اعتقاد به جسمانیت خدا با استناد به داستان فرعون!!

خداوند ابن تیمیه خدای مشرکین است که به صفات موجودات ناقص متصف می شود. خدائی که جز نقص و عیب ندارد. چنین خدائی را وهابیان پذیرفته اند و در مقابل دیگر مسلمین را به شرک متهم می کنند.

خبرگزاری شبستان: یکی از افکار احمد بن تیمیه، بنیانگذار عقاید وهابیت ‌مسئله‌ "تجسیم و تشبیه" است، بر اساس نگرش ابن تیمیه خداوند موجودی جسمانی است که صفات امور جسمانی را دارا است و نیز مانند انسان می خندد و راه رفته و محدودیت های انسانی و جسمانی را دارا است. جسم دانستن خداوند در اندیشه بشری سابقه طولانی دارد و حتی در برخی از ادیان آسمانی نیز دیده می شود.
بدعت های صورت گرفته در ادیان موجب شده است عقاید شرک آمیزی به آنها راه یافته و ذهن مومنین را از مسیر حقیقت دور سازد.
شائبه ای از جسمانیت در یهود و مسیحیت نیز دیده می شود. بسیاری از عقاید خرافی از طریق اسرائیلیات به مومنین عرضه شده در این میان دین اسلام از دو پشتوانه کافی برخوردار بود و توانست بر بسیاری از این خرافات چیره شود. هر چند این عقاید خرافی موجب انحراف برخی افراد در جهان اسلام شد، اما نفس اسلام به واسطه پشتوانه منطقی و عقلانی لازم از گزند این خرافات به دور است و با تامل در آیات و سخنان موثق و متواتر اهل بیت (ع) می توان به راحتی بر این خرافات چیره شد. تنها لازم است که به قرآن که کتاب الهی است و از خرافات به دور است و نیز اهل بیت که مفسرین قرآن هستن دست دراز کنیم تا از این خرافات در امان باشیم. اما گر هوای نفسانی را در پیش گیریم و به خود رایی روی آوریم راهی بس دشوار را در پیش رو داریم. عقل بشری به تنهائی توان مقابله با این هجم از خرافات را دارا نیست بلکه به مربی و هدایت الهی نیز نیازمند است.
ابن تیمیه کتابی دارد به نام :«الرسائل الکبری لابن التیمیه»، رساله‌های متعددی از این مرد در این جلد است و این کتاب در مصر چاپ شده است. وی کلمه‌‌ی «عرش» را -که در قرآن مجید آمده است- به معنای سریر و تخت گرفته، یعنی جهان را که تصور می‌کند، می‌گوید: «العرش فوق ذلک- یعنی فوق آسمان هاست- والله فوق ذلک-‌خدا هم بالاتر از عرش است- ‌والله فوق عرشه و هو یعلم ما أنتم علیه» در حقیقت خدا را بالای عرش تصور می‌کند و برای او جایگاهی قائل است و با جمله‌ی «و هو یعلم ما أنتم علیه» می‌خواهد آن آیه را تفسیر کند که می‌فرماید:
«هو معکم أینما کنتم» این معیت، معیت وجودی نیست یا معیت قیومی ‌نیست،‌ بلکه معیت علمی ‌است، یعنی علم دارد، از این نظر می‌گوید:« هو معکم أینما کنتم»، آیا خدائی که روی سریر بنشیند و بالای آسمان ها باشد،‌ جز خدای مجسم چیز دیگر است؟!‌ شگفتا از وی که می‌گوید خدا بالای آسمان هاست، یک شاهد دیگری هم دارد و این «شاهد» خودش شاهد عجیب و غریبی است، می‌گوید دلیل بر اینکه خدا بالای آسمان هاست،‌ این است که فرعون به وزیرش هامان گفت برای من کاخی بسازید که تا من از خدای موسی خبر دار بشوم، از اینکه فرعون از هامان می‌خواهد که برای او کاخی بسازد بالا و بلند تا دستش به خدا برسد، این دلیل بر این است که وجود خدا در آسمان ها و بالای آسمان ها امر مسلم و یقینی بوده است،‌ این عبارتش است در رساله‌ی «حمویة الکبری»‌ صفحه 429، می‌فرماید:
«و قال فرعون یا هامان! إبن لی صرحاً لعلّی أبلغ الأسباب، أسباب السموات فأطّلع إلی إله موسی و إنّی لأظنّه کاذباً» غافر/36 و37.
با این آیه استدلال می‌کند که معلوم می‌شود وجود خدا در بالای آسمان ها یک امر مسلم بین موسی و فرعون بوده است، آیا این آیه بر این مطلب دلالت دارد؟
آیا اندیشه فرعونی می‌تواند مبنای عقیده اسلامی ‌باشد؟ شواهد بر اینکه وی اهل تشبیه و تجسیم بوده است فراوان است، وی قائل به حرکت برای خداست که خدا حرکت می‌کند،‌ این را در حدیثی نقل می‌کند خلاق متعال در آخر شب روی آسمان دنیا می‌آید و به مردم می‌گوید:« هل من مستغفر»،‌ حرکت خدا را حرکت مکانی می‌داند و می‌گوید از بالای آسمان ها حرکت می‌کند و روی آسمان‌های دنیا فرود می‌آید و به مردم خطاب می‌کند که آیا کسی است که استغفار کند.
خداوند ابن تیمیه خدای مشرکین است که به صفات موجودات ناقص متصف می شود. خدائی که جز نقص و عیب ندارد. چنین خدائی را وهابیان پذیرفته اند. چگونه وهابیان با باور به چنین خدای خرافی مسلمان هستند اما دیگر فرق اسلامی نزد ایشان مرتد و از دین باز گشته اند؟
پایان پیام /
 

کد خبر 192898

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha