به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه جامعه و فرهنگ ملل، در تاریخ پاکستان، چوهدری رحمت علی خالق نام کشور پاکستان و قهرمان ملی این کشور است. نویسنده این مقاله در مقاله خود از فراموش شدن قهرمان ملی پاکستان شکایت کرده است.
اگرچه برخی از تحلیلگران معتقدند که ملت نه تنها چوهدری رحمت علی، رهبر برجسته جنبش پاکستان که کلمه "پاکستان" را به عنوان نام کشور اسلامی مستقل از هند پیشنهاد داد، فراموش کرده است، بلکه آن سید زاده و شخصیت واقعی را نیز نمی شناسد که پنج سال قبل از این پیشنهاد چوهدری رحمت علی، از کلمه "پاکستان" به عنوان نام روزنامه خود برای همین منظور استفاده کرده بود. در اینجا نظرات این مقاله نویس و تحلیلگران مختلف را ارائه خواهیم داد.
در ۲۶ ژانویه ۱۹۳۱میلادی در سرمای شدید شهر کمبریج، جوانی بلند قد، لاغر اندام و نسبتاً بالغ از ایالت پنجاب هند، به عنوان دانشجوی تازه وارد دانشکده امانوئل شد. چه کسی حدس می زد که تمامی زندگی او در همین شهر سپری خواهد شد و این سرزمین، منزلگاه ابدی او خواهد شد. رسیدن به کمبریج برای این جوان کار سادهای نبود. او ابتدا از فضای روستایی دهکده موهران به لاهور آمده بود.
پس از اخذ مدرک کارشناسی از دانشکده اسلامی، برای تأمین هزینه های تحصیل عالی در بریتانیا، دوازده سال تمام در این شهر شب و روز تلاش کرده بود. در این مدت هرگز به فکر ساختن خانه یا تشکیل خانواده نیفتاد. طبق قوانین دانشگاه کمبریج، دانشجویان کارشناسی ملزم به اقامت در خوابگاه بودند، اما وقتی این جوان اعلام کرد که توان پرداخت هزینه خوابگاه را ندارد، اجازه یافت که در حومه شهر اتاقی اجاره کند. این اتاقها معمولاً در خانههای قدیمی محلهها قرار داشت و صاحبان خانه آن را به نیازمندان اجاره میدادند.
طبق سوابق، در سال ۱۹۳۲میلادی این دانشجو در آدرس خیابان سوم هامبرستون اقامت داشت. مورخ در سال ۱۹۷۱ میلادی برای بازدید از این مکان رفت و منطقه را در سکوتی عمیق یافت و تصور کرد که در سالهای ۱۹۳۲-۳۳ میلادی سکوتی حتی عمیقتر در آنجا حکم فرما بوده است. این همان خانه تاریخی است که در اتاقی کوچک و تکتخت، چوهدری رحمت علی، پیشنهاد کننده نام پاکستان، در تنهایی نشسته و منشور"Now or Never" را تدوین کرده است که برای نخستین بار در آن نام پاکستان و جغرافیای کامل و اصول بنیادین بزرگ ترین کشور اسلامی آینده را معرفی نمود. در آن دوران، بریتانیا بر فدراسیون هند سایه افکنده و اصلاحات تازهای را در آن اعمال میکرد.
رهبران مسلمان نیز باور داشتند که ایجاد یک کشور مستقل مسلمان در شمال غرب هند خارج از چارچوب بریتانیا، عملی نیست، اما چوهدری رحمت علی احساس میکرد که نیرویی نامرئی او را هدایت میکند تا فدراسیون هند را به چالش بکشد و مقدمات تشکیل پاکستان را پیگیری کند. پیام “Now or Never” در میان سیاستمداران بریتانیا و هند، چون زلزلهای عظیم بود. در این منشور، دلایل تاریخی، دینی، سیاسی و حقوقی برای ایجاد پاکستان به گونهای جامع ارائه شد که بعدها خود حزب مسلم لیگ نیز چیزی به آن اضافه نکرد و همواره به تکرار آن پرداخت.
پس از ارائه طرح کشور مستقل مسلمان با نام پاکستان، چوهدری رحمت علی سازمانی با عنوان جنبش ملی پاکستان تأسیس کرد تا رنگ واقعی به این طرح ببخشد. سیاستمداران هندو این طرح را کودکانه میدانستند، زیرا برای نخستین بار پیشنهاد تشکیل کشوری مستقل متشکل از پنجاب، کشمیر، سند، سرحد و بلوچستان ارائه شده بود.
کمک غیبی و شگفتانگیزی به این طرح آنچنان بود که خالدہ ادیب، نویسنده و خبرنگار معروف ترکیه در سال ۱۹۳۷ میلادی از هند بازدید کرد و در کتاب خود "Inside India"، گفتگوی مفصل خود با چوهدری رحمت علی را ثبت کرد و این طرح را تنها راه حل پایدار مشکلات فرقهای هند دانست. از طریق این کتاب، پیام رحمت علی به بریتانیا، هند و حتی فراتر از آن رسید و در روزنامههای معروف هند منتشر شد، تا هر مسلمان هندی پاکستان را ندای قلب خود بداند. در قطعنامه لاهور ۱۹۴۰ میلادی بازتاب این پیام کاملاً مشهود است، اما حزب مسلم لیگ، به ویژه رهبری زمین داران پنجاب، که بیشتر از طبقه دانشگاهی بودند، حاضر نبودند اعتبار طرح پاکستان را به چوهدری رحمت علی بدهند. وقتی او در ۱۹۴۰ میلادی وارد هند شد، از ورود او به مرزهای پنجاب جلوگیری شد.
در ۱۹۴۸میلادی او پس از جمعآوری وسایل خود، به پاکستان آمد و در لاهور مستقر شد، اما پس از وفات قائداعظم و برخورد نامناسب حکومت، دلشکسته به کمبریج بازگشت. حتی آخرین آرزوی سفر با گذرنامه پاکستانی نیز محقق نشد و بسیاری از وسایلش در راه کراچی و لاهور گم شدند. جرم او چه بود؟ فقط این که پاکستان را بدون پنجاب متحد و کشمیر ناقص میدانست و تقسیم هند را بدون نقد نمیپذیرفت.
چوهدری رحمت علی در طول زندگی تنها ماند و پس از ترک پاکستان، خود را تنها، بیپناه و بیسرپرست میدید، اما پاکستان همچنان عشق نخست و آخر او بود. در ژانویه ۱۹۵۰میلادی آخرین پیام خود را به ملت نوشت و در آن مردم را از چالشهای پیش رو آگاه و راهنماییهای صادقانه ارائه کرد. شب ۲۹ ژانویه ۱۹۵۱میلادی در سرمای کمبریج، رحمت علی که با باران و باد شدید در حال جمع آوری نامه های خود بود، بدون چتر و ژاکت به خانه بازگشت و سپس به سبب بیماری در بخش اورژانس بستری شد.
استاد مهربان او، ولبرن از وضعیت وی مطلع شد و هزینه درمان و حتی تجیهز و تکفین پس از فوتش را بر عهده گرفت. هیچ هموطن یا خویشاوندی در پانزده روز نخست حضور نیافت، اما شهر کمبریج با دستان مهربان خود او را در آغوش گرفت، همان شهری که سالها پیش به عنوان دانشجوی تازهوارد، وارد آن شده بود.
تحلیلگرانی معتقدند که در این مورد اختلاف نظری وجود دارد که آیا خالق کلمه اسم "پاکستان" چوهدری رحمت علی بوده است یا شخص دیگری.هر وقت کلمه پاکستان به میان میآید، تنها چیزی که به ذهن خطور میکند این است که این نام زیبا برای این کشور الهی توسط چوهدری رحمت علی ابداع شده و این نام ترکیبی از واژه "پ" ایالت پنجاب، "الف" استان مرزی شمال غربی (افغانستان)، "ک" منطقه کشمیر، "س" ایالت سند و "ت" بلوچستان است.
چوهدری رحمت علی این نام را در جزوه معروف خود با عنوان «حالا یا هرگز» که در ۲۸ ژانویه ۱۹۳۳ میلادی در خیابان هامبرستون شماره ۳، کمبریج منتشر شد، پیشنهاد داده بود. این جزوه توسط چوهدری رحمت علی، محمد اسلم خان ختک (رئیس اتحادیه خیبر)، شیخ محمد صادق (صاحبزاده) و عنایت علی خان (از منطقه چارسده و دبیر اتحادیه خیبر) امضا شده بود.
حتی پس از تأسیس پاکستان، مدتها اعتقاد بر این بود که کلمه پاکستان توسط چوهدری رحمت علی ساخته شده است. همین کتیبه بر روی سنگ قبر چوهدری رحمت علی در کمبریج نیز یافت میشود. در حالی که خالد احمد، روزنامهنگار و زبانشناس، دو فصل در کتاب خود با عنوان «پل کلمات» در مورد ریشه کلمه پاکستان نوشته است. او میگوید که کلمه پاکستان برای اولین بار توسط خواجه عبدالرحیم، پدر خواجه طارق رحیم، فرماندار سابق ایالت پنجاب پاکستان، ابداع شده است. خالد احمد میگوید که این را عظیم حسین، پسر سید افضل حسین، به او گفته است.
به گفته خالد احمد، عظیم حسین گفته است که وقتی خواجه عبدالرحیم در لندن زندگی میکرد، روزی هنگام خواندن کتاب «امپراتوری شوروی» اثر سر اولاف کارو، چشمش به نقشهای افتاد که در آن نام یکی از کشورهای آسیای مرکزی به صورت کاراکال پاکستان نوشته شده بود. او از اینجا کلمه پاکستان را گرفت. خالد احمد برای تأیید این موضوع، کتاب مذکور نوشتهی سر اولاف کارو را جستجو کرد. او نسخه ۱۹۵۰ میلادی این کتاب را پیدا کرد. خالد احمد میگوید که نقشه نیز در این کتاب بوده و آن نام نیز در این نقشه وجود داشته است. اشفاق بخاری نیز در کتاب خود تحت عنوان «چناب کلاب فیصلآباد» نیز به این موضوع خواجه عبدالرحیم، اشاره کرد.
با این حال، زمانی که چوهدری رحمت علی در کمبریج مشغول تحصیل بوده است،خواجه عبدالرحیم نیز آنجا در کنار وی بوده است و جزو آن سه نفری بوده است که در کتابچه چوهدری رحمت علی منتشر شده تحت عنوان «حالا یا هرگز»، به این تحریر امضا کرده بودند، اشاره شده است. بنابراین، از آنجایی که چوهدری رحمت علی روح جنبش استقلال در آن زمان بوده است، نام پاکستان شاید توسط خواجه عبدالرحیم به او داده شده باشد و او آن را بدون ذکر آن ارائه داده باشد و تا به امروز، چوهدری رحمت علی خالق پاکستان محسوب می شود، اما واقعیت این است که کلمه پاکستان حدود ۵ سال قبل از سال ۱۹۳۳ میلادی رواج پیدا کرده بود. برای اینکه بفهمیم چه کسی و کجا از این کلمه استفاده کرده است، باید به گذشته سفر کنیم و درباره شرایط علامه سید غلام حسن شاه کاظمی که در ۲۴ سپتامبر ۱۹۰۵ میلادی در توری شریف، منطقه ایبت آباد پاکستان کنونی متولد شد، اطلاعات کسب کنیم.
علامه سید غلام حسن شاه کاظمی متعلق به سرزمین کشمیر بود. او تحصیلات و آموزشهای خود را در اوتارامچیپورا به پایان رساند. این مکان امروزه تحصیل هندوارا در شهرستان کوپوارا نامیده میشود که در شهرستان بارامولا در منطقه جامو و کشمیر اشغالی واقع شده است. علامه سید غلام حسن شاه کاظمی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی به لاهور رفت و در آنجا تحصیلات تکمیلی خود را ادامه داد.
حسن شاه کاظمی نزد عموی مادری خود سید لعل حسین کاظمی در لاهور ماند، اما وقتی وی نزد سید لعل حسین اقامت داشت، سید لعل حسین به دلیل مدیریت مجله مولانا ظفر علی خان و نوشتن مطالبی در آن مجله علیه دولت، به زندان رفت.
مولانا ظفر علی خان پس از زندانی شدن عموی وی ، به خود وی یعنی به سید غلام حسن شاه کاظمی در هیأت تحریریه مجله زمیندار گنجاند. در جریان این سرمقاله، او در زمیندار در مورد سیاست های بریتانیا در افغانستان سرمقالهای نوشت و به شدت از دولت وقت انتقاد کرد. دولت حسن شاه کاظمی را نیز دستگیر و به ۲ سال حبس با اعمال شاقه محکوم کرد.
غلام حسن شاه این روزها را در زندانهای لاهور، کمپبلپور (اتک) و مولتان گذراند. غلام حسن شاه پس از آزادی به سرینگر آمد و به روزنامهای به نام حقیقت پیوست. سپس به بمبئی رفت و برای ناشری به نامهای مظفری و شرکا، تاجران کتاب و بهندی بازار کار کرد. در روزهایی که مولانا غلام حسن شاه کاظمی در بمبئی زندگی میکرد، در ۱ ژوئیه ۱۹۲۸ میلادی از ایبتآباد درخواست صدور اعلامیه برای راهاندازی یک روزنامه هفتگی کرد. این اولین باری بود که کسی از شبه قاره هند از کلمه پاکستان استفاده کرد.
غلام حسن شاه این درخواست را از طریق عزیز چشتی، معاون بخشدار ایبت آباد ارسال کرده بود. عزیز چشتی رئیس مجلس اتحاد ملت ناحیه ایبت آباد، دبیر تبلیغات حزب مسلم لیگ ناحیه ایبت آباد و دبیر حزب مسلم لیگ شهر ایبت آباد بود. عزیز چشتی همچنین همراه با این درخواست، نامهای به معاون بخشدار ایبت آباد نوشت که در آن آمده بود: «بسیار سپاسگزار خواهم بود اگر چند دقیقهای به من فرصت دهید تا در مورد درخواست سید غلام حسن شاه برای اعلام موجودیت روزنامه هفتگی پاکستان صحبت کنم». این درخواست در تاریخ ۱ ژوئیه ۱۹۲۸ میلادی به دفتر معاون بخشدار هزاره رسید، اما در همان روز به همراه این نامه پاسخ، بازگردانده شد.
در ۲۱ می ۱۹۲۹میلادی سید میرون شاه، برادر غلام حسن شاه، به او اطلاع داد که درخواستش برای انتشار روزنامه پاکستان رد شده است. سید غلام حسن شاه کاظمی از رد درخواست اولش ناامید نشد و پس از تصویب قانون هند در سال ۱۹۳۵میلادی بار دیگر درخواست انتشار هفتهنامه پاکستان را ارائه داد. این بار او موفق شد و بدین ترتیب انتشار هفتهنامه "پاکستان" در ۱ می ۱۹۳۶ میلادی از ایبتآباد آغاز شد.
غلام حسن شاه، در شماره دوم هفتهنامه "پاکستان" (مورخ ۸ می ۱۹۳۶میلادی)، دلیل نامگذاری هفتهنامه "پاکستان" را با این کلمات توضیح داد: «چرا نام پاکستان را برای این روزنامه انتخاب کردیم؟ این نام به این دلیل انتخاب شده که غیر مسلمانان از آن بسیار میترسند. باید به آنها گفته شود که این نام خطرناکی نیست. هدف این است که آنها را به تعقل و تفکر دعوت کنیم تا ناآشنایی که با پاکستان دارند، با آشنایی جایگزین شود».
در اولین شماره آن، اهداف و مقاصد زیر از انتشار روزنامه "پاکستان" بیان شده بود: «اعتقاد هفته نامه پاکستان چیست که تمدن اسلامی، مدنیت، سیاست و اجتماع، اخلاق و معنویت از اجزای دین مقدس اسلام هستند؟ اعتقاد جدیدی که جهل درونی عصر حاضر ایجاد کرده است که دین جدا و سیاست جداست. به نظر ما این اعتقاد مردود است، زیرا اگر دین با اجزای ذکر شده از اسلام جدا شود، آنگاه معلوم نیست چه فضیلتی برای اسلام باقی بماند».
راهاندازی هفتهنامه پاکستان با این کلمات بیشتر توضیح داده شد: «بزرگترین هدف، خدمت به اسلام، اتحاد مسلمانان و رهبری آنهاست. اگر این امر محقق شود، پس موفق باشید!». این روزنامه در اولین سرمقاله خود، سیاستهای خود را نیز بیشتر توضیح داد.
نظر شما