به گزارش خبرگزاری شبستان، اردشیر زابلی زاده، مشاور و دانشیار سازمان صدا و سیما در یادداشتی بر ضرورت آرایش هجومی رسانه ای تاکید کرد. مشروح این یاددداشت به شرح ذیل است:
شرایط امروز، شرایط نقد صرف رسانههای دشمن نیست. افشاگری و پاسخگویی، اگرچه لازم است، اما بههیچوجه برای مقابله با جنگ پیچیده روایتها و عملیات روانی کفایت نمیکند. رسانههای معارض مدتهاست از سطح اطلاعرسانی عبور کردهاند و با بهرهگیری از تکنیکهای پیشرفته روایتسازی، مستقیماً مغز، دل و باورهای مخاطب را هدف گرفتهاند. در چنین میدانی، رسانهای که تنها پس از انتشار روایت دشمن واکنش نشان دهد، ناخواسته در موضع انفعال قرار میگیرد و بازی را در زمینی آغاز میکند که قواعد آن را رقیب نوشته است.
مخاطب امروز، بهویژه نسل جوان، در زیستبومی رسانهای زندگی میکند که مملو از روایتهای متنوع، احساسی و بهظاهر اقناعکننده است. او دیگر صرفاً به نقد دشمن قانع نیست و انتظار دارد رسانه داخلی، روایت جایگزین، پیشدستانه، قابل فهم و انسانی ارائه کند. اگر رسانههای کشور همچنان به خبررسانی دیرهنگام، جزیرهای و فاقد روایت بسنده کنند، شکاف روایت به نفع رسانههای دشمن عمیقتر خواهد شد؛ شکافی که پیامد آن فراتر از عرصه رسانه، مستقیماً به هویت، انسجام اجتماعی و امنیت روانی جامعه ضربه میزند.
در همین چارچوب است که بیانات اخیر رهبر انقلاب، معنایی راهبردی و عملیاتی پیدا میکند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسمی که حدود سه ساعت به طول انجامید، با تبریک ولادت حضرت صدیقه طاهره(س) تصریح کردند که مردم ایران با مقاومت ملی، تلاشهای مستمر دشمن برای تغییر "هویت دینی، تاریخی و فرهنگی" این ملت را ناکام گذاشتهاند و تأکید کردند که امروز، در کنار تداوم حرکت رو به جلوی کشور با وجود مشکلات و کمبودها، ضرورت دارد در مقابل فعالیت تبلیغاتی و رسانهای دشمن برای حمله به "مغزها، دلها و باورها"، آرایش صحیح دفاعی و هجومی اتخاذ شود. این سخنان، صرفاً توصیف وضعیت نیست؛ تشخیص دقیق میدان و مطالبه صریح کنش فعال رسانهای است.
وقتی دشمن بهطور همزمان هویت، باور و احساس جامعه را نشانه گرفته است، رسانههای کشور نمیتوانند با الگوی گذشته، یعنی واکنش پس از بحران، پاسخ بدهند. آرایش جدید رسانهای که مورد تأکید رهبر انقلاب است، به معنای بازسازی جبهه رسانهای داخلی در سطح محتوا، ساختار، هماهنگی و زبان روایت است. این آرایش جدید مستلزم آن است که رسانهها از موضع تدافعی خارج شوند، ابتکار روایت را در دست بگیرند و پیش از آنکه دشمن مسئلهسازی و چارچوبگذاری کند، خود روایت مسلط و معتبر را شکل دهند.
بازسازی جبهه رسانهای داخلی یعنی شکلگیری شبکهای هماهنگ از رسانههای ملی و محلی که بتوانند روایت درست، دقیق و انسانی را با زبان مخاطب و در قالبهای متنوع منتقل کنند. این بازسازی، بدون تمرکز جدی بر مخاطب داخلی، بهویژه نسل جوان، ممکن نیست؛ نسلی که بیشترین هدفگذاری رسانههای معارض متوجه اوست.
رسانه داخلی باید بتواند همزمان عقل مخاطب را اقناع کند، احساس او را بفهمد و به باورهای او احترام بگذارد؛ در غیر این صورت، میدان به نفع روایتهای تحریفشده خالی خواهد ماند.
رسانهای که برای جنگ شناختی و روانی تأسیس شده، طبیعتاً در حال جنگ است. در مقابل، رسانهای که خود را صرفاً ناقل خبر بداند و نه کنشگر روایت، ناخواسته از صحنه رقابت حذف میشود. وظیفه امروز رسانههای کشور آن است که با آرایش رسانهای جدید، روایت درست و انسانی را پیش از روایت دشمن به مخاطب برسانند و اجازه ندهند تحریف، پیشفرض ذهنی جامعه را شکل دهد. این همان نقطهای است که نقد صرف جای خود را به عمل رسانهای فعال، هماهنگ و تخصصی میدهد و جبهه رسانهای داخلی را از وضعیت انفعال خارج کرده و به سطح کنشگری مؤثر در جنگ روایتها ارتقا میدهد. لذا آرایش رسانه ای جدید، نیاز به سند الزامات در مواجهه با جنگ روایتها و عملیات روانی رسانههای دشمن دارد.
۱. رسانههای کشور موظفاند از الگوی واکنشی، تکذیبی و پسینی عبور کرده و به سمت روایتسازی پیشدستانه حرکت کنند. هر رویداد، پیش از آنکه توسط رسانههای دشمن مسئلهسازی و چارچوببندی شود، باید دارای روایت اولیه، معتبر و قابل فهم از سوی رسانههای داخلی باشد. تأخیر در روایت، بهمنزله واگذاری میدان معنا به دشمن تلقی میشود.
۲. آرایش جدید رسانهای بدون همصدایی و هماهنگی ممکن نیست. رسانه ملی، خبرگزاریها و رسانههای مکتوب و برخط باید در سطح روایتهای کلان، اولویتهای خبری و چارچوبهای تفسیری به همافزایی برسند. رقابت درونجبههای، چندپارگی روایت و تناقض پیام، عملاً به تقویت روایت دشمن منجر میشود.
۳. تمامی تولیدات رسانهای باید بر اساس شناخت دقیق مخاطب داخلی، بهویژه نسل جوان، طراحی شود. زبان رسمی، کلیشهای و فاقد جذابیت، توان رقابت با رسانههای معارض را ندارد. روایت باید همزمان عقلانی، احساسی و هویتی باشد و بتواند با دغدغههای واقعی مخاطب ارتباط برقرار کند.
۴. رسانههای کشور موظفاند از انحصار قالبهای سنتی خبری خارج شوند و از روایتهای ترکیبی، داستانمحور، تصویری، چندرسانهای و تعاملی بهره بگیرند. قالب، بخشی از پیام است و روایت درست اگر در قالب نامناسب عرضه شود، اثرگذاری خود را از دست میدهد. نوآوری در فرم، یک الزام امنیت روانی است نه یک انتخاب سلیقهای.
۵. تحریریههای رسانهای باید به دانش تحلیل روایت، چارچوببندی خبری، عملیات روانی و جنگ شناختی مجهز شوند. آموزش مستمر خبرنگاران، دبیران و سردبیران در این حوزهها یک ضرورت فوری است. رسانهای که میدان جنگ شناختی را نشناسد، ناخواسته به بازتولید روایت دشمن کمک میکند.
۶. آرایش رسانهای جدید مستلزم رصد دائمی رسانههای معارض و شبکههای اجتماعی برای شناسایی الگوهای روایتسازی، زمانبندی حملات رسانهای و نقاط تمرکز عملیات روانی است. این رصد باید منجر به تولید روایت پیشگیرانه شود، نه صرفاً گزارش وضعیت. پیشبینی روایت دشمن، بخشی از دفاع فعال رسانهای است.
۷. موفقیت رسانههای کشور در گرو اعتماد مخاطب است. روایتسازی فعال نباید به قیمت خدشهدار شدن صداقت و دقت تمام شود. روایت درست، شفاف و انسانی، مؤثرترین ابزار در مقابله با تحریف است. اقناع مخاطب زمانی پایدار خواهد بود که رسانه، واقعیت را مسئولانه و هوشمندانه روایت کند.نکته نهایی: آرایش رسانهای جدید به معنای تغییر تاکتیکی مقطعی نیست؛ بلکه یک تغییر پارادایمی در نقش، مأموریت و عملکرد رسانههای کشور است. در میدان جنگ روایتها، رسانهای پیروز است که زودتر، دقیقتر و انسانیتر روایت کند. این سند، نقشه حداقلی عبور از انفعال رسانهای به کنشگری فعال و اثرگذار است.
نظر شما