به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه اطلاعرسانی حج، جمعی از دانشآموزان پسر که برای نخستین بار به سرزمین وحی مشرف شده بودند، در مراسمی صمیمی و معنوی گرد هم آمدند تا خاطرات این سفر روحانی را مرور و با هم وداع کنند.در این مراسم، نمایندگان دفتر نمایندگی بعثه مقام معظم رهبری در مکه، مدیران هتل علیان الماسی، نماینده سازمان دانشآموزی در مکه، مربیان کاروانها و روحانی کاروان حضور داشتند و فضای برنامه را حالوهوایی خانوادگی و معنوی بخشیده بودند.
آیین وداع با تلاوت دلنشین قرآن توسط یک دانشآموز حافظ کل قرآن کریم آغاز شد. نوای قرآن که در نمازخانه پیچید، سکوت و توجه کامل حاضران را برانگیخت و بسیاری از دانشآموزان را دوباره به لحظههای طواف، دعا و شبهای خلوت کنار خانه خدا برد.
در این مراسم، از مربیان و مسئولان کاروانها بهدلیل همراهی دقیق و دلسوزانهشان در این سفر تقدیر شد. همچنین دانشآموزان برگزیده که در طول سفر نمونه بودند، مورد تجلیل قرار گرفتند. دانشآموزان که پس از پنج روز زیارت در مدینه و حضور در حرم مطهر پیامبر اکرم(ص) و بقیع، به مکه آمده بودند، حالا پس از انجام اعمال عمره مفرده و پنج روز زندگی در سایه خانه خدا آماده بازگشت به ایران بودند. بیشتر آنها برای نخستین بار به این سفر آمده بودند و همین نخستینبار بودن، اشک و لبخندشان را پررنگتر کرده بود.
در حاشیه مراسم دانش آموزان به بیان تجربهها و احساسات پرداختند؛ سخنانی خودجوش، صمیمی و پر از صداقت. سه گفتوگو از میان دهها روایت نوجوانانه، حالوهوای این وداع را نمایانتر میکند:
روایت اول | در طواف، انگار بزرگتر شدم…
یک دانشآموز ۱۶ساله میگوید:وقتی اولینبار کعبه را دیدم، شوکه شدم. فکر میکردم فقط قرار است دعا کنم، اما انگار خودم عوض شدم. در طواف احساس کردم بزرگتر شدم، انگار مسئولیتهایم سنگینتر شد. یاد پدر و مادرم افتادم و اینکه باید قدرشان را بیشتر بدانم.
روایت دوم | مدینه آرامترین جای دنیا بود
دانشآموز دیگری که برای نخستین بار به زیارت حرم پیامبر(ص) رفته بود، گفت:مدینه برای من آرامترین جای دنیا بود. کنار روضه رسول خدا(ص) دلم آنقدر آرام شد که نمیتوانم توضیحش دهم. وقتی از مدینه جدا شدیم گریه کردم، اما در مکه فهمیدم خدا برای هر مرحله از زندگی معنویت دیگری گذاشته.
روایت سوم | میخواهم وقتی برگشتم، آدم بهتری باشم
دانشآموز ۱۵سالهای که از چهرهاش شوق و خستگی توأمان پیدا بود، اظهار کرد:این سفر برای من یک نقطه شروع است. وقتی اعمال عمره را انجام دادم، حس کردم خدا دارد نگاهم میکند. با خودم عهد بستم وقتی برگشتم، آدم بهتری باشم؛ به پدر و مادرم، به دوستانم، به درس خواندنم. این سفر را هیچوقت فراموش نمیکنم.
مراسم وداع با اشک و لبخند دانشآموزان پایان یافت؛ نوجوانانی که میگفتند این سفر تمام نمیشود، فقط از مکه برمیگردیم.
نظر شما