زندگی کوتاه اما نورانی نسترن خسروی؛ از لبخند تا شهادت

نسترن خسروی، دختر ۹ ساله‌ای که زندگی کوتاهش با مهربانی و لبخندهای شیرین پر شد، در روز تاسوعای حسینی سال ۱۳۸۹ در جریان عزاداری عاشورا در حمله انتحاری گروهک تروریستی جندالله جان خود را از دست داد. این گل کوچک که نخستین سال‌های زندگی‌اش را در چابهار گذرانده بود، نه تنها برای خانواده بلکه برای همه اطرافیانش مظهر محبت و شور زندگی بود. پیکر مطهر نسترن پس از شهادت، در میان انبوه دوست‌داران اهل بیت در بشرویه به خاک سپرده شد تا یاد و نامش همواره در دل‌ها زنده بماند.

خبرگزاری شبستان-خراسان جنوبی؛ زینب روحانی مقدم-زندگی گاهی کوتاه است، اما می‌تواند نور و مهربانی‌ای به اندازه قرن‌ها در دل‌ها بجا بگذارد. نسترن خسروی، دختری ۹ ساله از چابهار، با همان لبخند شیرین و دل مهربانش توانست قلب هر کسی را که او را می‌دید، تسخیر کند. او نه تنها دختر خانواده، بلکه گوهر کوچک محله و پناهگاه محبت برای اطرافیانش بود. هر کسی که نسترن را می‌شناخت، از مهربانی بی‌حد و حصرش، از شادابی و تلاشش در درس و ورزش و از روحیه سرزنده و پرانرژی‌اش یاد می‌کرد.

اما زندگی این گل کوچک، همانند بسیاری از گل‌های دیگر، به شکلی تلخ و زودهنگام پایان یافت. روز تاسوعای حسینی سال ۱۳۸۹، روزی که باید پر از شور و عشق و اشک‌های عاشقانه برای امام حسین (ع) می‌بود، تبدیل به روزی از غم و فاجعه شد.

نسترن به همراه خانواده برای شرکت در مراسم عاشورا و عزاداری، در مسیر مسجد امام حسین (ع) قدم گذاشت؛ مسیر کوتاهی که ناگهان با انفجاری دلخراش به صحنه‌ای از خون و اندوه بدل شد و نسترن، این دختر ۹ ساله پر امید و روشن، جان شیرین خود را تقدیم راه عاشورا کرد.

زندگی کوتاه اما نورانی نسترن خسروی؛ از لبخند تا شهادت

شهادت دختری ۹ ساله در حمله تروریستی جندالله

جواد خسروی، پدر شهیده نسترن خسروی، در گفت‌وگو با خبرنگار شبستان، از زندگی کوتاه اما پرنور و سرشار از مهربانی دخترش سخن گفت. نسترن خسروی، دختر ۹ ساله‌ای که در ۷ مهر ۱۳۸۱ در سواحل آفتابی چابهار به دنیا آمد، در روز تاسوعای حسینی سال ۱۳۸۹ در جریان عزاداری حسینی هدف حمله انتحاری گروهک تروریستی جندالله قرار گرفت و به شهادت رسید.

پدر شهیده با صدایی گرفته از اندوه، لحظه‌های آخر دخترش را اینگونه روایت کرد: نسترن، گل کوچکی بود که نور و مهربانی را در دل همه می‌نشاند. هر کسی او را می‌دید، محو شیرینی رفتار و روحیه پرانرژی‌اش می‌شد.

کودکی بین دو آفتاب

جواد خسروی درباره سال‌های ابتدایی زندگی نسترن گفت: این دختر کوچک، نخستین سال‌های زندگی‌اش را بین دو آفتاب تجربه کرد؛ آفتاب گرم و طلایی چابهار و آفتاب روشن و صمیمی خراسان. تا سال ۱۳۸۸ در کنار شمس الشموس زندگی کرد و سپس به وطن اصلی‌اش چابهار بازگشت. همان سال‌های ابتدایی بود که مهر و محبت در دل نسترن شکل گرفت و او را به دختری حساس و پر احساس تبدیل کرد.

پدر شهیده افزود: نسترن از همان کودکی دختری فعال و پرانرژی بود. بازی‌های کودکانه‌اش، لبخندهایش و شور و شوقی که به زندگی می‌داد، همه را شیفته خود می‌کرد. او نه تنها دختر خانواده، بلکه روح جمع و پناهگاه محبت برای اطرافیانش بود.

زندگی کوتاه اما نورانی نسترن خسروی؛ از لبخند تا شهادت

دختری با استعداد، مهربان و پر تلاش

پدر شهیده ادامه داد: نسترن دانش‌آموزی بااستعداد و پر تلاش بود. او همواره تلاش می‌کرد در کنار درس، مهربانی و حمایت را به خانواده هدیه دهد، به ویژه در روزهایی که مادرش بیمار بود. او دختری مهمان‌نواز و پر از مهر بود که دل همه اطرافیانش را می‌ربود.

نسترن، علاوه بر موفقیت در تحصیل، روحیه‌ای ورزشی داشت و در رشته رزمی کونگ‌فو فعالیت می‌کرد. پدر شهیده گفت: در کلاس‌های درس، در اردوها و در هر جمعی که حضور داشت، همواره پر انرژی و سرزنده بود. همین خصوصیات، او را به دختری دوست‌داشتنی و پرجاذبه تبدیل کرده بود.

لحظه جان‌باختن در مسیر عاشورا

جواد خسروی در روایت آخرین لحظات زندگی نسترن گفت: در روز تاسوعا، نسترن با شوقی وصف‌ناشدنی، مادر و خواهرش را به زیارت عاشورا برد. سپس همراه خانواده، در قلب دسته عزاداری محبان اهل بیت، راهی مسجد امام حسین (ع) چابهار شدند. هیچ‌کس فکر نمی‌کرد این مسیر، پایانی تلخ داشته باشد.

او ادامه داد: هنوز نیمی از مسیر طی نشده بود که انفجار انتحاری گروهک تروریستی جندالله فضای عزاداری را به صحنه‌ای از خون و غم تبدیل کرد. ترکشی به سر نسترن اصابت کرد و این گل ۹ ساله در خون پاکش غلتید. او دیگر هرگز لبخند مهربانش را بر لب نداشت.

پدر شهیده با بغض گفت: پیکر مطهر نسترن بر دستان من به بیمارستان رسید، اما روحش از قبل به کاروان عاشقان حسینی پیوسته بود. او در میان انبوه دوست‌دارانش در شهر ارسک شهرستان بشرویه به خاک سپرده شد و یاد و نامش همواره در دل‌ها زنده خواهد ماند.

کد خبر 1856334

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha