به گزارش خبرنگار شبستان، دکتر محمد محمدرضایی، عضو هیئت علمی گروه فقه و فلسفه پردیس قم دانشگاه تهران، در ادامه سخنرانی های روز اول همایش ملی معرفت دینی، مقاله خود را با موضوع "آسیب شناسی رویکردهای نوین به دین" ارائه کرد.
وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه در سه قرن اخیر رویکردهای نوینی به دین شده که گاه مورد اقبال قرار گرفته است، اظهار داشت: آشنایی با این رویکردها و نقد و بررسی آن ها باعث عمق بخشیدن به پژوهش های دینی خواهد شد.
سر دبیر پیشین مجله "قبسات"، با یادآوری دوره رنسانس به عنوان آغاز رویکردهای عمده در معرفت دینی، گفت: با توجه به مشکلاتی که اندیشمندان در آن دوران با آن مواجه بودند، فرآیند رنسانس و رویکردهای جدید به دین، عکس العملی در برابر آن مشکلات بود، که معمولا این نحوه برخوردها در طول تاریخ طبیعی می باشد.
وی با تاکید بر اینکه این رویکردها و عکس العمل ها باید عالمانه و با خردورزی انتخاب می شد، ادامه داد: با توجه به پیشرفت های علوم تجربی در آن دوران، شیفتگی خاصی در عصر رنسانس نسبت به این علوم پدید آمد و عده ای را بر آن داشت تا عامل موفقیت های موجود در حوزه علوم تجربی را به سایر حوزه ها نیز تعمیم دهند.
مولفت کتاب "تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت" در این باره افزود: ایشان با توجه به محدودیت های دوران قرون وسطی و بسط یک باره علوم، متد مکانیکی علوم را به عنوان روشی برای کشف واقعیت ها در حوزه فلسفه و شناخت بشری به کار بستند.
وی با اشاره به اینکه هر حوزه، روش و شیوه تحقیق و بررسی مختص به خود را دارد، اظهار داشت: متدی که در علوم تجربی مورد استفاده قرار می گیرد، همانند دیگر حوزه های مختص به مقوله های مختص به خود است و نمی توان استفاده از آن را در جای دیگر، جایز دانست.
مولف کتاب "تفکر دینى در قرن بیستم " در ادامه چنین روندی پس از قرون وسطی، گفت: این فرآیند تا بدانجا پیش رفت که روش علوم تجربی را اصل قرار داده و همه چیز را تابع آن گرداندند. این امر در نهایت اختیار انسان و قلمرو شناخت وی را نیز محدود کرد و صراحتا اعلام داشتند که خارج از تجربه قلمرو شناختی نداریم.
وی با تاکید بر اینکه آنها، این روش را تنها روش کشف واقع می پنداشتند، ادامه داد: این نگرش پوزیتویستی عام و فراگیر شد تا سرانجام دین را هم در سیطره خود گرفت. آن ها تلاش کردند تا تمام پدیده های دین را بر این اساس تبیین کنند.
سردبیر پیشین مجله "فلسفة دین" با بیان اینکه یکی از این رویکردها، نگرش آگوست کنت بود، افزود: آگوست کنت با طرح سه مرحله ربانی، ما بعدالطبیعی و فلسفی در تاریخ بشر، ادعا کرد که دیگر تبیین پدیده ها بر اساس معارف الاهی دورانش گذشته است.
وی معتقد است که روان شناسی، جامعه شناسی و زیست شناسی، برخی از رویکردهای علمی بودند، که تلاش کردند همه پدیدارها را از این مناظر تحلیل کنند.
رئیس پیشین دانشگاه پیام نور استان قم، در نقدی نسبت به این مبانی، اظهار داشت: این نگاه ها و از جمله نگاه های طبیعت گرایانه، یک نوع تفکر فلسفی است که دانشمندان بدون توجه به مبانی، چنین تبیین هایی را انجام داده اند.
وی درباره مراد خود از مبانی بیشتر شرح داد و گفت: چرا که اصولا تبیین های مادی نسبت به ماوراء طبیعت "ندانم گو"ست، و نمی توانند نفیا و اثباتا سخنی داشته باشد. نمی توان با روش علمی به ماوراء طبیعت پاسخ داد.
مترجم کتاب "فلسفه دین"، با تاکید بر اینکه چنین تبیینی در محدوده و امکانات دانشمندان طبیعی نیست، ادامه داد: هیچ گاه زیست شناسی نمی تواند درباره ماوراء طبیعت سخن بگوید، چرا که هیچگاه نمی تواند آن را اثبات یا نفی کند. این دیدگاه مبتنی بر پیش فرضهایی است که اول باید آن ها را اثبات کرد.
وی در تبیین اولین پیش فرض چنین رویکردهایی، گزاره "عالم مادی مساوی با همین محسوسات است" را مهمترین پیش فرض دانست و توضیح داد: ابن سینا در اشارات و تنبیهات، در نمط چهارم، اذعان دارد که برخی فکر می کنند که هستی مساوی با محسوسات است. کاملا روشن است که این یک بحث فلسفی است، در حالی که اینان با این پیش فرض فلسفی و بدون اثبات، تبعات آن را پی می گیرند.
مولف کتاب "الهیات فلسفی" درباره دومین پیش فرض چنین نگرش هایی گفت: آن ها به صورت پیش فرض Mechanical method را تنها روش درک حقایق عالم می دانند.
مولف کتاب "جستارهایی در کلام جدید" در به چالش کشاندن پیش فرض دوم اظهار داشت: آیا ما تجربه های درونی و شخصی نداریم؟ آیا همه حوزه ها را می توان در این روش خلاصه کرد؟ از سوی دیگر اگر این نگاه درست باشد، آیا می تواند عالم مابعدالطبیعه را نفی کند؟ این ادعا، دلیل نمی شود که ماورای طبیعت را نفی کنیم.
وی نگرش اخلاقی را یکی دیگر از رویکردهای معرفت دینی، دانست و گفت: ایمانوئل کنت نیز دین را به حوزه اخلاق محدود کرد و ادعا کرد که دین، خود را در اخلاق بروز می دهد. در این رویکرد حتی گزارشات تاریخی در کتاب مقدس را بر اساس اخلاق توجیه و تبیین می کند.
عضو هیئت علمی پردیس قم دانشگاه تهران، درباره تفکیک بین اصل دین و برداشت هایی که از دین توسط متدینان می شود، اظهار داشت: دین شناسان و دین پژوهان جدید، دین را در عمل متدینان خلاصه کردند و برای تحلیل و شناخت دین، عمل متدینان را ملاک قرار دادند، در حالی که عمل ایشان، معجونی از دین و غیر دین است.
وی رویکردهای جامعه شناسانه ماکس وبر، لنین و دورکیم را نیز نگرش دیگری از تحلیل های یک جانبه نگر به معرفت دینی دانست.
مترجم کتاب "مبانی فلسفه دین" در انتهای سخنرانی خود، به بیانی از علامه طباطبایی در المیزان درباره این نگرش ها اشاره کرد و گفت: علامه طباطبایی معتقد است در عصر حاضر مسلک جدیدی در تفسیر به وجود آمده است. برخی مسلمان زادگان به خاطر کار در علوم تجربی و ... به مذهب پراگماتیسم و تجربی اروپا گرویده اند و می گویند ممکن نیست معارف دینی با روش این علوم در تعارض باشد و تمام آموزه هایی که علوم طبیعی نمی تواند آن ها را اثبات کند، باید ابطال گردند.
وی این سخن علامه را شاهدی بر رویکرد سخنان خود عنوان کرد و گفت: در نتیجه چنین رویکردها و نگرش هایی بود که هویت اصیل دین را از بین بردند و دین نتوانست آنگونه که بود، خود را عرضه کند.
پایان پیام/
نظر شما