احکام شرعی گاه تابع شرایط زمان و مکان هستند

تفاوت روایات در یک موضوع به معناى متناقض بودن آن ها نیست بلکه به خاطر تبعیت احکام استحبابى، از شرایط زمان و مکان است. لذا امام صادق علیه السلام مى فرمایند: ببینید مردم به چه چیز نیاز دارند.

خبرگزاری شبستان: احکام دین مبین اسلام در عصر پیامبر اعظم صل الله علیه و آله تشریع شده است و بر اساس عقاید شیعه، کلیات و اصول این احکام تا قیام قیامت ثابت بوده و معتبر است. اماسوالی که ممکن گاه به ذهن هر فردی در مواجهه با این احکام متبادر شود این است که آیا این احکام که 1400 سال پیش و با توجه به شرایط زمانی و مکانی آن دوران تشریع شده است، امروز با توجه به تغییر شرایط زمانی و مکانی می تواند پاسخگوی نیازهای انسان عصر تکنولوژی و ارتباطات باشد؟ آیا شرایط زمان و مکان در استنباط احکام موثر است و می توان یک حکم را با توجه به تغییر شرایط زمانی یا مکانی، تغییر داد؟ بخش نخست پاسخ آیت الله سبحانی، از مراجع عظام تقلید به این سئوال پیش از این بیان شد اما ادامه مطلب... در قسمت قبل مطرح شده که برای استنباط احکام با توجه به شرایط زمان و مکان باید چهار اصل را مد نظر داشت که هر یک از اصول به شکل جداگانه توضیح و تبیین شد. در ادامه نیز نوبت به بررسی روایات نورانی ائمه اطهار(علیهم السلام) در این زمینه رسید. با تحقیقى که صورت گرفته است بیست روایت در این مورد وجود دارد. که همه آن ها در پنج عنوان خلاصه مى شود.
عنوان نخست: حکم قبلى ولائى بوده، نه شرعى

 هرگاه حکم نخست که دگرگونى مى پذیرد حکم ولائى بوده، و براى محیط خاصى برنامه ریزى شده باشد، با دگرگون شدن شرائط، آن حکم نیز دگرگون مى شود; بعنوان مثال؛ تأثیر زمان و مکان در خضاب محاسن؛ پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم وقتى وارد مدینه شدند فرمودند: «غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لاَ تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ» مردم به امیرمؤمنان علیه السلام گفتند پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم می فرمود محاسن را خضاب کنید پس چرا شما محاسن را خضاب نمى کنید؟ امام على علیه السلام فرمودند: چون در آن زمان در مدینه مسلمانان کم و یهودیان زیاد بودند براى تشخیص مسلمانان از یهودیان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمودند شما محاسن را خضاب کنید. اما اکنون که اسلام در همه جا گسترش پیدا کرده و مسلمانان در اکثریت و یهودیان در اقلیت مى باشند دیگر لزومى ندارد براى تمایز، محاسن را خضاب کنیم.[443] این فرمایش پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم « لاتشبهوا» امری ولائى و حکومتى بوده و با تغییر شرائط زمان و مکان، حکم نیز تغییر کرده است. همچنانکه فتواى میرزاى شیرازى که فرمود: «الیوم استعمال توتون و تنباکو حرام و در حکم محاربه با امام زمان علیه السلام است»[444] حکم ولائى بود.
