خبرگزاری شبستان: «اخلاقِ رسانه» یا اخلاق در رسانهها همان عملاً یکی از بخشهای اخلاق حرفهای است و اخلاق حرفهای نیز خود یکی از بخشهای اخلاق اجتماعی است.
بر این اساس اخلاق رسانهای نقطه تلاقی، اخلاق با رسانه است و اخلاق رسانهای مرتبط با ارزشها و هنجارهاست و این بدین معنا است که مجموعه قواعد و اصول اخلاق باید توسط خبرنگار و سازمان خبری رعایت شود و از این موضوع با حقوق و قانون رسانهها متفاوت است.
قواعد اخلاقی نیز مجموعه هنجارهایی است که یک جامعه آن را برای حفظ منافع خود مناسب می داند و قواعد اخلاقی فردی در مورد هر ملتی با توجه به خصوصیات ملی، محدودیتهای زبانی، تنوع فرهنگی و نوع ساختار سیاسی متفاوت است.
همچنین اخلاق رسانه به میزان زیادی به رسانهها کمک میکند تا اصول و قواعدی کلی را به وجود بیاورند به طوری که با عملکرد اخلاقی افراد مطابقت داشته باشد بنابراین منظور از «اخلاق رسانه» معرفی چارچوب نظری است که اصحاب رسانهها ملزم به رعایت آن هستند به طوری که رعایت آن منجر به اخلاق عملی می گردد.
و از طرفی بسیاری از شگردهای رسانهای که به ظاهر با هیچ بند و تبصرهای از قوانین تنافی نداشته باشد ممکن است با اصول اخلاق منافات داشته باشد از سوی دیگر، اخلاق رسانهای با ارزشها و هنجارهایی سروکار دارد که از درون فرهنگ جامعه و یا از درون فرهنگ اسلامی بیرون می آید و از این رو اخلاق رسانهای اگر چه اصول و قواعدی کلی و جهانی دارد اما به سبب ریشه داشتن آن در ارزشهای درون جامعه از یک جامعه و فرهنگ با جامعه و فرهنگ دیگر متفاوت و متغیر است.
«اخلاق رسانهای» به این معناست که اخلاق به رسانهها وابسته باشد و به کمک رسانههای جمعی شکل گیرد در واقع رسانهها محتوای اخلاقی تولید و مردم و مخاطبان را با اخلاق آشنا کنند.
بنابراین ازیک سو رسانهها باید با اخلاق و اصول و ارزشهای اخلاقی جامعه آشنا باشند و بداخلاقیها را در رسانهها منتشر نکنند و از سوی دیگر باید به اندازه کافی مستقل و بیطرف باشند تا اعتبار حرفهای خود را حفظ کنند و در نهایت رسانه اخلاقی به رسانهای می گویند که اخلاق را توسعه داده و پایبند به اخلاق اجتماعی باشد.
در فرهنگ و ادبیات مربوط به رسانهها، «شهرت حرفهای» و «جذب مخاطب» رمز و راز موفقیت است همچنین تازگی، منفیگرایی و جنجال آفرینی به خصوص در نظام های سکولار رسماً از ارزشهای خبری محسوب میشوند و مجذوب کردن و خرسندی مخاطب قانون است.
همین نکته رسانهها را به سوژهسازی، حادثه پروری و عوام گرایی سوق، و به زیر پاگذاشتن اخلاق و بداخلاقی حرفهای سوق میدهد.
در نظامهای سرمایهداری رسانهها غالباً وابسته به قدرت و نظام سیاسی و یا در سایه یک حاکمیت سیاسی حق حیات دارند و در چنین شرایطی، روشن است که شرایط چالشزای سیاسی و مصلحتهای جناحی، گردانندگان رسانه را به عدول از اصول و ارزشهای حرفهای و اخلاقی واداشته و اجرای ضوابط را در عمل به دست فراموشی میسپارند.
این موضوع به ویژه زمانی به نقطه بحرانی و حساس میرسد که رسانههای بخواهند مدافع یک جریان سیاسی باشند و یا یک جریان سیاسی بخواهد اخلاق و هنجارهای دینی و اجتماعی را به گونهای تفسیر کند که با اهداف، عملکرد و خظ مشی سیاسی آنان سازگار باشد.
به هرحال، اگر به ثبات ارزشها باور داریم و اگر خواهان حضور اخلاق در عرصه رسانهها هستیم، باید در حد امکان، خود و رسانهها را از این قید و بندها را آزاد سازیم.
عدهای معتقدند که میتوان یک نظامنامة اخلاقی جامع تدوین کرد و درتمام کشورها به آن عمل کرد بیشتر اندیشمندان اسلامی، داعیه داران جهان تک قطبی و تک فرهنگی و اعلامیه حقوق بشر چنین نظری دارند.
در مقابل، اکثر صاحب نظران عرصه رسانه مدعیاند که در عمل داشتن اخلاق رسانهای جامع که در همه جا کاربرد داشته باشد، عملی نیست زیرا بسیاری از معیارهای اخلاقی، در همه جای دنیا مورد قبول نیستند و برخی محققان حتی مدعیاند که فقدان توافق جهانی درباره هنجارهای اخلاقی از مشخصههای ارتباط جمعی است در نتیجه بسیاری از مقررات اخلاقی که در این مورد وضع شدهاند در بهترین شکل خود تنها رهنمودهای هنجاری هستند که بر هیچ فلسفة اخلاقی مشترکی مبتنی نیستند و روزنامهنگاران و ارتباطگران بسته به موقعیت، به نحوی خاص با آنها روبرو میشوند و تصویب قوانین گسترده، برای اعمال چنین هنجارهایی که دوام و مقبولیت آنها مورد تردید است، عملی نیست.
پایان پیام/
نظر شما