ای از موارد دیگر با هم اختلاف دارند.
نویسنده: اقدس اقبال
پایان پیام/

 

کد خبر 195158

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha