خبرگزاري شبستان: سابقه «غدير» و «عيدگرفتن» اين روز مقدس به زمان پيامبر اکرم(ص) مىرسد. در دوران ائمه ديگر نيز اين سنت دينى ادامه داشته و امينان وحى الهى چون امام صادق (ع) و امام رضا (ع) آن را آشکار ساخته و يادش را گرامى و زنده نگه مىداشتند. پيش از آنان نيز، اميرالمومنين (ع) احياگر اين عيد بود.
رمز عيد بودن «غدير» نيز، کمال دين و اتمام نعمت در سايه تداوم خط رسالت در شکل و قالب امامت بود. به فرمان پيامبر خدا (ص) مسلمانان مامور شدند «ولايت» را به صاحب ولايت تبريک گويند و با آن حضرت بيعت کنند. رسول خدا نيز بر اين نعمت الهى شادمانى کرد و فرمود: «الحمدلله الذى فضلناعلى جميع العالمين.»
آيه قرآن که به صراحت، اين روز را روز اکمال دين و خشنودى پروردگار از اين واقعه و اين تعيين وصى دانسته، رمز ديگرى از عيد بودن غديرخم است. فرخندگى اين روز و عظمت اين مراسم و عيدبودن غدير، در آن روز و لحظه بر همگان روشن بود. اين نکته راحتى «طارق بن شهاب» مسيحى که در مجلس عمربن خطاب حضور داشت، فهميده بود که گفت: اگر اين آيه (اليوم اکملت لکمدينکم...)(مائده/3) در ميان ما نازل شده بود، روز نزول آيه را عيد مىگرفتيم. هيچ يک از حاضران نيز حرف او را رد نکردند. خود عمر نيز سخنى گفت که به نوعى پذيرش حرف او بود.
عيد گرفتن غدير
غدير، تنها نه به عنوان «روزى تاريخى»، بلکه به عنوان يک «عيد اسلامى» مطرح است. عيد بودن آن نيز، مراسم و سنتهاى خاصى را مىطلبد و نه تنها بايد آن را عيد دانست، بلکه بايد آن را عيد گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظيم شعائر دينى، آن را بزرگ داشت و برشکوه آن افزود، تا ارزشهاى نهفته در اين روز همواره زنده بماند و سيره معصومين(عليهم السلام) احيا شود.
همه اين ويژگيها براى اين روز بزرگ، موقعيتى والا و ارزشمند پديد آورد، آنچنان که رسول خدا (ص) و ائمه هدى و مومنانى که پيرو آنان بودند از موقعيت اين روز شادمان بودند. مقصود ما از «عيدگرفتن» اين روز نيز همين است. خود حضرت رسول نيز به اين نکته اشاره و تصريح فرموده است، از جمله در روايتى که مىفرمايد: «روز غديرخم، برترين اعياد امت من است، روزى است که خداى متعال مرا فرمان داد تا برادرم علىبن ابىطالب را به عنوان پرچمى هدايتگر براى امتم تعيين کنم که پس از من به وسيله او راهنمايى شوند و آن، روزى است که خداوند در آن روز، دين را کامل ساخت و نعمت را بر امتم به کمال و تمام رساند و اسلام را به عنوان دين، برايشان پسنديد.»
کلام ديگر پيامبر (ص) که فرموده بود: «به من تهنيت بگوييد، به من تهنيت بگوييد.» نيز نشان دهنده عيد بودن روز غدير در کلام حضرت رسول است.
خود اميرالمومنين(ع) در ادامه خط پيامبر، اين روز را عيد گرفت و در سالى که روز جمعه با روز غدير مصادف شده بود، در ضمن خطبه عيد فرمود: «خداوند متعال براى شما مومنان، امروز دو عيد بزرگ و شکوهمند را مقارن قرار داده است که کمال هرکدام به ديگرى است، تا نيکى واحسان خويش را درباره شما کامل سازد و شما را به راه رشد برساند و شما را دنبالهرو کسانى قرار دهد که با نور هدايتش روشنايى گرفتهاند و شما را به راه نيکوى خويش ببرد و به نحو کامل از شما پذيرايى کند. پس جمعه را محل گردهمايى شما قرارداده و به آن فراخوانده است، تا گذشته را پاک سازد و آلودگيهاى جمعه تا جمعه را بشويد، نيز براى يادآورى مومنان و بيان خشيت تقوا پيشگان مقرر ساخته است و پاداشى چند برابر پاداشهاى مطيعان در روزهاى ديگر قرار داده و کمال اين عيد، فرمانبردارى از امر الهى و پرهيز از نهى او و گردن نهادن به طاعت اوست پس توحيد خدا، جز با اعتراف به نبوت پيامبر (ص) پذيرفته نيست و دين جز با قبول ولايت به امر الهى قبول نمىشود و اسباب طاعت خدا جز با چنگ زدن به دستگيرههاى خدا و اهلولايت، سامان نمىپذيرد.
خداوند در روز غدير، بر پيامبرش چيزى نازل کرد که بيانگر ارادهاش درباره خالصان و برگزيدگان است و او را فرمان داد کهپيام را ابلاغ کند و از بيماردلان و منافقان هراس نداشته باشد و حفاظت او را عهده دار باشد... . (تا آنجا که فرمود:)رحمت خدا بر شما باد! پس از پايان اين تجمع، به خانهها برگرديد و به خانواده خود، وسعت و گشايش دهيد و به برادران خود نيکى کنيد و خداوند را بر نعمتى که ارزانىتان کرده، سپاس گوييد. با هم باشيد تا خداوند هم متحدتان سازد، به يکديگر نيکى کنيد، تا خداوند هم الفت شما را پايدار کند، از نعمت الهى به يکديگر هديه دهيد، آن گونه که خداوند بر شما منت نهاده و پاداش آن را در اين روز، چندين برابر عيدهاى گذشته و آينده قرار داده است. نيکى در اين روز، ثروت را مىافزايد و عمر را طولانى مىکند. ابراز عاطفه و محبت به هم در اين روز، موجب رحمت و لطف خدا مىشود. تا مىتوانيد، در اين روز از وجودتان خرج خانواده و برادرانتان کنيد و در برخوردها و ملاقاتها ابرازشادمانى و سرور کنيد... »
آيين عيد غدير و ائمه
ائمه اهلبيت(عليهم السلام)، اين روز را شناخته و شناسانده و آن را عيد ناميدند و همه مسلمانان را به عيد گرفتن آن دستور دادند و فضيلت آن روز و ثواب نيکوکارى در آن را بيان کردند.
فرات بن احنف مىگويد: به امام صادق(ع)عرض کردم: جانم فدايت! آيا مسلمانان عيدى برتر از عيد فطر و قربان و جمعه و روز عرفه دارند؟ فرمود: آرى! بافضيلتترين، بزرگترين و شريفترين روز عيد نزد خداوند، روزى است که خدا دين را در آن کامل ساخت و بر پيامبرش محمد (ص) اين آيه را نازل فرمود: (اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتى و رضيت لکم الاسلام دينا) گفتم: آنکدام روز بود؟ فرمود: هرگاه يکى از پيامبران بنىاسرائيل مىخواست جانشين خود را تعيين کند و انجام مىداد، آن روز را عيد قرار مىدادند. آن روز، روزى است که پيامبر اکرم (ص) على (ع) را به عنوان هادى امت نصب کرد و اين آيه نازل شد و دين کامل گشت و نعمت خدا بر مومنان، تمام شد. گفتم: آن روز، کدام روز از سالاست؟ فرمود: روزها جلو و عقب مىافتد، گاهى شنبه است، گاهى يکشنبه، گاهى دوشنبه، تا... آخر هفته. گفتم: در آن روز، چه کارىسزاوار است که انجام دهيم؟ فرمود: آن روز، روز عبادت و نماز و شکر و حمد خداوند و شادمانى است، به خاطر منتى که خدا بر شما نهاد و ولايت ما را قرار داد. دوست دارم که آن روز را روزه بگيريد.
حسن بن راشد از امام صادق (ع) روايت مىکند که: به آن حضرت عرضکردم: جانم فدايت! آيا مسلمانان را جز عيد فطر و قربان، عيدى است؟ فرمود: آرى اى حسن! بزرگتر و شريفتر از آن دو. پرسيدم: چه روزى است؟ فرمود: روزى که اميرالمومنين (ع) به عنوان نشانه راهنما براى مردم منصوب شد. گفتم: فداى شما! در آن روز چه کارى سزاوار است که انجام دهيم؟ فرمود: روزه مىگيرى و بر پيامبر و دودمانش درود مىفرستى و از آنان که در حقشان ستم کردند، به درگاه خدا تبرى مىجويى. همانا پيامبران الهى به اوصياء خويشدستور مىدادند روزى را که جانشين تعيين شده، «عيد» بگيرند. پرسيدم: پاداش کسى که آن روز را روزه بگيرد چيست؟ فرمود: برابر با روزه شصت ماه است.
عبدالرحمان بن سالم نيز از پدرش روايت کرده که: از حضرت صادق (ع) پرسيدم: آيا مسلمانان غير از جمعه، قربان و فطر، عيدى دارند؟ فرمود: آرى، عيدى محترمتر. گفتم: چه روز؟ فرمود: روزى که حضرت رسول (ص)، اميرالمومنين (ع) را به امامت منصوب کرد و فرمود: «من کنت مولاه فهذا على مولاه». عرض کردم: آن روز، چه روزى است؟ فرمود: به روزش چه کار دارى؟ سال در گردش است، ولى آن روز، هيجدهم ذىحجه است. پرسيدم: در آن روز شايسته است چه کارى انجام شود؟ فرمود: در آن روز با روزه و عبادت و ياد کردن محمد و آل محمد، خداوند را ياد مىکنيد. همانا پيامبر اکرم (ص) توصيه فرمود که مردم اين روز را عيد بگيرند. پيامبران همه چنين مىکردند و به جانشينان خود وصيت مىکردند که روز تعيين جانشين را عيد بگيرند.
امام صادق (ع) نيز روزه غدير خم را برابر با صد حج و عمره مقبول نزد خداوند مىدانست و آن را «عيد بزرگ خدا» مىشمرد. در «خصال» صدوق از مفضل بن عمر روايت شده که: به حضرت صادق (ع) عرض کردم: مسلمانان چند عيد دارند؟ فرمود: چهار عيد. گفتم: عيد فطر و قربان و جمعه را مىدانم. فرمود: برتر از آنها روز هيجدهم ذىحجه است. روزى که پيامبرخدا (ص)، (دست) حضرت امير (ع) را بلند کرد و او را حجت بر مردم قرار داد. پرسيدم: در اين روز، چه بايد بکنيم؟ فرمود: با آنکه هر لحظه بايد خدا را شکر کرد ولى در اين روز به شکرانه نعمت الهى بايد روزه گرفت. انبياى ديگر نيز اين گونه به اوصياى خود سفارش مىکردند که روز معرفى وصى را روزه بدارند و عيد بگيرند.
در حديث ديگرى در «مصباح» شيخ طوسى» امام صادق (ع) آن روز را روزى عظيم و مورد احترام معرفى کرده است که خداوند حرمت آن را بر مومنان گرامى داشته و دينشان را کامل ساخته و نعمت را بر آنان تمام کرده است و در اين روز با آنان عهد و ميثاق خويش را تجديد کرده است. امام، غديرخم را روز عيد و شادمانى و سرور و روز روزه شکرانه دانسته که روزهاش معادل شصت ماه از ماههاى حرام (محرم، رجب، ذيقعده و ذى الحجه) است.
در حديثى ديگر است که حضرت صادق (ع) در حضور جمعى از هواداران و شيعيانش فرمود: آيا روزى را که خداوند، با آن روز، اسلام را استوار ساخت و فروغ دين را آشکار کرد و آن را براى ما و دوستان و شيعيانمان عيد قرار داد، مىشناسيد؟ گفتند: خدا و رسول و فرزند پيامبر داناتر است، آيا روز فطر است؟ فرمود: نه. گفتند: روز قربان است؟ فرمود: نه، هر چند اين دو روز، بسيار مهم و بزرگند اما روز «فروغ دين» از اينها برتر است يعنى روز هيجدهم ذى الحجه... . فياض بن محمدبن عمر طوسى در سال 259 (در حالى که خودش 90 سال داشت.) گفته است که حضرت رضا (ع) را در روز غدير ملاقات کردم در حالى که در محضر او جمعى از ياران خاص وى بودند و امام (ع) آنان را براى افطار نگاه داشته بود و به خانههاى آنان نيز طعام و خلعت و هدايا، حتى کفش و انگشتر فرستاده بود و وضع آنها و اطرافيان خود را دگرگون ساخته بود و پيوسته فضيلت و سابقه اين روز بزرگ را ياد مىفرمود.
محمدبن علاء همدانى و يحيى بنجريح بغدادى مىگويند: ما به قصد ديدار احمدبن اسحاق قمى (از اصحاب امام عسکرى«ع») درشهر قم به درخانهاش رفته، در زديم. دخترکى آمد. از او درباره احمدبن اسحاق پرسيديم. گفت: او مشغول عيد خودش است، امروز عيد است. گفتيم: سبحان الله! عيد شيعيان چهارتاست: عيدقربان، فطر، غدير و جمعه. اين نيز نشاندهنده سيره عملى بزرگان شيعه، نسبت به اين روز فرخنده است.
اميد است که جامعه شيعى، با اهتمام ورزيدن به عيد ولايت و رهبرى، رشد خودشان را نشان دهند و با تکريم اين حبل المتين استوار شيعه، دين خويش را نسبت به بنيادهاى اعتقادى ادا کنند.
منبع: ماهنامه کوثر، شماره 37
پايان پيام/
نظر شما