خبرگزاری شبستان: 15 ذی الحجه در تقویم شیعی مزین است به میلاد باسعادت امام هادی (ع) که در دوران پربرکت زندگانی خویش با جریان های فکری مختلف مبارزه و مذهب تشیع را بارور ساختند. فرا رسیدن این روز زمینه ای شد برای بررسی جریانات فکری دوران زندگانی ایشان و شیوه مبارزاتی آن حضرت (ع) که در گفت و گو با حجت الاسلام مصطفی مصطفی صادقی، مدیر گروه تشیع پژوهشکدۀ تاریخ و سیرۀ اهل بیت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی که در ذیل می آید:
در چه منابعی از زندگانی امام هادی (ع) سخن به میان آمده است؟
امام ابوالحسن عسکری (ع) مشهور به هادی و نقی علیه السلام در نیمه ذیالحجه و به قولی در رجب سال 212 هجری در روستایی به نام صریا در اطراف مدینه متولد شد. درباره این روستا و سکونت والدین آن حضرت در آن اطلاعاتی نداریم، گویا آنجا محل رفت و شد اجداد آن حضرت (ع) بوده و علی القاعده مادرش که کنیزی اهل افریقا بود، مدتی در آنجا ساکن بوده است.
آنچه جای تأسف است اینکه منابع رسمی تاریخ اسلام از زندگانی آن حضرت (ع) چندان مطلبی ارائه نمیدهند جز روابط سیاسی با خلفا و جریان تبعید به سامرا. بالعکس، کتابهای شیعه هم مملو از جنبههای قدسی امامان است و با حرص و ولعی شدید به بیان مناقب و معجزات آن بزرگواران پرداخته، از بیان زندگی عادی و روزمره ایشان که میتواند برای امروز و همیشه پیروانشان الگویی جدی باشد، طفره رفتهاند.
دوران امامت امام هادی(ع) با بروز چه جریانات فکری همراه بود؟
دوران این امام (ع) از نظر تفکر مذهبی مصادف بود با تحول فکری معتزلی (عقلگرا) به اشعری (حدیثگرا). متوکل که امام بیشترین ارتباط را با او داشت، جزء افراد سرسخت خاندان بنیعباس نسبت به علویان بود، چون تابع فکر حدیثی بود که جمودشان زبانزد و دوری آنان از مکتب اهلبیت (ع) مشهور است.
همچنین، این دوران مصادف بود با فعالیت تندروهای شیعه (غالیان) که ائمه (ع) را از جنبه بشری و اسوه بودن خارج کرده و حتی به بهانه دوستی ائمه (ع)، پا را از حدود شرعی فراتر نهادند و گاه عمل به واجباتی چون نماز را به محبت اهلبیت (ع) تفسیر و تأویل می کردند. امام هادی(ع) به صراحت این گروه را لعن فرمود و شیعیان را از همراهی و دوستی با آنان منع کرد.
کدامیک از آثار تاریخی بیشتر از گفتار و سیرۀ امام هادی(ع) نقل کرده اند؟
از جمله آثار ارزشمند درباره سخنان ائمه (ع)، کتاب تحف العقول تألیف ابن شعبه حرانی در قرن چهارم است که کلمات و مواعظی را از ائمه (ع) بیان میکند. وی نامهای از امام هادی (ع) ثبت کرده که به شبهات کلامی و مسئله جبر پاسخ میدهد. امام (ع) در این نامه با تأکید بر مرجعیت قرآن میفرماید: اخبار و روایاتی که به ما رسیده است از دو حال خارج نیست، یا حق است و باید پیروی شود؛ یا باطل است و باید اجتناب گردد. اما آنچه شک و تردیدی در آن نیست قرآن است و همه فرقهها بر آن اتفاق نظر دارند. پس اگر قرآن به درستی روایتی گواه بود هر چند برخی از مسلمانان نپذیرند، باید به آن اقرار نمود. امام (ع) به عنوان نمونه، حدیث ثقلین را با قرآن مقایسه می کند و آیات مؤید آن را ذکر میفرماید.
از نظر سیره اخلاقی، هنگامی که بریحه عامل متوکل بر مدینه به او نامه نوشت و از امام هادی(ع) بدگویی کرد و سبب تبعید آن حضرت (ع) شد، ترسید که امام نزد خلیفه از او شکایت کند لذا آن حضرت را تهدید کرد. امام فرمود من به خلق خدا حرفی نمیزنم و به خدا شکوه خواهم برد. بریحه به پای امام افتاد و عذرخواهی کرد و ایشان به راحتی از او گذشت.
توصیه امام هادی(ع) در موضوع اختلافات حزبی و نزاعها این بود که وارد درگیریهای اشاعره و معتزله نشوند، چون در آن دوران دعوای حادث یا قدیم بودن قرآن در جامعه مطرح بود و دو خط فکری به آن دامن میزدند. هر چند ائمه (ع)، قرآن را حادث و مخلوق میدانستند اما از ورود به این نزاعها منع می فرمودند. دعوای حدوث و قدم قرآن از زمان امام رضا(ع) اوج گرفت و از نظر سیاسی مشکلاتی را در جامعه سبب شد.
پایان پیام/
نظر شما