نشست تحلیلی فیلم «کُدا » بر مبنای اندیشه اسلامی برگزار شد

دومین جلسه از سلسله نشست‌های اکران، تحلیل، بررسی و ایده پردازی تولید فیلم بر مبنای اندیشه اسلامی به بررسی فیلم «کُدا» اختصاص داده شد.

به گزارش خبرگزاری شبستان از استان قم، در دومین جلسه از سلسله نشست های اکران، تحلیل، بررسی و ایده پردازی تولید فیلم بر مبنای اندیشه اسلامی(سینما اندیشه 3) که به بررسی فیلم «کُدا» اختصاص داده شد، محمدتقی فهیم کارشناس و منتقد سینما در ابتدا با اشاره به بحران کاهش مخاطب در سینمای ایران اظهار داشت: سینمای ایران در سال‌های اخیر به طور فزاینده‌ای با مسئله کاهش مخاطب مواجه است. در حالی که پدیده هواداری در جهان، پایه‌های ارتباط مدیوم‌هایی چون فوتبال، موسیقی و سینما را استحکام می‌بخشد، سینمای ما در این زمینه عقیم مانده است. ما با تولید سالانه حدود صد فیلم بلند، از نظر آماری در زمره کشورهای سازنده فیلم قرار داریم، اما عمده این آثار در برقراری پیوند با مخاطب ناکام ‌اند و در نتیجه، پدیده هواداری پویا شکل نمی‌گیرد.در واقع مشکل اصلی در فقدان آثاری است که بتوانند ابتدا با دل مخاطب ارتباط برقرار کنند. سینما پیش از آنکه امری فکری باشد، دلی است و مخاطب باید با اثر همذات‌پنداری کند، با شخصیت‌هایش زندگی کند و از آنها الهام بگیرد.

کارشناس سینما تصریح کرد: متأسفانه شخصیت‌پردازی در سینمای ما ضعیف است. ما غالباً نه شخصیت‌های چندبعدی داریم، نه حتی تیپ‌های باورپذیر نماینده اقشار مختلف جامعه. بخشی از این مشکل ریشه در شیوه تأمین مالی دارد. زمانی که بودجه عمده تولیدات از سوی نهادهای مختلف به صورت سفارشی تأمین می‌شود و دغدغه اصلی سازنده جلب مخاطب نیست، بلکه صرفاً به پایان رساندن پروژه برای دریافت سود است، خلاقیت و دقت لازم فدا می‌شود. در چنین شرایطی، فیلم پس از اکران اولیه رها می‌شود و هیچ تلاش جدی برای معرفی و ماندگاری آن انجام نمی‌گیرد.

وی ادامه داد: در مقابل، فیلم کُدا (CODA) نمونه درخشانی است از اینکه چگونه می‌توان با بودجه‌ای متوسط، اثری خلاقانه و تأثیرگذار خلق کرد. این فیلم که اقتباسی آمریکایی از یک اثر فرانسوی است، نشان می‌دهد مشکل اصلی سینمای ما در ساخت است، نه لزوماً در محتوا. کُدا با وجود روایتی کلاسیک و حتی کلیشه‌ای، به لطف نگاه تازه، اجرای خلاقانه و توجه به جزئیات، کاملاً بدیع و تأثیرگذار جلوه می‌کند.

فهیم عنوان کرد: خانواده، شغل و تحصیل ، جامعه و نوجوان سه محور اصلی فیلم‌اند. این فیلم هوشمندانه دو الگوی خانوادگی را در تقابل قرار می‌دهد، یک خانواده منسجم ولی ناشنوا، و یک خانواده به ظاهر معمولی ولی از هم‌گسیخته که حضوری فیزیکی ندارند، اما از طریق دیالوگ‌ها و میزانسن‌ها به شکلی کامل برای مخاطب تصویر می‌شوند. این تقابل، ارزش‌های بنیادین خانوادگی را به زیبایی به چالش می‌کشد و بازنمایی می‌کند. همچنین کُدا به موضوعاتی می‌پردازد که در سینمای ایران معمولاً غایب هستند. این فیلم صیانت از یک شغل را به داستان تبدیل می‌کند و از طرفی، رابطه اصیل و الهام‌بخش معلم و شاگرد را به تصویر می‌کشد؛ رابطه‌ای که مبتنی بر کشف استعداد و دغدغه رشد متعلم است، نه معاملات مالی رایج در بسیاری از مؤسسات آموزشی. در این فیلم، شخصیت نوجوان (روبی) خود را در یک کشمکش دراماتیک عمیق قرار می‌دهد، انتخاب بین وفاداری و خدمت به خانواده و پیگیری رؤیاها و استعداد فردی. این چالش در سکانس پایانی فیلم با ظرافتی مثال‌زدنی و فارغ از شعارزدگی، به اوج می‌رسد و مخاطب را به تفکر وامیدارد.

وی کلید موفقیت کُدا را  فرمی برآمده از زیست بوم فرهنگی خواند و گفت: موفقیت این فیلم تنها در داستان خوب یا بازی‌های درخشان خلاصه نمی‌شود. کلید پیروزی کُدا در فرم منحصربه‌فرد آن است. فرم در هنر، امری اکتسابی و آموزش‌پذیر نیست، بلکه از دل زیست‌بوم و تجربه زیسته سازنده می‌جوشد. کارگردان این فیلم با نگاهی عمیقاً آمریکایی، موفق شده همان داستان قدیمی را در بافت فرهنگی جامعه خود بازآفرینی کند، به گونه‌ای که شخصیت‌های ناشنوای فیلم نه موضوعی برای ترحم، که افرادی عادی، توانمند و دوست‌داشتنی تصویر شوند که مخاطب آرزو می‌کند جای آنان باشد.

وی در پایان یادآور شد: در نهایت، کُدا اثری آموزنده است که نشان می‌دهد با اراده، خلاقیت و نگاهی ریشه‌دار در فرهنگ خود، می‌توان حتی با داستانی شناخته‌شده، اثری تازه، اصیل و جهانی خلق کرد. درس اصلی برای سینمای ایران این است که برای ارتباط با مخاطب و جهان، باید آثاری ساخت که پیش از هر چیز، ایرانی باشند و از دل واقعیت زیست‌شده این سرزمین بجوشند.

«کُدا» مانیفست خانواده آمریکایی را به تصویر می‌کشد

در بخش دوم این نشست دکتر محمدعلی روزبهانی عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اظهار داشت: پدیده هواداری در جهان امروز و از جمله در ایران، بیش از حد فربه شده است. اما این فربه‌شدن لزوماً بر بنیادهای کیفی و ذاتی استوار نیست، بلکه عمدتاً کمّی و نسبی است. در چنین فضایی، طبیعی است که فیلم‌هایی که بر معنای زندگی، دعوت به تأمل، نگاه متفاوت به جهان و ایجاد وقفه‌ای در زندگی روزمره تأکید دارند، کمتر دیده و شنیده شوند. در منطق هواداری، گاه معنا یا به آینده حواله داده می‌شود، یا به دیگری. برای نمونه، فیلم کُدا در قلب آمریکا که کانون پدیده هواداری است شکست تجاری خورد و برای جبران، نیاز به تلاش در بازارهای دیگری مانند اروپای شمالی داشت. در مقابل، فیلم‌های اکشن و پرحادثه‌ای مانند آثار تارانتینو بر اساس دستورالعملی آشکار و پرفروش سینمای جهان عمل می‌کنند. این موفقیتِ صرفاً تجاری، حاصل یک امر سهل ممتنع و نوعی ذائقه فست‌فودی است که در آن همه چیز، از جمله خانواده، فیلم و حتی معنا، به کالایی نمادین و قابل مصرف در لحظه تبدیل می‌شود. مخاطب با این ذائقه، طاقت تأمل و آهستگی را ندارد و اگر فیلمی او را به تفکر دعوت کند، ممکن است او را از دست بدهد. موضع ما در این میانه، تلاش برای ماندن روی آب و حفظ مخاطب، بدون عقبنشینی از معناست.

روزبهانی با تأیید تحلیل محمدتقی فهیم مبنی بر آمریکایی بودن و رمز موفقیت فیلم، این مفهوم را عمیق‌تر تفسیر کرد و گفت: مسئله صرفاً ساختن اثری با جغرافیای آمریکا نیست. تمدن غربی زمانه ما را تعریف کرده و پرسش آمریکایی بودن یا نبودن را به ضرورتی جهانی تبدیل کرده است. ایرانی بودن اثر آنجا شکل می‌گیرد که این پرسش، برای هنرمند یک پرسش درونی و وجودی شود و پاسخی از جنس تجربه زیسته خودش به آن بدهد.

وی تأکید کرد: کُدا موفق است چون عمیقاً آمریکایی است. این فیلم، مانیفست یک خانواده جاندار آمریکایی در عصر نئولیبرال است. همان چندفرهنگی که در فیلم می‌بینیم (خانواده ناشنوا، معلم مکزیکی، همکلاسی سیاه‌پوست) و در نهایت یک صدا دارند، صدای آمریکا به عنوان سرزمین فرصت‌ها، جایی که حتی یک اقلیت با اراده می‌تواند به موفقیت برسد.

عضو هیئت علمی دانشگاه هنر به تغییر الگوی قهرمان در فیلم اشاره کرد و افزود: قهرمان کُدا یک انسان کاملاً عادی، روزمره و دم‌دستی و یک سوژه کارآفرین است. این نقطه قوت فیلم است، اما از نقد هم خالی نیست؛ فیلم هیچ نقدی به سیستم نئولیبرال وارد نمی‌کند. بلکه عاطفه خانوادگی را نیز در نهایت به کالایی نمادین تبدیل می‌کند که به مصرف و تولید پول می‌انجامد. در این تصویر، صورت دیگری از زندگی غیرمصرف‌گرا قابل تصور نیست.

روزبهانی در پایان تأکید کرد: درس کُدا برای سینمای ایران این است که برای خلق آثاری اصیل و جهانی، نباید صرفاً به دنبال پروژه‌سازی درباره ایرانیت بود. هنرمند باید پرسش ایرانی بودن را از درون خود و تجربه زیسته‌اش آغاز کند. وقتی پاسخ به این پرسش جهانی، رنگ و بوی راستین تجربه ما را داشته باشد، آنگاه اثر ایرانی خواهد شد و می‌تواند سخنی برای گفتن داشته باشد.

این نشست با واکاوی دو لایه روایی و فلسفی «کُدا»، بر این اصل تأکید کرد که احیای ارتباط سینمای ایران با مخاطب، در گرو خلق آثاری است که از دل تجربه زیسته و پرسش‌های هویتی راستین این سرزمین بجوشد.

کد خبر 1856846

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha