خبرگزاری شبستان: شهید علی فلاح در سال 1344 در تهران به دنیا آمد و فقط 16 سال داشت که فرمانده پایگاه مقاومت بسیج مسجد جامع خزانه بخارایی شد. او به واسطه سفارش امام زمان (عج) مادرش را راضی میکند تا به جبهه اعزام شود؛ این شهید دانشآموز به همراه 45 نفر از بچههای محل میرود تا خرمشهر را از محاصره دربیاورد؛ دوستانش مإموریتشان تمام میشود و بازمیگردند اما علی میماند.
علی؛ در چهارم خرداد ماه سال 61 در نهرخین به شهادت میرسد و پیکرش 27 سال در آنجا میماند تا اینکه در محرم 1388 هدیهای از امام حسین (ع) به مادرش میرسد؛ انگشتر، پلاک و چند تکه استخوان.
در وصیتنامه این شهید دانشآموز که 3 روز قبل از شهادتش بر قلب کاغذ حک شده، آمده است:
بسم رب الشهداء و الصدیقین؛ ان الذین آمنوا و هاجرو و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله اولئک هم الفائزون
سلام بر مهدی (عج) و نایب بر حقش امام خمینی (ره)، سلام بر شهیدان، سلام بر خانواده شهداء، سلام بر رزمندگان، سلام بر معلولین، سلام بر مجروحین، سلام بر پدرٰ، مادرم، خواهران و برادران عزیزم، سلام بر دوستان عزیزم و سلام بر اقوامهای گرامیم.
من میخواهم به پدر و مادر و خواهران و برادران عزیزم بگویم و همچنین به دوستان اگر من شهید شدم گریه و زاری نکنند که من فرزند اسلام هستم و در راه خدا شهید شدهام و اگر گریه و زاری بکنید روح من عذاب میبیند و دشمنان اسلام خوشحال میشوند و این را بدانید فرزندی که در راه خدا شهید شده باعث سرافرازی است اسلام با این خونها پایدار است.
مادرم! حضرت زینب (س) را در روز عاشورا به یادآور تا مرگ فرزندت را فراموش نمایی؛ خواهرم تو زینب گونه باش و پیام مرا که همانا جز پیام رهبرمان نیست به گوش جهانیان برسان و پدرم تو نیز صبر را باید پیشه کنی که ان الله مع الصابرین . برادران عزیزم شما هم اسلحه مرا بر زمین نگذارید و از این کشور اسلامی پاسداری کنید و سربازان خمینی باشید.
ای ملت مسلمان، ای شاهدان زنده و ای تداوم بخش انقلاب، ٰاماممان را همیشه و در همه حال دریابید و پیامش را به جان بخرید که او بی شک حسین زمانما است و ما نباید خدای نکرده اهل کوفه باشیم و پیام من برای خانواده و دیگر فامیلها و آشنایان این است که هیچ وقت روحانیت مبارز و خط امام را فراموش نکنید که اگر پشت روحانیت را خالی کنید روحانیت شکست میخورد و اگر روحانیت شکست خورد فکر کنید چه مصیبتی به بار میآید.
ضمناً مراسم سادهای برای من برگزار کنید و لباس سیاه نپوشید لباس سفید بپوشید چون من در آن لحظه با خدای خود دیدار میکنم و همچنین با دوستان عزیزم که شهید شدند و بهشتی مظلوم و رجایی و باهنر و مدنی و...در جمع این عزیزان میباشم؛ پس شما هم باید خوشحال باشید و این را بدانید من سلام گرم همه شما حزب اللهیها را به بهشتی خواهم رساند و خواهم گفت که شماها چقدر در راه خدا فعالیت میکردید و در خیابانهای بالای شهر سنگ باران میشدید.
از همه شما دوستان عزیز و مهربانم میخواهم همانطور که در گذشته فعالانه روز و شب برای خدا کار و کوشش میکردید و لغزشی بر خود راه نمیدادید و روز به روز قدمهایتان را استوارتر بردارید و بخوانید ربنا افرغ علینا و ... و همیشه قلبهایتان یکی باشد که خداوند متعال میفرماید ید الله مع الجماعه ، دست خدا با جماعت است امیدوارم که همه شما بیش از پیش در کار خیر موفق و پیروز باشید.
این وصیت نامه یکی از سنتهای پیامبر اکرم (ص) میباشد امیدوارم که همه آنها مورد توجه قرار گیرد. خدایا تو شاهدی که چیزی عزیزتر از جانم ندارم تا فدای اسلام و قرآن کنم. پروردگارا تو خودت یار و یاور امام امت خمینی بت شکن باش . از خدا یک چند چیز را می خواهم یکی آنکه عمر امام امت را زیاد کند و تا انقلاب مهدی ایشان را برای ملت ایران نگهدارد و دیگر از خداوند میخواهم گناهان مرا ببخشد و رحمی کند و مرا در جوار شهداء قرار دهد و از دیگر دوستانم می خواهم اگر در حقشان بدی کردم حلالم کنند و از خداوند طلب مغفرت بکنند.
در آخر این شعار شهدا را در همه وقت می خوانیم خدایا خدایا تو را به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار . امام را دعا کنید و همیشه امت واحده و در خط امام باشید که اگر از این خط خارج شوید از دین خدا خارج شدید. خداوند نگهدار همه شما مومنان باشد.
فرزند و برادر کوچک همه شما علی فلاح 27/2/61
پایان پیام/
نظر شما