تأثیر زمان و مکان در حلیت گوشت چهارپایان
رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم از خوردن گوشت چهارپایان بارکش مانند اسب و حمار نهى کردند.[445] و حال اینکه امروز نمى گویند حرام است. چرا که در آن زمان بارکش کم بود و اگر بنا بود سر اسب ها و حمارها و دیگر حیوانات بارکش را قطع کنند و بخورند مسلمانان از نظر بارکشى دچار مشکل مى شدند. لذا بعد از گسترش وسایل بارکشى این حکم تغییر مى کند. پس نهى پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم، ولائى و داراى ملاک بوده و با از بین رفتن ملاک، نهى نیز از میان مى رود لذا حضرت مى فرمایند: «انمانهى عن اکلها فى ذلک الوقت لانها کانت حمولة الناس» [446] «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَان أَنَّ الرِّضَا علیه السلام کَتَبَ إِلَیْهِ فِیمَا کَتَبَ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ کُرِهَ أَکْلُ لُحُومِ الْبِغَالِ وَ الْحُمُرِ الأَهْلِیَّةِ لِحَاجَةِ النَّاسِ إِلَى ظُهُورِهَا وَ اسْتِعْمَالِهَا وَ الْخَوْفِ مِنْ فَنَائِهَالِقِلَّتِهَا لاَلِقَذَرِ خَلْقِهَا وَ لاَ لِقَذَرِ غِذَائِهَا»[447] بنابراین روایت مى فرماید در آن زمان اگر بنا بود خوردن حیوانات بارکش جایز باشد مسلمانان از نظر مسافرت و جهاد عقب مى ماندند لذا از خوردن این حیوانات نهى شد. حال با وجود این که چهار روایت در این زمینه از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم داریم که از خوردن این گونه حیوانات نهى کرده اند اما در عین حال هیچ فقیهى نمى گوید خوردن این حیوانات حرام است. چراکه حکمش ولائى بوده و ملاکش که از بین رفتن حیوانات بارکش بوده، از میان رفته است. لذا امام علیه السلام إجازه ذبح آن ها را مى دهد.
تأثیر زمان و مکان در خروج از قلمرو وبا
روزی پیامبر اعظم فرمودند: اگر در جائى بیمارى وبا شیوع پیدا کرد شما از آن مکان خارج نشوید این مطلب از امام علیه السلام سؤال شد که یابن رسول الله پیامبر اکرم  فرمودند از مکانى که در آنجا وبا است بیرون نیایید اما اکنون رفت و آمد زیاد است و بیرون مى روند حضرت فرمودند: « در یکى از جنگ هاکه پیامبر حضور داشتند در اردوگاه دشمن بیمارى وبا گسترش پیدا کرده بود مسلمانان از وبا مى ترسیدند و مى خواستند از آن مکان بیرون بروند پیامبر آن ها را از این کار نهى کردند چرا که اگر مى رفتند خطر خلوت شدن اردوگاه، مسلمانان را تهدید مى کرد. پس خود مسأله وبا موضوعیت نداشته است. بنابراین از روایات ما استفاده مى شود که اگر حکمی، حکم ولائى یا منصبى و حکومتى باشد، اگر موضوعش تغییر کند حکم آن به تبع موضوع تغییر خواهد کرد لذا تا زمانى که استعمال تنباکو موجب تقویت دشمن و انگلیس بود تحریم شد و وقتى که قرار داد با انگلیس فسخ شد فرمودند استعمال تنباکو اشکالى ندارد.
عنوان دوم: حکم نخست حکم شرعى بوده است
در این عنوان، حکم نخست که توسط پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم مطرح شده حکم ولائی نیست بلکه حکم، آسمانى است. اما چون ملاک تغییر کرده حکم شرعى نیز تغییر می کند. تفاوت این قسم با قسم نخست در این است که در قسم اول نهى، ولائى بود اما در قسم دوم نهى الهى و داراى ملاک است و تا زمانى که ملاک وجود دارد حکم هم باقى است و وقتى ملاک از بین رفت حکم نیز از میان مى رود. بعنوان مثال؛ عبد الرحمن بن حجاج از امام صادق علیه السلام درباره اندوختن دینار این چنین روایت مى کند که: پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: هر فردى که بمیرد و پس از خود دو دینار بجا بگذارد روز قیامت این دینارها بر پیشانى یا بر بدنش داغ مى شود از فرمایش پیامبر، مسلمانان عصر امام صادق علیه السلام تعجب کردند که اگر این مطلب صحیح باشد پس همه مردم جهنمى هستند. چون هر کس مى میرد نه تنها دو دینار بلکه صدها و هزاران دینار از خود بجا مى گذارد. لذا این مطلب را از محضر امام صادق سؤال کردند، حضرت در جواب فرمودند: همان طور که آیات قرآن شأن نزول دارد; روایت نیز شأن صدور دارد; که شأن صدور این روایت، در مورد چند تن از میهمانان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم است که چند روزى را میهمان پیامبر بودند و نهار و شامشان بر عهده دیگران بود و پیامبر در حق آن ها فرمودند: « أَیُّمَا رَجُل تَرَکَ دِینَارَیْنِ فَهُمَا کَیٌّ بَیْنَ عَیْنَیْهِ.»[450] زیرا پیوسته نیازمندیهاى آنان فراهم بود. این فرمایش رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم الهى و داراى ملاک بوده و ملاکش این است که چون غذاى این دو نفر مهیا بود نیازى به این دو دینار سرمایه نداشتند. اما انسانى که براى تجارت نیاز به سرمایه، و براى زندگى نیاز به خانه و براى تأمین غذاى عائله نیاز به اندوخته دارد، اگر این فرد حقوق شرعیه را بپردازد مشکلى براى او در جمع آورى سرمایه نیست و مشمول این روایت نمى باشد. این جا ثمره تأثیر زمان و مکان روشن مى شود. اما این به معناى نسخ کلام پیامبر و حکم نیست بلکه آن فرمایش تا روز قیامت وجود دارد اما چون موضوع عوض شده و اکنون مردم نیازمند به ذخیره کردن اندوخته و سرمایه هستند مسأله متفاوت خواهد بود.

تأثیر زمان و مکان در ازدواج با کنیز؛

امام صادق علیه السلام مى فرماید: «لاَ یَنْبَغِى أَنْ یَتَزَوَّجَ الرَّجُلُ الْحُرُّ الْمَمْلُوکَةَ الْیَوْمَ إِنَّمَا کَانَ ذَلِکَ حَیْثُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ـ وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً وَ الطَّوْلُ الْمَهْرُ وَ مَهْرُ الْحُرَّةِ الْیَوْمَ مَهْرُ الاْمَةِ أَوْ أَقَلُّ»[451] طبق آیه ( وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلاً أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ) [452] خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید: چون مهریه زن آزاد زیاد است کسانى که نمى توانند زن آزاد بگیرند با کنیز ازدواج کنند زیرا مهریه کنیز کمتر از مهریه زن آزاده است. پس ملاک این حکم عدم قدرت و ضعف مسلمانان بر پرداخت مهریه زن آزاد و ازدواج با او مى باشد و اکنون که این ملاک از بین رفته است ازدواج با کنیز ترجیحى ندارد. بنابراین حکم آیه شریفه تا روز قیامت وجود دارد اما چون موضوع و یا مصداق موضوع عوض شد حکم نیز که ترجیح ازدواج با کنیز بود عوض مى شود.
عنوان سوم: گستردگى ملاک
آنجا که حکم الهى بوده اما ملاک أوسع است براى نمونه پیامبر خدا در رابطه با پرداخت دیه فرمودند: اگرفردى شخصى را از روى خطا بکشد صد شتر یا هزار گوسفند باید دیه بدهد. اما این در حالى است که امیرمؤمنان على علیه السلام فرمودند پرداخت هزار دینار نیز اشکالى ندارد و جایگزین مى شود.[453] از محضر امام على علیه السلام سؤال شد که پیامبر که هزار دینار نگفتند بلکه فرمودند یا شتر یا گوسفند و گاه نیز حُلَلِ یمن(چهارصد پارچه گران قیمت) پرداخت شود. حضرت در پاسخ فرمود: چون در آن زمان ورق طلا، نقره، درهم و دینار ـ در اختیار مردم نبود، رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم شتر را به عنوان دیه قرار دادند. اما الآن که مسلمانان بر اثر فتوحات موفق به جمع آورى طلا و نقره و درهم و دینار شده اند. لذا اشکال ندارد که به جاى صد شتر، هزار دینار پرداخت کنند. در اینجا امیرمؤمنان علیه السلام حکم الهى را تخصیص و نسخ نکردند بلکه حکم إلهى باقى است ولى امام علیه السلام به دلیل گستردگى ملاک حکم را توسعه دادند چرا که ملاک پرداخت مالیت بود و چون در آن زمان درهم و دینار نبود مالیت بر شتر و گوسفند منطبق مى شد اما امروزه مالیت به وسیله طلا و نقره تحقق مى پذیرد.
عنوان چهارم: دورى از انگشت نما شدن
هرگاه بخواهیم به حکم استحبابى اسلام عمل کنیم انگشت نما مى شویم و براى این که انگشت نما نشویم به آن حکم استحبابى عمل نمى کنیم. در این مورد چند روایت بیان شده: تاثیر زمان و مکان در انتخاب لباس؛ به امام صادق علیه السلام عرض شد شما از جدتان امیرمؤمنان علیه السلام  سخن مى گوئید و مى فرمایید لباس ایشان کرباس و به قیمت چهار درهم بود اما خود شما به آن عمل نمى کنید و لباس گران قیمت مى پوشید؟! [454] حضرت در جواب فرمودند: آن حکم حکم استحبابى بوده و در آن زمان چون همه مسلمانان فقیر بودند اگر امیرمؤمنان مى خواستند لباس گران قیمت بپوشند تبعیض بود. اما حال که همه مسلمانان پیشرفت کرده، و لباس هاى خوب و گران قیمت مى پوشند، من اگر لباس کرباس بپوشم انگشت نما مى شوم. عبدالله ابن سنان به همین مضمون روایت دیگرى از امام صادق علیه السلام نقل کرده و مى گوید: شنیدم از امام صادق علیه السلام مى فرمود: در حالیکه من طواف خانه خدا را انجام مى دام مردى لباس مرا کشید ناگهان دیدم عباد بن کثیر بصرى است، گفت: اى جعفر لباس گران قیمت مى پوشى در حالى که تو در این مکان هستى و با نسبتى که با على دارى؟ در پاسخ گفتم این لباسى است که به یک دینار خریدم و اگر على علیه السلام لباسى کم قیمت مى پوشید امکان نداشت در آن زمان جز آن را بپوشد اگر من مانند همان لباس را بپوشم مردم به من مى گویند ریاکار است مانند عبّاد. [455] «سفیان ثورى خدمت حضرت صادق علیه السلام  رسید دید لباسى سفید مثل پوست تخم مرغ پوشیده است. عرض کرد آقا این لباس را شما نباید بپوشید.فرمود گوش کن آنچه مى گویم و حفظ نما سخنانم را که براى تو در دنیا و آخرت بهتر است. در صورتى که بدین اسلام و سنت پیامبر بمیرى و بى دین از دنیا نروى. پیغمبر اکرم در زمان فقر و تنگدستى زندگى مى کرد ولى وقتى دنیا روى آورد و نعمت فراوان شد شایسته ترین مردم به استفاده از این نعمت ها پاکان مردم و نیکوکاران و مؤمنین هستند نه کافران و منافقان و تبهکاران». [456]

تأثیر زمان و مکان در وسیله ایاب و ذهاب
در زمانهاى پیشین امکانات مردم کم بود لذا بزرگان براى رفت و آمد از چهارپایان استفاده مى کردند اما اکنون بهره گیرى از آن ابزار سبب انگشت نمایى مى شود زیرا اکثر مردم داراى خودرو هستند و اگریک روحانى با همین وسیله رفت و آمد کند مورد انتقاد قرار نمى گیرد. اما اگر بخواهد از وسایل قبلى استفاده کند پشت سر او زیاد سخن مى گویند.
عنوان پنجم: اختلاف روایات؛

بکیر بن محمد از امام صادق علیه السلام در فضیلت صدقه یا آزاد کردن عبد در روایتى مى فرماید: «قَالَ سَأَلَهُ رَجُلٌ وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ یَکُونُ لِیَ الْغُلامُ وَ یَشْرَبُ وَ یَدْخُلُ فِى هَذِهِ الاُْمُورِ الْمَکْرُوهَةِ فَأُرِیدُ عِتْقَهُ فَأُعْتِقُهُ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَمْ أَبِیعُهُ وَ أَتَصَدَّقُ بِثَمَنِهِ فَقَالَ إِنَّ الْعِتْقَ فِى بَعْضِ الزَّمَانِ أَفْضَلُ وَ فِى بَعْضِ الزَّمَانِ الصَّدَقَةُ أَفْضَلُ. الْعِتْقُ أَفْضَلُ إِذَا کَانَ النَّاسُ حَسَنَةً حَالُهُمْ وَ إِذَا کَانَ النَّاسُ شَدِیدَةً حَالُهُمْ فَالصَّدَقَةُ أَفْضَلُ وَ بَیْعُ هَذَا أَحَبُّ إِلَیَّ إِذَا کَانَ بِهَذِهِ الْحَالِ»[457] روایات نسبت به افضل بودن صدقه یا افضل بودن آزاد کردن غلام متفاوت هستند اما این به معناى متناقض بودن آن ها نیست بلکه به خاطر تبعیت احکام استحبابى از شرایط زمان و مکان است لذا امام صادق علیه السلام مى فرمایند: ببینید مردم به چه چیز نیاز دارند اگر واقعاً مردم فقیر هستند صدقه افضل است. اما اگر مردم غنى هستند آزاد کردن غلام افضل مى باشد.
عنوان ششم: ترجیح روایت
بحث در این است که اگر دو روایت مختلف از دو معصوم علیهما السلام وارد شد ترجیح با قول کدام امام مى باشد؟ در پاسخ مى فرمایند از باب تاثیر زمان ومکان باید قول متاخر را اخذ کنیم. که این مطلب از روایت زیر به دست مى آید. «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَرَّار عَنْ یُونُسَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَد عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَیْس قَالَ قُلْتُ لاَِبِى عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِذَا جَاءَ حَدِیثٌ عَنْ أَوَّلِکُمْ وَ حَدِیثٌ عَنْ آخِرِکُمْ بِأَیِّهِمَا نَأْخُذُ فَقَالَ خُذُوا بِهِ حَتَّى یَبْلُغَکُمْ عَنِ الْحَیِّ فَإِنْ بَلَغَکُمْ عَنِ الْحَیِّ فَخُذُوا بِقَوْلِهِ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) إِنَّا وَ اللَّهِ لاَ نُدْخِلُکُمْ إِلاّ فِیمَا یَسَعُکُمْ وَ فِى حَدِیث آخَرَ خُذُوا بِالأَحْدَثِ»[458] هر گاه حدیث و سخنى از اوّل (امام پیش از) شما و حدیثى (بر خلاف آن) از آخر شما (امامى که پس از او مى آمده) رسد کدام یک از آن دو حدیث را بگیریم (و طبق آن عمل کنیم؟) امام صادق علیه السلام  فرمود: حدیث دوّمى را فرا بگیرید و طبق آن عمل کنید تا از امام زنده حدیثى به شما برسد، پس اگر از امام زنده حدیثى بشما رسید گفتار او را فرا گیرید.
پی نوشت ها:
[433] . کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، اصول الکافى، ج 1، ص 266; محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج 17، ص 60، بیهقى، احمد بن حسین، السنن الکبرى، ج6، ص 12.
[434] . کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، اصول الکافى، باب التفویض الى رسول الله، ج1، ص393.
[435] . الزرقا، احمد مصطفى، المدخل الفقهى العام، ج2، ص 924- 92. همه فقها بر این نظریه اتفاق نظر دارند که احکامى که با تغییر زمان و خصوصیات مردم متحول مى شوند احکام اجتهادیه اى هستند که عبارتند از قیاس و مصالح مرسله، که مطابق مصالح زمان متحول مى شوند.
[436] . نساء / 59، ترجمه : اى اهل ایمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران(از طرف خدا و رسول) که از خود شما هستند اطاعت کنید.
[437] . کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، اصول الکافى، ج 1، ص 5.
[438] . أحزاب / 40; ( ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَد مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ء عَلیماً )
[439] . مائده / 91; ترجمه : و جز این نیست که شیطان میخواهد بوسیله شراب و قمار بین شما عداوت و خشم بیندازد و شما را از ذکر خدا و از نماز باز دارد، پس آیا دست بردار از آن ها هستید؟!
[440] . مائده / 3.
[441] . نورى، میرزاحسین، الوسائل، ج 18، باب 10 من ابواب مقدمات الحدود، حدیث 1، طوسى، ابوجعفر، محمدبن حسن، الخلاف، ج 5 ف ص 522; ابن قدامة، المغنى، ج 10ف ص 53.
[442] . آیة الله سبحانى، رسائل و مقالات، ج2، ص66.
[443] . دشتى، صبحى صالح، فیض الاسلام، نهج البلاغة، حکمت 17.
[444] . سیفى مازندرانى، على اکبر، مبانى الفقه الفعال فى القواعد الفقهیة الأساسیة، جلد 3، ص 116.
[445] . روى محمد بن مسلم و زرارة عن أبى جعفر الباقر (علیه السلام) انّهما سألاه عن أکل لحوم الحمُر الأهلیة، فقال: « نهى رسول اللَّه عن أکلها یوم خیبر، وإنّما نهى عن أکلها فى ذلک الوقت لانّها کانت حمولة الناس، وإنّما الحرام ما حرّم اللَّه فى القرآن » ; کاظمى، شبر، سید عبد الله حسینى، الأصول الأصلیة و القواعد الشرعیة، ص 63; عاملى، حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 16، باب 4 من کتاب الأطعمة والأشربة، حدیث 1 و 8.
[446] . همان. از خوردن آن ها نهى شد چون وسیله بارکشى بودند.
[447] . صدوق، محمّد بن على بن بابویه، علل الشرائع، ص 563 .
[448] . نورى، میرزا حسین، الوسائل، باب 20 من أبواب احتضار، حدیث 1; آیة الله العظمى سبحانى، سلسلة المسائل الفقهیة، ج 24، ص 22; آیة الله العظمى سبحانى، رسائل و مقالات، ج2، ص51.
[449] . عاملى، حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، جلد 9، ص260.
[450] . همان
[451] . کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، الکافى(ط - الإسلامیة)، جلد 5، ص360.
[452] . نساء / 25.
[453] . طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، جلد10، ص255; نورى، میرزا حسین، الوسائل، ج19، باب دوم از ابواب دیات نفس، ح8 .
[454] . عاملى، حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، جلد 5، ص 17.
[455] . عاملى، حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، جلد 5، ص 15; نورى، میرزا حسین،الوسائل، ج3، باب 7 از ابواب احکام پوشش، حدیث 3.
[456] . کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، الکافى، جلد 5، ص 65; نورى، میرزا حسین، الوسائل، ج3، باب 7 از ابواب احکام پوشش، حدیث 7 و 10. خسروى، موسى، زندگانى حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ، ص 205; حجازى ،سید مهدى، درر الأخبار با ترجمه، ص353.
[457] . مردى از امام صادق علیه السلام سؤال کرد غلامى دارم میگسار که در کارهاى ناشایسته وارد مى شود، مى خواهم او را رها و آزاد کنم آیا آزاد شدن نزد شما محبوبتر است یا فروختن او و قیمتش را به صدقه دادن؟ امام علیه السلام فرمود: گاهى آزاد کردن بهتر است و گاهى صدقه دادن، آن زمان که مردم معیشتشان بفراخى است عتق بهتر است، و آن زمان که مردم تنگدستند صدقه افضل است، لکن وقتى چنین وضعى دارد به نظر من فروختن او بهتر است. قمّى، صدوق، محمّد بن على بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، جلد3، ص 135.
[458] . کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، الکافى، جلد 1، ص67; فیض الاسلام، سید على نقى، بنادر البحار ـ ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار، ترجمه فارسى، ص 319
منبع: مقالات کلامی آیت الله سبحانی

ادامه دارد../
 

کد خبر 192487

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha