به گزارش خبرگزاری شبستان، نشست نقد و بررسی فیلم مستند «اینجا مردمانی زندگی میکنند» با حضور «آزیتا رصافی » کارگردان این فیلم، «امیرفضل اللهی» منتقد سینما و «مازیارفکر ارشاد» منتقد مجری در سالن شماره دو سینما فلسطین برگزار شد.
در این نشست «آزیتا رصافی» فیلم مستند «اینجا مردمانی زندگی میکنند» گفت: این مستند در خصوص مردمان کرمانشاه و به خصوص روستاهایی است که در زمان جنگ تحمیلی مورد اصابت بمبهای شیمیایی قرار گرفتهاند و هنوز اثرات این بمبها مشخص است. به عنوان مثال کودکان این مناطق وقتی به دنیا میآیند معلولیت دارند و فلج به دنیا میآیند؛ چون خودم اهل کرمانشاه هستم دوست داشتم این مستند ساخته شود.
در ادامه این نشست امیر فضلاللهی منتقد سینما تصریح کرد: مستند پژوهشگونه و تگنگاری همیشه مطرح بوده و پراختن به آن همیشه جذاب و خوب است. خانم رصافی در حوزه مستندهای اجتماعی کار کردهاند، از تیتراژ این مستند هم معلوم است که ما با فیلمسازی با تجربه روبه رو هستیم. ازطرفی با توجه به اینکه خود فیلمساز هم اهل کرمانشاه هستند به نزدیک شدن وی به سوژه فیلم و جذب مخاطب کمک شایانی کرده است.
وی افزود: نکتهای که در این مستند وجود دارد این است که فیلم یک راوی دارد که در فیلم زیاد برجسته نیست، میشد با حضور بیشتر او آخر فیلم را بست. راوی میتوانست در این فیلم مستند باشد و نریشنها را بگیرد، در این صورت فیلم حضور برجستهتری میداشت؛ اما در اول و آخر فیلم این راوی بیشتر به شکل ناظر دیده میشود.
آزیتا رصافی در ادامه این نشست گفت: ما درشرایط خاصی که در منطقه به لحاظ گرما وجود داشت، این اثر را ساختیم و به فرمی که امروز در فیلم وجود دارد رسیدیم. من به شخصه قبول میکنم که نریشنهای فیلم در نیامده است، اگر از اول ساختار رعایت میشد میتوانست این نریشنها بهتر شود. از طرفی من بیشتر با تلویزیون کار میکنم و تلاش میکنم که فیلمهایم از ساختار و قاب فیلم خارج نشود، همچنین شبیه برنامههای تلویزیونی هم نشود.
امیر فضل اللهی در ادامه این نشست تاکید کرد: فضا سازیهای تصویری و در مجموع پلانهایی که کارگردان در فیلم مورد استفاده قرار داده است همچنین دکوپاژ ها ما را به سمت فضاسازیهای فیلم رهنمون میکند، اینها یک شبه حاصل نمیشوند، و به برنامهریزی و ساختار نیازمندند؛ ازطرفی به نظر میرسد کارگردانی خانم رصافی از نویسندگیشان جلوتر باشد. خیلی از جاها کارگردان موفق میشود از پس فضاهاسازیهای اثر خود برآید.
وی اضافه کرد: اما در برخی از صحنهها مثل نماهای ساده و عادی فیلم ما را به یاد مستندهای تلویزیونی میاندازد و این شاید به خاطر این باشد که شما در صدا و سیمای استان کرمانشاه کار میکنید به همین خاطر این شباهت به وجود میآید؛ اما در مجموع شما در کارگردانی اثر پخته عمل میکنید و طبق فضاسازیهای فیلم کار خود را به پایان میرسانید.
*************
برای ساخت «برایم یک پنجره کافی است» سراغ خیلیها رفتم و نیامدند
امیرهادی ملکاسماعیلی کارگردان مستند «برایم یک پنجره کافی است» گفت: برای ساخت این متد به سراغ خیلیها رفتم حتی سراغ مسعود فراستی هم رفتم که نیامد با این تفاصیل من مجبور شدم از کسانی که در مستندم حضور دارند استفاده کنم.
«امیرفضل اللهی» منتقد سینما گفت: در حوزه سینمای داستانی مخاطب داستان را دنبال میکند و اما در سینمای مستند با کوچکترین اشتباهی، در همان دقایق اولیه امکان دارد مخاطب از دیدن اثر سرباز بزند و دیگر پیگیر ادامه اثر نباشد.
نشست نقد و بررسی فیلم مستند «برایم یک پنجره کافی است» با حضور «امیرهادی ملکاسماعیلی» کارگردان این فیلم، «امیرفضل اللهی» منتقد سینما و «مازیار فکر ارشاد» منتقد - مجری در سالن شماره دو سینما فلسطین برگزار شد.
دراین نشست «امیرهادی ملک اسماعیلی» کارگردان فیلم مستند «برایم یک پنجره کافی است» در خصوص دلایل ساخت فیلماش اظهار داشت:در سال 1386 مطلبی در مجله «فیلم» مطلبی ذهنم را به خود مشغول کرد و ساخت این مستند در ذهنم کلید خورد؛ در همان زمان با شبکه چهار سیما تعاملاتی که داشتم باعث شد که این فیلم مستند ساخته شود و هدفم هم این بود که نشان دهم در طول تاریخ همیشه در حق کشورم ایران ظلمهایی از سوی کشورهایی مانند انگلستان و آمریکا شده است.
در ادامه امیر فضل اللهی منتقد سینما ابراز داشت: به نظرم لزوم ساخت مستندها تاریخی بیش از گذشته احساس میشود و این متاسفانه در سینما و تلویزیون ما به فراموشی سپرده شده است و من بارها در این خصوص صحبت کردم و در دیداری هم که با آقای ضرغامی رییس سازمان صدا و سیما داشتم به ایشان هم گفتم که تلویزیون بهجای ساخت انبوهی از تله فیلمهای بیکیفیت برای پرکردن آنتن روزانه خود میتواند نیمی یا یک سوم این هزینهها را در ساخت آثار مستند تاریخی خرج کند.
وی افزود: بیان کردن موضوع استعمار در مستندهای تاریخی خوب است؛ بیان این گونه روایتها در مستندهای تاریخی نیاز به حوصله فیلمساز و استفاده از منابع مالی و نگاه چند سویه از طرف فیلمساز دارد تا این گونه آثار ساخته شوند.
امیرهادی ملکاسماعیلی در ادامه در پاسخ این منتقد سینما گفت: همه جای تاریخ سیاه است، اگر میخواهیم این چرکیها را نشان دهیم باید به شکل کلی کار کنیم و خوشبختانه شبکه چهار سیما به عنوان تهیهکننده فیلم من دوست داشت مخاطب با فیلم ارتباط موثر و خوبی برقرار کند و من هم این مستند را در غالب طنز بیان کردم و تجربهای ارزنده برایم بود، به علاوه اینکه بیشتر از هر چیزی در این اثر آمریکا مد نظرم بود.
در ادامه این نشست امیر فضل اللهی ابراز داشت: دوستان دیگر فیلمساز هم در خصوص تاریخ، فیلم طنز ساختهاند، مانند «مسعود بخشی » در مستند «تهران انار ندارد» که در آن مخاطب به باورپذیری لازم میرسد و فیلمساز شرایط لازم را به لحاظ تعریفی و بعد هنری اثر فراهم میکند؛ اما در مستند «برایم یک پنجره کافی است» به نظر میرسد فیلم نخ تسبحی برای پیوند دادن نماها و موضوعات مختلف خود ندارد و به شکل پراکنده ای به موضوعات ورود پیدا کرده است؛ از اول تا آخر نگاه تالیفی در اثر وجود ندارد و فیلمساز تمرکز لازم در مورد موضوعات مختلف را ندارد.
وی اضافه کرد: به نظر میرسد که فیلمساز تمرکز کافی روی نریشنهای فیلم ندارد این موضوع آدم را یاد برنامههای صبح جمعه با شما میاندازد. اصولا چنین سطحی به تاریخ نگاهکردن و به سخره گرفتن آن درست نیست.
وی ادامه داد: در طول فیلم ما یک جور صداسازی و تقلید را هم میبینیم که باور پذیر نیست؛ بنابراین نریشنهای فیلم به اصلاح خودمان خوب از کار در نیامدهاند و برای مخاطب باور پذیر نیستند.
فضلالهی ادامه داد: کار در حوزه مستند کار ما خیلی سخت است؛ چرا که در حوزه سینمای داستانی مخاطب داستان را دنبال میکند و اما در سینمای مستند با کوچکترین اشتباهی و در همان دقایق اولیه امکان دارد از دیدن اثر سرباز بزند و دیگر پیگیر ادامه اثر نباشد.
این منتقد با اشاره به اینکه کارگردان این مستند کارشناسان خود را به درستی انتخاب نکرده است یادآور شد: آقای «امیرهادی ملک اسماعیلی» کارگردان فیلم مستند «برایم یک پنجره کافی است» به نظرم کارشناسان فیلم خود را به درستی انتخاب نکرده است. به عنوان مثال جواد طوسی در سینمای داستانی و اجتماعی یکی از بهترین است؛ اما در سینمای مستندهای تاریخی نمیتواند منتقد خوب و متبحری باشد، شاید جا داشت که فیلمساز از آقای محمد تهامی نژاد به عنوان یک مستندساز، محقق و تاریخ شناس برای مستند خود دعوت به عمل میآورد.
در پایان این نشست ملک اسماعیلی عنوان داشت: تنها کسی که در ساخت این مسستند به من کمک کرد آقای احمد جهرمی ضابطی بود. من برای ساخت این مستند به سراغ خیلیها رفتم حتی سراغ مسعود فراستی هم رفتم که نیامد با این تفاصیل من مجبور شدم از کسانی که در مستندم حضور دارند استفاده کنم.
*********
مهدی قربانپور کارگردان مستند «صد ونود» گفت: به نظر من چیدن میزانس میتواند بخشی از یک مستند باشد و طبیعتا میزانسن جایی است که میتوان در آن برای بازیگر جایگاهی تعریف کرد.
نشست نقد وبررسی فیلم مستند«صد ونود» با حضور مهدی قربانپور کارگردان این فیلم، شاپور عظیمی منتقد سینما و مازیار فکری ارشاد منتقد مجری در سالن شماره دو سینما فلسطین برگزار شد.
در این نشست مازیار فکری ارشاد در خصوص مراحل ساخت این مستند سوال کرد و قربانپور نیز در این خصوص اظهار داشت: با توجه به اینکه جشنواره «سینما حقیقت» دوره ششم خود را سپری میکند و از این بابت جشنواره رفته رفته به یک پختگی میرسد؛ فیلم من هم در این جشنواره به نمایش در آمد، هر چند فیلم در ساعتی پخش شد که دست من نبود.
وی افزود: به هرحال خوشحالم که فیلم نمایش داده شد؛ مانطور که دیدید داستان آن در خصوص زندگی در سال 90 در شهر بود، به دلیل اینکه من شمالی هستم و مدام در حال رفت وآمد، در جادههای شمال با موضوع فیلم و با رانندهای که در فیلم حضور دارد آشنا شدم؛ پس از آشنایی، به دلیل زندگی و داستان جذابی که زندگی این مرد داشت، تصمیم گرفتم که فیلمی در خصوص زندگی این راننده بسازم.
قربان پور ادامه داد: یازده سال این موضوع و این آدم ذهن من را به خود مشغول کرده بود تا اینکه سال گذشته با بودجه شخصی فیلم را ساختم و از این اینکه این اثر تولید شده است خیلی خوشحال هستم.
وی در مورد احساسش به این اثر هم گفت: احساس کردم با تحقیق و پژوهش در زندگی این آدم میتوانم اثری خوبی را در سینمای مستند خلق کنم.
در ادامه این نشست شاپور عظیمی منتقد سینما در خصوص این فیلم مستند اظهار داشت: در مورد مستند «صد و نود» چند نکته مهم به ذهنم میرسد. ضمن اینکه قرار نیست، من به عنوان منتقد مدام در خصوص فیلمها ساز مخالف بزنم و تحلیل ارائه ندهم. به هرحال اولین نکتهای که در مورد این فیلم وجود دارد، نوع نگاه کارگردان به فیلم است که باید مورد توجه قرار گیرد، باید تحلیل کنیم که شخصیت فرهاد در مستند «صد و نود» چگونه آدمی است، شیوه برخورد او با خانوادهاش چگونه است و آیا فیلم توانسته در این خصوص پاسخ قانع کنندهای داشته باشد.
عظیمی تصریح کرد: به نظرم در فیلم لحظاتی وجود دارد که به نظر میرسد فیلمساز با استفاده از دکوپاژو و میزانس، این صحنهها را بازسازی کرده، مانند صحنههای بامزهای که در زندگی این آدم وجود دارد و او را در کنار دوستانش نشان میدهد، در این صحنهها انگار ما شاهد یک فیلم داستانی هستیم و این کمی از واقعیتها به دور است. معلوم نیست فیلمساز با استمرار این گونه صحنهها به دنبال چه چیزی است؛ آیا فیلمساز نگاه منفی یا مثبت میخواهد به این آدم داشته باشد؟ آیا ما به عنوان بیننده باید قضاوتی در خصوص این مرد داشته باشیم یا نه؟
کارگردان فیلم «صد و نود» در پاسخ به سخنان عظیمی ابراز داشت: من در این مستند تلاش کردم زندگی این آدم تفاوت او با دیگران را نشان دهم،در تدوین کار هم تلاش کردم به این هدف برسم، حال چقدر موفق بودهایم، به نگاه و درک مخاطب از فیلم بر میگردد، اما فیلم ما نشان میدهد که این آدم خودش است بدون هیچ رفتار غیر منطقی.
در ادامه شاپور عظیمی عنوان داشت: به نظر میرسد که فیلمساز محصور و شیفته شخصیت اصلی فیلم خود شده باشد؛ در نتیجه مردد میماند که آیا فلان چیز را در خصوص زندگی این آدم بگویم یا نگویم. بنابراین احساس بنده این است که که این شخصیت توسط کارگردان به درستی مهار نشده است، مانند جاهایی که در خصوص ابروهای خود شخصیت اصلی فیلم صحبت می کند و مدام هم دیالوگهای بامزه برای مخاطب گفته میشود .
وی تاکید کرد: به نظر میرسد که کارگردان برخی از دیالوگها را در فیلم برای شخصیت فرهاد گنجانده تا فیلم بامزه شود، این نمیتواند ارزش اطلاعاتی برای فیلم مستند داشته باشد. ازطرفی به نظر میرسد که برخی از میزانسها چیده شده است، اگر این گونه نکات ریز در فیلم نبود، این فیلم برای مخاطب جذابتر به نظر میآمد.
قربانپور در پاسخ به عظیمی گفت: به نظر من چیدن میزانس میتواند بخشی از یک مستند باشد و طبیعتاً میزانسن جایی است که میتوان برای بازیگر جایگاهی را تعریف کرد و دید که رابطه فرد با طبیعت و محیط پیرامونی خود چگونه است. یادم میآید زمانی که من در مورد این آدم پژوهش میکردم رفتارهای این آدم قابل رویت بود، بنابراین من هم برای کلیت فیلم و ساختار آن برنامهریزی کردم و نتیجه هم این گونه شد که ارتباط مخاطب از اول تا آخر فیلم با فیلم حفظ شد.
**********
شاپورعظیمی منتقد سینما گفت: فیلم مستند برای سرگرم کردن مخاطب نیست و در عین حال بسیاری از فیلمسازان مستند به دلیل نداشتن تحقیق و پژوهش برای ساخت فیلم مستند به سمت یک نوع سینمای توریستی پناه می برند.
نشست نقد و بررسی فیلم مستند «هزاروسی» با حضور «اسماعیل تحسین زاده» کارگردان این فیلم، «شاپورعظیمی» منتقد سینما و «مازیارفکر ارشاد» منتقد مجری در سالن شماره دو سینما فلسطین برگزار شد.
