جابجایی نرم ارزش‌ها و تجربه زیسته نابرابر در سایه واردات گسترده فناوری به کشور!

طریقت، هشدار داد که ورود گسترده فناوری‌های مولد هوش مصنوعی و متاورس به ایران، در صورت نبود سیاست‌گذاری هوشمند و تولید داده و مقررات داده بومی، می‌تواند به «جابجایی نرم ارزش‌های غربی»، یکسان‌سازی فرهنگی، تشدید شکاف نسلی و حتی شکل‌گیری دو فرهنگ کاملاً موازی در جامعه می شود؛ اما با بومی‌سازی درست، همین فناوری می‌تواند به ابزاری برای تقویت و جهانی‌سازی فرهنگ ایرانی تبدیل شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگ و اجتماع خبرگزاری شبستان؛ فرهنگ ایرانی، با قدمتی چند هزارساله، همواره در تعامل با فناوری‌های نوین بوده است. امروزه، هوش مصنوعی (AI) نه تنها به عنوان ابزاری برای پیشرفت فنی، بلکه به عنوان پلی بین میراث فرهنگی و آینده عمل می‌کند. هوش مصنوعی به عنوان آینه‌ای از فرهنگ ایرانی، هم فرصت‌ها و هم تهدیدهایی را ایجاد می‌کند. از یک سو، با بازسازی میراث فرهنگی و تقویت هویت ملی، به حفظ سنت‌ها کمک می‌کند؛ از سوی دیگر، نیازمند سیاست‌گذاری هوشمندانه برای مقابله با چالش‌هایی مانند نقض حریم خصوصی و یکسان‌سازی فرهنگی است. ایران با تکیه بر دانش بومی و همسو سازی فناوری با ارزش‌های اسلامی-ایرانی، می‌تواند الگویی موفق در تلفیق سنت و نوآوری ارائه دهد. لذا در این خصوص با دکتر «مهدی طریقت» رئیس اندیشکده و پردیس هوش مصنوعی گفتگویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.

رئیس اندیشکده و پردیس هوش مصنوعی در پاسخ به این سوال که با توجه به‌جامعه ایران که ساختار اجتماعی و فرهنگی خاص خود را دارد و با توجه به‌ارزش‌های فرهنگی حاکم بر جامعه ایران، ظهور فناوری‌های نوین که عمدتاً در بستر ارزش‌ها و فرهنگ غربی آموزش دیده‌ شده‌اند و آن داده‌ها والگوهایی که این ابزارها با آن آموزش دیده‌اند، عمدتاً مربوط به‌فرهنگ غربی است، چه تأثیراتی درحوزه فرهنگی وارزش‌های فرهنگی جامعه ایران خواهد داشت؟ اظهار کرد: رود فناوری‌های مولد هوش‌مصنوعی و زیست‌جهان‌های متاورسی به‌جامعه ایران، دربستری رخ می‌دهد، که از یک‌سو دارای سنت‌های فرهنگی ریشه‌دار وحساوسیت‌های هویتی است و از سوی دیگر درگیر فشارهای جهانی‌سازی و استانداردهای فناورانه بین‌المللی. براساس گزارش‌های منتشر شده ازسوی یونسکو درحوزه اخلاق هوش‌ مصنوعی، و همچنین پژوهش‌های منتشر شده درمؤسسه اینترنت آکسفورد الگوریتم‌ها زمانی که برداده‌های نامتوازن و فرهنگ‌ محور آموزش می‌بینند، رفتارهای پیش‌فرضی تولید می‌کنند که بافت ارزشی دیگری را بازنمایی می‌کند. این پدیده در ایران می‌تواند باعث شکل‌گیری نوعی «جابجایی نرم ارزش‌ها» شود؛ فرآیندی که طی آن الگوهای رفتاری وهنجاری غربی، نه از طریق مواجهه مستقیم، بلکه از طریق واسطه‌های دیجیتال و تعاملات روزمره کاربران با ابزارهای هوشمند نفوذ می‌کنند.

هوش مصنوعی دربسیاری موارد به‌«باز تعریف فرهنگ» انجامیده است

وی تصریح کرد: البته تجربه کشورهای غیر غربی نظیر ژاپن، کره‌ جنوبی و هند نشان می‌دهد که این فرآیند الزاماً به‌ تضعیف ارزش‌های بومی منجر نمی‌شود، بلکه دربسیاری موارد به‌«باز تعریف فرهنگ» انجامیده است. مطالعه‌های منتشر شده در نشریه تعامل انسان و رایانهِ ACM تأکید می‌کنند که جوامع، درمواجهه با فناوری، معمولاً به‌ سمت مدل‌های هیبریدی حرکت می‌کنند؛ یعنی ترکیبی از ارزش‌های بومی و قابلیت‌های نوین؛ درایران نیز احتمال شکل‌گیری چنین سازوکاری به‌ ویژه درحوزه‌های آموزش‌های غیردینی و فرهنگی، هنر دیجیتال بالا است، اما درکنار برخی از فرصت‌ها، تهدیدهایی نیز وجود دارد. مانند خطر «یکسان‌سازی فرهنگی» که در گزارش چشم‌انداز اقتصاد دیجیتال سازمان همکاری وتوسعه اقتصادی نسبت به آن هشدار داده شده است، یا تشدید شکاف نسلی که پژوهشگران دانشگاه کمبریج درمطالعات خود درباره جوامع درحال گذار مطرح کرده‌اند. اگر سیاست‌گذاری فرهنگی و توسعه مقررات داده در ایران هماهنگ و هوشمندانه نباشد، این فناوری‌ها می‌توانند دربلندمدت موجب کاهش مرجعیت نهادهای فرهنگی داخلی و ظهور الگوهای رفتاری ناهمخوان با ساختار اجتماعی شوند. در مقابل اگر چارچوب‌های اخلاقی، سواد رسانه‌ای و اکوسیستم تولید داده بومی به‌صورت جدی تقویت شود، همان فناوری که اکنون حامل بار فرهنگی غرب است، می‌تواند به‌بستری برای ارتقای فرهنگ ایرانی و حضور اثرگذار آن درفضای بین‌المللی تبدیل شود.

هوش مصنوعی مسجد و خانواده را حذف نمی‌کند، مگر اینکه ما خودمان کنار بکشیم

طریقت همچنین در پاسخ به اینکه آیا گسترش هوش‌مصنوعی در آموزش (مثل معلم‌های مجازی) می‌تواند به‌کاهش نقش خانواده و مسجد وهیئت‌های مذهبی درانتقال ارزش‌های فرهنگی ودینی به‌نسل بعدی منجر شود، افزود: براساس داده‌های منتشرشده درگزارش "آینده‌ی آموزش"، توسط یونسکو و همچنین پژوهش‌های مؤسسه بروکینگز درباره پیامدهای فناوری آموزشی، می‌توان پیشبینی کرد؛ گسترش معلمان مجازی و سامانه‌های یادگیری مبتنی بر هوش‌مصنوعی درجوامعی مانند ایران الزاماً به‌تضعیف نقش نهادهای سنتی تربیتی منجر نمی‌شود، اما الگوی انتقال ارزش‌ها و حتی ممکن است برخی ارزش‌ها را دگرگون کند. مدل‌های آموزشی هوش‌ مصنوعی معمولاً بر مجموعه داده‌هایی شکل گرفته‌اند که درآن عناصر فرهنگی و دینی غیرغربی سهم ویژه‌ای دارند، و این امر خطر ایجاد فاصله میان محتواهای آموزشی دیجیتال و نظام ارزش‌های بومی را افزایش می‌دهد. با این حال، مطالعات ارائه‌ شده در دانشکده تحصیلات تکمیلی آموزشِ دانشگاه هاروارد نشان می‌دهد که نقش نهادهای فرهنگی زمانی کاهش می‌یابد که فناوری بدون طراحی بومی، بدون تنظیم‌گری محتوایی و بدون مشارکت نهادهای اجتماعی وارد چرخه آموزش شود.

هوش‌مصنوعی قادر به بازتولید کنش‌های جمعی و هویت‌ساز نیست

وی اظهار کرد: در ایران، نهادهایی مانند خانواده، مسجد و هیئت‌های مذهبی کارکردهایی دارند که صرفاً آموزشی نیست، بلکه مبتنی برحضور اجتماعی، تجربه جمعی، مناسک و همبستگی عاطفی است. طبق یافته‌های منتشرشده در مجله «Youth and Religion»، این نوع تجربه‌ها توسط فناوری‌های آموزشی قابل جایگزینی کامل نیستند، زیرا هوش‌مصنوعی قادر به بازتولید کنش‌های جمعی و هویت‌ساز نیست. بنابراین کاهش نقش این نهادها تنها زمانی محتمل است که جامعه از منظر ارتباطات میان‌نسلی دچار گسست شده باشد وابزارهای دیجیتال به‌منبع اصلی اعتماد تربیتی تبدیل شوند.

وی ادامه داد: درتجربه کشورهای مسلمان مانند مالزی و اندونزی، که درگزارش‌های بازبینی سیاست‌های آموزشی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی بررسی شده‌اند، استفاده از هوش‌ مصنوعی درآموزش، زمانی به‌ تضعیف نهادهای سنتی منجر نمی شود، که تولید محتوای دینی و فرهنگی به‌ طور بومی در این پلتفرم‌ها ادغام شده و نهادهای مذهبی در تعریف چارچوب اخلاقی و برنامه‌های آموزشی نقش فعال داشته‌اند. چنین مدل‌هایی نشان می‌دهد که وجود هوش‌مصنوعی درآموزش به‌خودی‌خود تهدید نیست، بلکه عدم مشارکت نهادهای فرهنگی درطراحی وهدایت این فناوری است که می‌تواند موجب کاهش نفوذ آن‌ها شود.

رئیس اندیشکده و پردیس هوش مصنوعی ادامه داد: بنابراین گسترش معلمان مجازی تنها درحالتی می‌تواند نقش خانواده و نهادهای دینی را محدود کند که این نهادها از اکوسیستم نوین آموزش کنار گذاشته شوند و محتواهای بومی درفناوری‌های آموزشی بازنمایی نشوند. در مقابل، اگر سیاست‌گذاری فرهنگی و توسعه محتوا هم‌ زمان با پیشرفت فناوری صورت گیرد، هوش‌مصنوعی می‌تواند تقویت‌کننده نقش این نهادها باشد، نه جایگزین آن‌ها.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه با توجه به‌فیلترینگ، تحریم ومحدودیت‌های اینترنتی درایران، آیا شکاف دیجیتال وتفاوت دسترسی به‌هوش‌مصنوعی می‌تواند باعث ایجاد دو فرهنگ موازی (فرهنگ کاربران حرفه‌ای AI وفرهنگ افراد سنتی) درجامعه شود؟ بیان کرد: برپایه یافته‌های منتشرشده درگزارشِ "شکاف دیجیتال" یونسکو و نیز پژوهش‌های مؤسسه‌ی اینترنتِ آکسفورد درباره نابرابری در دسترسی به‌ فناوری، محدودیت‌های اینترنتی و فیلترینگ درک شورهایی مشابه ایران معمولاً به‌شکل‌گیری «شکاف‌های چندلایه» منجر می‌شود؛ شکاف‌هایی که تنها تفاوت درسطح دسترسی نیست، بلکه تفاوت درنوع استفاده، کیفیت تجربه دیجیتال و میزان توانایی مشارکت فرهنگی را نیز دربرمی‌گیرد. درچنین شرایطی، دسترسی محدود و پرهزینه به‌ ابزارهای هوش‌مصنوعی می‌تواند جامعه را به‌ سمت دو زیست‌جهان فرهنگی متفاوت سوق دهد؛ یک فرهنگ مبتنی برکاربران ماهر که توانایی استفاده از مدل‌های هوش‌مصنوعی، تولید محتوا وبهره‌گیری از اقتصاد دیجیتال را دارند، و یک فرهنگ سنتی‌تر که عمدتاً مصرف‌کننده محتواست و فرصت مشارکت درتولید وبازتعریف ارزش‌های نو را از دست می‌دهد.

شکاف دیجیتال زمانی خطرناک می‌شود که «دسترسی نابرابر» به «تجربه زیسته نابرابر» تبدیل شود

بررسی‌های انجام‌شده توسط مؤسسه بروکینگز وداده‌هایِ سنجشِ شمولِ دیجیتالِ اتحادیه بین‌المللی مخابرات نشان می‌دهد که، شکاف دیجیتال زمانی خطرناک می‌شود که «دسترسی نابرابر» به «تجربه زیسته نابرابر» تبدیل شود. این فرآیند در ایران می‌تواند به‌شکل‌گیری دو منظومه فرهنگی مجزا منجر شود: گروهی که درشبکه‌های غیررسمی، ابزارهای پیشرفته، پلتفرم‌های فیلترنشده و مدل‌های جدید هوش‌مصنوعی نقش فعال دارند و به‌تدریج زبان، ارزش‌ها و سبک زندگی متصل به‌جهان دیجیتال را شکل می‌دهند؛ و گروهی دیگر که به‌دلیل محدودیت‌های زیرساختی، اقتصادی یا سیاسی از این تحولات فاصله می‌گیرند و هویت فرهنگی خود را درمدار سنتی و محلی حفظ می‌کنند.

وی گفت: درتجربه کشورهای دارای محدودیت مشابه مانند ترکیه وبرخی کشورهای آسیای مرکزی، که درگزارش‌های چشم‌انداز اقتصاد دیجیتالِ سازمان همکاری وتوسعه اقتصادی اشاره شده، این دوگانگی زمانی شدیدتر می‌شود که سیاست‌گذاری ارتباطی نتواند دسترسی عادلانه وپایدار به‌فناوری‌های‌نو را فراهم کند. با این حال، پژوهش‌های آزمایشگاه رسانه‌ای MIT تأکید می‌کند که؛ فرهنگ دیجیتال الزاماً جایگزین فرهنگ سنتی نمی‌شود، بلکه دربسیاری از موارد به‌«زیست‌فرهنگ ترکیبی» منجر می‌شود؛ مشروط براینکه ابزارهای هوش‌مصنوعی به‌صورت مسئولانه بومی‌سازی شوند وآموزش دیجیتال به‌طور فراگیر دردسترس قرار گیرد.

خطر دو فرهنگ موازی در ایران: کاربران حرفه‌ای AI در برابر جامعه سنتی

طریقت تصریح کرد: در ایران، خطر شکل‌گیری دو فرهنگ موازی واقعی است؛ زیرا محدودیت دسترسی می‌تواند بخش‌هایی از جامعه را از مشارکت دراقتصاد هوش‌مصنوعی محروم کند ودرنتیجه شکاف اجتماعی، زبانی وحتی نسلی را عمیق‌تر کند. اما این روند اجتناب‌ ناپذیر نیست. اگر سیاست‌گذاری به‌سمت افزایش شفافیت، بهبود زیرساخت‌ها، تنوع مسیرهای دسترسی وتوسعه محتوای بومی هدایت شود، فناوری به‌جای دوپاره‌کردن جامعه می‌تواند به‌ پلی میان نسل‌های سنتی و دیجیتال تبدیل شود.

کد خبر 1853756

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha