به گزارش خبرنگار شبستان، در پی انتقادها و اعتراضهای فراوان نسبت به سری قدیم برنامه هفت، این برنامه با دستور مستقیم مدیریت رسانه ملی متوقف شد و بعد از مدتی با تغییراتی از جمله تغییر مجری، به روی آنتن رفت. «محمود گبرلو» نویسنده، روزنامه نگار و منتقد سینما، مجری سری جدید برنامه «هفت» معتقد است که برنامه هفت متعلق به شخص خاصی نیست و صداوسیما متولی برنامه «هفت» است و این سازمان باید در مورد آینده این برنامه تصمیم بگیرد. با او درباره تحولات برنامه هفت و همچنین برخی مسائل روز سینمای ایران به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
* آقای گبرلو نظر شما درباره تغییرات برنامه هفت و افت و خیزهای آن چیست؟
به نظر من در برنامههایی که معمولاً عنوان ثابت دارند، تغییر مجری و افت و خیزهای فراوان، یک امر طبیعی است. طبیعتاً هفت قدیم در مقایسه با هفت جدید که گروه جدیدی آن را برنامه ریزی و اجرا میکنند، موافقان و مخالفانی دارد.بعد از اعمال تغییرات، برخی احساس کردند که فضای آن دچار تحول میشود و میگفتند که آن را نمیبینند و از طرفی گروهی هم بودند که هفت قدیم را نمیدیدند و با آغاز مجموعه جدید آن، پای ثابت برنامه شدند. اما در مجموع ما نباید خیلی تابع احساسات باشیم، بلکه باید صبر و تحمل داشته باشیم و وابسته به عنوان، دکور یا اسم یک برنامه نباشیم و کمی عمیق تر به مسائل نگاه کنیم. اگر برنامهای توانست عمیقاً به مسائل روز سینمای ایران بپردازد، نگاه نکنیم که مجری و تهیه کننده آن چه کسانی هستند و به محتوای آن نظر داشته باشیم.
* در مورد اهداف هفت جدید توضیح دهید.
«هفت» در برنامه های خودش، تمام تلاشش بر این بوده که در جهت رونق سینما گام بردارد و کمک کند اهالی سینما در بستر آرام و با متانت و دوستی با هم گفتوگو و نظرات مختلف را مطرح کنند و راهکارهای متعددی برای آینده سینمای ایران پیدا شود. یکی از معضلات سینمای ایران، فرسودگی سینما از لحاظ فکری و برنامه ریزی در حال حاضر است که از این جهت، نیاز به گام های نو و خلاقانه در مسیر تولیدات و مدیریت خود دارد که اینها از بستر گفتوگوهای مطرح شده در هفت، میسر و تامین میشود.
من نیز امیدوارم از بستر برنامه هفت، این نیازها تامین شده و گام های موثری داشته شود، چراکه هفت به دنبال جنجال کاذب نیست که خیلی سودی برای سینما ندارد.
* وقتی بازخوردهای برنامه هفت از جمله پیامک و ایمیل را بررسی میکنید، آیا ریزش مخاطب داشته یا افزایش مخاطب؟
به نظر من هفت ریزش مخاطب نداشته است، اما طبق توضیحاتی که در ابتدای سخنانم گفتم، با تغییر مخاطب همراه بوده است. البته در فضای جدید، جمعی نیز به مخاطبان هفت اضافه شدند. گمان می کنم که مخاطبان برنامه های تلویزیونی خیلی تابع آدم ها نیستند بلکه دوست دارند فضای شادابی را شاهد باشند. مخاطبان، مطرح شدن اخبار سینما و تحلیل مسائل روز سینما را در راستای تامین نیازشان میپسندند و زیاد به مجری های قدیم و جدید وابسته نیستند. البته برخی حواشی نیز بر مخاطبان تاثیر میگذارد، چرا که هر مجری ویژگیهای خاص خودش را دارد.
* در جایگزین شدن شما به عنوان مجری جدید هفت، یکسری اتهامات نسبت به شما مطرح شد. نظر شما در این باره چیست؟
مطرح کردن واژه هایی چون محتاط و محافظه کار بودن از جانب برخی، نشانه دهنده آگاهی کم آنهاست، چرا که من سعی میکنم خیلی محتاط نباشم و مسائل روز سینما را مطرح کنم و به چالش بکشانم و همچنین زیاد تابع حواشی نیستم. برای مثال موضوع تحریم فیلم ها توسط حوزه هنری، بر افکار و احساسات من تاثیری نداشت و به صورت منطقی، همه استدلال و نظرها را شنیدم و ازاقشار مختلف دعوت به حضور کردم تا بیننده خودش در مورد موضوع قضاوت کند. این نحوه عملکرد برای این است که برای مخاطب دستورالعمل و حکم صادر نکنیم.
ما در برنامه هفت بستری را فراهم می کنیم تا طرفین یک موضوع به بحث بنشینند و ما نیز در کنار آنها میمانیم و سکوت میکنیم تا صحبتهای طرفین مطرح شود. اما عدم حضور یک طرف در یک مورد خاص، سبب میشود که عدم برقرای عدالت برنامه هفت احساس شود.
* تغییر رویکرد هفت به چه صورت است؟ آیا در حضور آقای فراستی تغییر صورت میگیرد؟
نسبت به حضور آقای فراستی نظرات متعددی وجود دارد. برخی معتقدند حضور او بسیار تاثیرگذار است و برخی برخلاف گروه اول حضور او را مخرب می دانند. به شخصه معتقدم فراستی، یک منتقد صاحبنظر خوش فکر است که به درستی، صراحت و منطقی میتواند نظرات خود را بیان کند.
در آینده برنامه هفت تغییرات اساسی در آیتم ها و دکور و مباحث فکری و نظری خواهد داشت و اکنون در حال تحقیق، جستجو و مشورت هستیم.
* به نظر شما برخورد حوزه هنری با سینماگران برخورد صحیحی است؟
به نظر من برخورد خیلی منطقی از جانب حوزه هنری اعمال نشد، اما از طرف دیگر فیلم هایی که ساخته شده نیز مطلوب نیستند.
* با این وجود قبلاً نیز چنین فیلم هایی ساخته می شد، اما این گونه رفتارها وجود نداشت؟!
به همین دلیل است که م گویم برخورد حوزه هنری منطقی نبوده، چرا که اگر قصد دارد مدافع ارزش ها باشد، باید از سال های دور این روند را اجرایی می کرد و نباید فقط در مقطعی، متناسب با برخی اتفاقات مثل تعطیلی خانه سینما، به یکباره این روند را پیاده کند. ضمن اینکه الان در شرایطی که همه مسوولان یک سمت و سو دارند، حوزه هنری راه خود را جدا کرده است. این مساله، نشان دهنده غیرمنطقی بودن این ارگان فرهنگی است و این موضوع سبب چالش شده و به اختلافات دامن می زند که لزوم رسیدگی به این وضعیت را بیشتر میطلبد. معلوم نیست که منبع تشخیص دهنده اینکه فیلم ها چه مشکلی دارند، کیست و چگونه و بر چه اساس علمی مورد بررسی قرار می گیرند.
* نظر شما درباره برخی از موضوعاتی نظیر خیانت که در حال حاضر نیز بیشتر به آن پرداخته می شود، چیست؟
به نظر من با موضوع خیانت فی نفسه نمیتوان مخالفت کرد، چون خیانت هم در قرآن و هم در آثار نمایشی مطرح می شود. مهمتر از همه یکی از معضلات اجتماعی است و واقعیتی است که نمیتوان آن را کتمان کرد. اما سینماگران باید بدانند که باید چه فیلمی در جهت تحکیم روابط خانوادگی بسازند که این مهم باید مورد بحث و تحلیل قرار گیرد.
پیشنهاد من در این ارتباط این است که کارشناسان، روانشناسان و جامعه شناسان بررسی کنند که آیا فیلم می تواند تاثیرگذار باشد یا خیر. چرا که ممکن است یک فیلم سراسر تلخ و سیاه باشد، اما سرانجام فیلم تاثیر مثبتی بر مخاطب بگذارد که به نظر من نباید با اکران این نوع فیلم مخالفت شود. معضل کنونی ما این است که نگاه به این گونه فیلم ها کارشناسانه نیست و بیشتر سیاسی و جناحی است.
* ساخت فیلم «آرگو» نشان می دهد که در ایران کمتر فیلمی درباره وقایع و رویدادهای مهم تاریخی ساخته میشود؛ که آن هم کارگردانان به علت سفارشی بودن کار رغبتی به ساخت آن ندارند. به نظر شما اشکال از کجاست؟
فیلمهایی نظیر آرگو بر اساس سیاستگذاری و برنامه ریزی هالیوود نسبت به انقلاب اسلامی ساخته میشوند. ما باید استراتژی درستی داشته باشیم؛ شاید در اوایل انقلاب فرصت و موقعیت برای تولید آثار تاریخی نداشتیم، اما الان دیگر زمان و فرصت مناسبی برای اجرای استراتژیها و بیان واقعیتهای تاریخ کشورمان است. با ساخت این گونه فیلم ها، ناخودآگاه ترویج فرهنگ خودمان را می کنیم و به نوعی در محافل و مجامع مختلف مطرح می شویم. نکته جالب این است که درباره موضوعات گوناگونی فیلم ساخته می شود، به جزء برخی وقایع مهم تاریخی سرنوشت ساز؛ از تسخیر لانه جاسوسی گرفته تا کشتار مردم توسط منافقین.
این موضوع نشان میدهد که استراتژی سینمای صحیحی در کشور وجود ندارد و مشکل در وهله اول به سیاستگذاران سینمای کشور بر میگردد، چرا که اگر سیاستگذار بستر فکری مناسبی را برای سینماگران آماده کند، آنها میتوانند به راحتی ایدهها را دستمایه ساخت فیلم کنند.
گفتوگو: آزاده فضلی
نظر شما