در این نشست «مازیارفکر ارشاد» در خصوص دلایل ساخت فیلم مستند «هزاروسی» از اسماعیل تحسینزاده سوال کرد و این کارگردان در پاسخ گفت: مشکلی که در فرهنگ ما وجود دارد این است که اصولا در خصوص هر چیزی که صحبتی میشود، بحثها به چالش کشیده میشوند و نکته دوم اینکه همیشه ما در مورد هر چیزی که میخواهیم صحبت کنیم، در ابتدا آن را با نقد منفی شروع میکنیم؛ به عنوان مثال فیلمساز میگوید که فیلم من در شرایط بدی نمایش داده شد و اصلا سالنی که فیلم من را نمایش داد صدای خوبی نداشت و از این قبیل موارد.
وی افزود: جشنواره ششم فیلم مستند «سینما حقیقت» با تمام کمبودها وکاستیها برگزار میشود اما برگزاری آن را باید به فال نیک گرفت.
در ادامه مازیاد فکری ارشاد در مورد نظر اساعیل تحسین زاده گفت: اسم نقد روی آن است و لبهای تند و تیز دارد، نقد یعنی به چالش کشیدن؛ ما امروز از مستندسازان میخواهیم که کمی صبر و حوصله داشته باشند چون قرار نیست کسی با غرض ورزی فیلمی را نقد و فقط نکات منفی آن را یادآوری کند.
در ادامه کارگردان فیلم مستند «هزاروسی» تصریح کرد: من وقتی تحصیلاتم را به پایان رساندم با خودم گفتم که قرار نیست به زودی و به راحتی وارد سینمای حرفهای و فیلمسازی شوم؛ بنابراین پس از آموختن کارگردانی و تدوین، بعد از 7 تا 8 سال با دیدن فیلمهای مستند شیفته این نوع از سینما شدم و احساس کردم که در سینمای مستند فیلمساز برخلاف سینمای داستانی کمتر میتواند در ساخته خود دخل و تصرف کند؛ بنابراین فیلم مستند «هزاروسی» را به عنوان کار اول در حوزه سینمای مستند ساختم.
در ادامه این نشست «شاپور عظیمی» منتقد سینما هم گفت: فیلم مستند «هزاروسی» اثر خوش آب و رنگی است کارگردانش هم به درستی سینمای داستانی را میشناسد، در آینده در این حوزه موفق خواهد شد اما با تمام این تفاصیل من معتقدم که فیلم مستند برای سرگرم کردن مخاطب نیست، به همین دلیل در این مستند شاهدیم که فیلمساز گرایش زیادی به سمت سینمای داستانی دارد؛ اما بسیاری از نکات را در این مستند رعایت نکرده است و این البته هیچ اشکالی ندارد.
وی ادامه داد: فیلمساز نگاه توریستی به عشایر بختیاری ندارد. چون بسیاری از فیلمسازان که در خصوص فیلم مستند خود تحقیق و پژوهشی ندارند به سمت یک نوع سینمای توریستی پناه می برند؛ اما در این فیلم فیلمساز به درستی به نکان ریز و جزییات فیلم توجه دارد.
وی تاکید کرد: در فیلم مستند «هزاروسی» فیلمساز به خاطر تفنن و تفریح به سراغ ساخت این موضوع نرفته است، به همین خاطر دشواریهای ساخت این گونه آثار را به جان خریده است. از طرفی فیمساز میتوانست برای برخی از صحنههای فیلم از یک راوی استفاده کند. کسی که به ما بگویید هم اکنون در کجا قرار داریم چون فیلمساز بیش از اندازه از نماها بسته استفاده میکند نیاز هست که راوی به ما بگویید اینجا کجاست؟ و این افراد از کدام طایفهاند؟
تحسین زاده در ادامه این نشست گفت: در سینمای مستند فیلمساز مدام در حال تجربه است؛ و مسیرهای مختلف و گنگ را برای تجربه کردن امتحان میکند. در واقع کار او چون قایقی چوبی است که در دریا رها شده است و اگر او اشتباهی مرتکب شود امکان دارد از مسیر اصلی خود منحرف شود. بنابراین یک فیلمساز این تجربیات را در سینمای داستانی به هیچ وجهی نمیتواند داشته باشد. در این مستند هم من محصور این فرهنگ، داستان و فضاسازی شدم و برایم مهم بود که انسان برای رسیدن به موفقیتها دست به چه کارهایی که نمیزند و این کار برایم تجربهای ارزنده و ارزشمند بود.
پایان پیام/
نظر شما