به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از استان مرکزی، رضا براتی، کارشناس و پژوهشگر در حوزه مدیریت بحران و پزشکی ورزشی، در اظهاراتی هشدارآمیز بر لزوم تجهیز فوری کیفهای امداد پزشکیاران ورزشی به دستگاه شوک خودکار (AED) تأکید کرد.
براتی با اشاره به اینکه ایست قلبی ناگهانی، عامل اصلی مرگ ورزشکاران در میادین محسوب میشود، گفت: متأسفانه شاهد حوادث تلخی در سطوح مختلف ورزشی بودهایم. بسیاری از این فجایع، در صورت دسترسی فوری به دستگاه شوک و اقدام به موقع، قابل پیشگیری بودند. پزشکیار ورزشی باید برای بدترین سناریو آماده باشد و کیف او بدون AED، ناقص و ناکارآمد است.
این پژوهشگر با استناد به آمارهای بینالمللی خاطرنشان کرد: آمارها گویاست. در سالنهای ورزشی مجهز به AED، نرخ نجات جان تا ۹۳ درصد گزارش شده، در حالی که این عدد در اماکن فاقد دستگاه، به زیر ۱۰ درصد سقوط میکند. این یعنی انتخاب بین مرگ و زندگی.
وی با تأکید بر ضرورت سرمایهگذاری گسترده در تجهیزات احیای قلبی، افزود: این موضوع فراتر از سالنهای ورزشی است. مراکز پرتجمع عمومی مانند مترو، فرودگاهها، مراکز خرید بزرگ، استادیومها و سالنهای کنسرت نیز به همین میزان در معرض خطر هستند. سرمایهگذاری برای استقرار دستگاههای AED و آموزش نیروها در این مکانها، یک وظیفه اجتماعی و بخشی از زیرساخت ایمنی شهری است. هزینه این تجهیزات در مقایسه با ارزش جان انسانها و حتی در مقایسه با سایر سرمایهگذاریهای عمرانی، ناچیز است، اما بازدهی آن نجات جانهای بیشمار است. باید نگرشمان را از "هزینهبر بودن" به "سرمایهگذاری نجاتبخش" تغییر دهیم.
وی با تأکید بر لزوم نگاه سیستمی به ایمنی در اماکن ورزشی، خواستار تعیین تکلیف قانونی برای دستگاه شوک شد و افزود: همانگونه که امروزه وجود کپسول آتشنشانی در هر باشگاه و سالنی یک الزام بدیهی و استاندارد انکارناپذیر است، زمان آن فرا رسیده که دستگاه شوک خودکار (AED) نیز در همین سطح از اهمیت و اجبار قرار گیرد. آتشسوزی و ایست قلبی، هر دو از جمله حوادث ناگهانی و کشندهای هستند که پیشبینی دقیق زمان وقوع آنها ممکن نیست؛ اما تفاوت در اینجاست که برای مقابله با آتش، ابزار اجباری و در دسترس داریم، ولی برای نجات از ایست قلبی، در بسیاری از اماکن ورزشی کشور، هنوز به آن سطح از الزام و عزم ملی نرسیدهایم. این در حالی است که خطر ایست قلبی در محیطهای پُرتحرک ورزشی، به مراتب شایعتر و تهدید آن فوریتر است. بنابراین، ضروری است سازمانهای نظارتی مانند سازمان استاندارد، وزارت ورزش و فدراسیونهای ورزشی، استقرار دستگاه شوک را بهعنوان یک پروتکل اجباری و بخشی از استاندارد صدور پروانه فعالیت هر مجموعه ورزشی تعریف کنند و نظارت مستقیم بر اجرای آن داشته باشند. تنها در این صورت است که میتوانیم ادعا کنیم محیط ورزشی ما، ایمن و مطابق با استانداردهای جهانیِ حفظ جان انسانهاست.
وی در ادامه به الزامات نهادهای ورزشی اشاره و تصریح کرد: هماکنون نهادهایی مانند فیفا و فدراسیون فوتبال ایران، دستورالعملهای اجباری برای استقرار این دستگاهها صادر کردهاند. اما این دستورالعملها باید بهصورت فراگیر و با نظارت دقیق، در تمامی سطوح و رشتههای ورزشی اجرایی شود. تکیه بر آمبولانس و مراکز درمانی خارج از مجموعه، به معنای از دست دادن زمان طلایی است.
براتی خطاب به مدیران باشگاهها و مسئولان ورزشی افزود: تأمین دستگاه شوک، یک هزینه نیست، یک سرمایهگذاری اخلاقی و انسانی بر روی جان انسانهاست.» وی با اشاره به توجیهپذیری اقتصادی این اقدام حیاتی، تصریح کرد: «بررسیها نشان میدهد برخی از باشگاهها و سالنهای ورزشی خصوصی و پیشرفته، ماهانه تا چند صد میلیون تومان از محل حق عضویت و ارائه خدمات درآمد دارند. در چنین شرایطی، هزینه خرید یک دستگاه شوک خودکار با کیفیت (که عمدتاً کمتر از ۰.۱ درصد این درآمد ماهانه است) نه تنها هیچ بار مالی قابل توجهی ایجاد نمیکند، بلکه یک سرمایهگذاری کوچک برای جلوگیری از فاجعهای بزرگ محسوب میشود. چه هزینهای میتواند با ارزش جان یک انسان برابری کند؟ این دستگاه در واقع یک بیمه نامه اخلاقی و عملی برای مجموعه است که ضمن نجات جان، از پیامدهای حقوقی، اجتماعی و اعتباری فاجعهبار یک حادثه مرگبار نیز پیشگیری میکند.
وی در تشریح ضرورت ارتقای آموزشها، به نقش محوری پزشکیاران ورزشی اشاره و خاطرنشان کرد: موضوع فقط در دسترس بودن دستگاه نیست؛ پزشکیار ورزشی امروز باید از حالت سنتی صرفاً "اولیهگرا" خارج شود. آموزشهای قدیمی کمکهای اولیه، هرچند ضروری، برای مدیریت حوادث حیاتی مانند ایست قلبی کافی نیستند. ما به دورههای آموزشی پیشرفته، مکرر و کاربردیتری نیاز داریم که بر اساس شبیهسازی سناریوهای واقعی در محیط ورزشی طراحی شده باشند. پزشکیار باید بهطور منظم در "دورههای تیممحور احیاء" شرکت کند، جایی که نقش هر شخص در زنجیره نجات، از تشخیص اولیه و شروع CPR با کیفیت بالا، تا استفاده از AED و هماهنگی با سیستم اورژانس، به دقت تمرین و ارزیابی میشود. این ارتقای آموزشی، ضامن تبدیل دستگاه شوک از یک وسیله موجود به یک ابزار نجاتبخش مؤثر است.
این کارشناس مدیریت بحران، راهحل نهایی و پایدار را در حرفهایسازی ساختار آموزش پزشکیاران ورزشی دانست و افزود: برای تحقق این ایمنی مطلوب، باید خود رشته "پزشکیاری ورزشی" را به یک رشته دانشگاهی معتبر و استاندارد یا حداقل دورههای فوقدیپلم تخصصی و تکمیلی تبدیل کنیم. این حرفه باید از حالت یک "دوره کوتاهمدت عمومی" خارج شده و به یک تخصص مهارتمحور با استانداردهای ملی و بینالمللی ارتقا یابد. پزشکیار ورزشی آینده باید دروسی از فیزیولوژی پیشرفته ورزشی، مدیریت اورژانسهای قلبی و عصبی-عضلانی، کار با تجهیزات پیشرفته مانند AED و مانیتورینگ، و حتی اصول روانشناسی بحران را به صورت علمی و عملی فراگیرد. تنها از طریق نهادینهکردن آموزش و ایجاد مسیر شغلی و اعتباربخشی رسمی است که میتوانیم نیروی انسانی متخصص، پاسخگو و مطمئنی تربیت کنیم که حضورشان در کنار زمین، به اندازه خود دستگاه شوک، حیاتی و اطمینانبخش باشد.
وی در پایان سخنان خود تأکید کرد: وقتی پای جان جوانان و قهرمانان ما در میان است، نمیتوانیم به حداقلها اکتفا کنیم. همراه داشتن AED توسط پزشکیار ورزشی، باید به یک استاندارد غیرقابل بحث و یک اولویت ملی تبدیل شود. این دستگاه باید در کنار زمین، در کنار کیف پزشکیار، و در دسترس باشد؛ دقیقاً مثل کپسول آتشنشانی که بر دیوار هر سالنی خودنمایی میکند. این یک تغییر پارادایم در فرهنگ ایمنی ورزش کشور است و تحقق آن نیازمند عزمی جمعی است.
نظر شما