خبرگزاری شبستان- مازندران؛ در سالهای اخیر، موضوع جمعیت و آینده خانواده ایرانی به یکی از دغدغههای جدی مسئولان، کارشناسان و اندیشمندان حوزه فرهنگ و اجتماع تبدیل شده است. کاهش نرخ ازدواج، افزایش سن فرزندآوری و روند نزولی رشد جمعیت، زنگ هشدارهایی است که از ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد.
با وجود تصویب و اجرای سیاستهای متعدد در زمینه حمایت از ازدواج و فرزندآوری، هنوز فاصله قابل توجهی میان سیاستگذاری و واقعیت میدانی وجود دارد؛ امری که ضرورت گفتوگو و بازنگری جدی در نگرشها و راهکارها را دوچندان میکند.
در همین راستا، در گفتوگویی اختصاصی با فاطمه صغری طالب زاده- استاد اخلاق خانواده و فعال حوزه جمعیت و خانواده، به بررسی ابعاد مختلف وضعیت جمعیت کشور، چالشهای فرهنگی و اقتصادی پیشروی خانوادهها و راهکارهای تحقق سیاستهای جمعیتی پرداختیم. مشروح این گفتگو را با هم می خوانیم:
-آمارها نشان میدهد نرخ رشد جمعیت در کشور به پایینترین سطح خود طی دهههای اخیر رسیده است. از نگاه شما مهمترین دلایل این روند چیست؟
آمارها نشان میدهد نرخ رشد جمعیت در کشور به پایینترین حد طی دهههای اخیر رسیده است. بخشی از این مسئله ریشه در تغییرات فرهنگی و سبک زندگی دارد.
در سالهای اخیر مشاهده میکنیم که بخشی از ارزشهای اسلامی در میان نسل جوان کمرنگ شده و در مقابل، برخی الگوهای فرهنگ غربی که بیش از حد بر فردمحوری، راحتطلبی و تقدم خواستههای شخصی تأکید دارند، در زندگی روزمره آنان نفوذ کرده است.
اگر فرهنگ اسلامی را در برابر بخشی از فرهنگهای مادیگرا قرار دهیم، تفاوت اصلی در نگاه به «ایثار» و «خودخواهی» نمایان میشود.
در حالی که مکاتب مادیمحور، خواستههای فردی را محور قرار داده و بهنوعی خودمرکزبینی را تقویت میکنند، فرهنگ اسلامی خودخواهی را ریشه بسیاری از آسیبهای فردی و اجتماعی میداند و تلاش میکند با ترویج ایثار، مسئولیتپذیری و ازخودگذشتگی، این ریشه را بخشکاند و روابط اجتماعی سالمتری ایجاد کند.
از این منظر، یکی از دلایل کاهش تمایل به ازدواج و فرزندآوری را میتوان در تقویت روحیه راحتطلبی، دوری از پذیرش مسئولیت و اولویت دادن بیش از حد به رفاه فردی جستوجو کرد؛ ویژگیهایی که با جریانهای فرهنگی جدید گسترش یافتهاند.
البته روشن است که این موضوع تنها یکی از ابعاد ماجراست و در کنار عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاستی، تحولات فرهنگی نیز سهم مهمی در کاهش جمعیت دارند.
-برخی معتقدند کاهش ازدواج و فرزندآوری نتیجه تغییر سبک زندگی و فاصله گرفتن از ارزشهای خانوادگی است. تحلیل شما چیست؟
در تحلیل کاهش ازدواج و فرزندآوری باید به عوامل مختلفی توجه کرد. یکی از عوامل اصلی، تغییر در سبک زندگی و تحول در نگرشهای اجتماعی است. در جوامع غربی، فردگرایی به شدت تبلیغ میشود؛ رسانهها تصویری از خوشبختی و رضایت را به نمایش میگذارند که در آن خودخواهی، راحتطلبی و لذتجویی اولویت دارد. این سبک زندگی، افراد را به سوی توجه بیشتر به خواستههای فردی و دوری از مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی سوق میدهد.
در مقابل، دین اسلام انسان را به سوی خودسازی و رسیدن به کمال دعوت میکند. در آموزههای اسلامی، تحقق منافع فردی نه تنها با توجه به نیازهای شخصی، بلکه با در نظر گرفتن منافع جمعی و خانواده ممکن است. بر اساس این دیدگاه، خوشبختی واقعی زمانی به دست میآید که فرد مسئولیتهای خود را در قبال خانواده و جامعه بهدرستی انجام دهد و از حب نفس و خودخواهی اجتناب کند.
اگر سبک زندگی اسلامی بهطور واقعی در جامعه پیاده شود، انسانها میتوانند به کمال و رشد فردی و اجتماعی دست یابند. در این راستا، تأکید بر ارزشهای خانوادگی، تعاون و همبستگی در کنار احترام به حقوق فردی، میتواند به رفع بسیاری از مشکلات اجتماعی کمک کند.
به عبارت دیگر، پیوند عمیقتر بین فرد و خانواده و جامعه، نه تنها به نفع فرد بلکه به نفع کل جامعه خواهد بود.
-در مقایسه با دیگر کشورها، وضعیت کنونی جمعیت ایران را چگونه ارزیابی میکنید و چه چشماندازی برای دهه آینده متصورید؟
در مقایسه با دیگر کشورها، وضعیت جمعیتی ایران در حال حاضر وضعیت خاصی را تجربه میکند. بر اساس آمارها، ایران در حال حاضر با روند کاهشی نرخ رشد جمعیت روبهرو است. کاهش نرخ باروری، افزایش میانگین سنی جمعیت و کاهش تعداد ازدواجها از جمله مسائلی است که به طور مستقیم بر وضعیت جمعیتی کشور تأثیر میگذارد. بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکنند که این روند در دهههای آینده ادامه خواهد داشت، و ایران در معرض چالشهای جمعیتی نظیر پیری جمعیت و کاهش نیروی کار جوان قرار خواهد گرفت.
یکی از دلایل اصلی کاهش فرزندآوری در جامعه ایران، تغییرات فرهنگی و اجتماعی است که عمدتاً تحت تأثیر پدیدههایی چون فردگرایی و تحولات زندگی مدرن به ویژه در شهرها شکل گرفته است. ورود فرهنگهای غربی، همراه با رشد بیشتر فردگرایی، سبب شده است که جوانان به جای تمرکز بر تشکیل خانواده و فرزندآوری، بیشتر به دنبال تحقق اهداف شخصی و شغلی خود باشند. این نگرش به ویژه در میان طبقات متوسط و بالای جامعه محسوستر است.
در این زمینه، تک فرزندی و بیفرزندی در حال گسترش است. بسیاری از زوجها به دلایلی چون مشکلات اقتصادی، افزایش هزینههای زندگی، فشارهای شغلی و دغدغههای مربوط به راحتی و آرامش شخصی، تصمیم به کاهش تعداد فرزندان یا حتی عدم فرزندآوری میگیرند. برخی نیز به دلایل اجتماعی و فرهنگی، حیوانات خانگی را به جای فرزند واقعی به عنوان یک گزینه جایگزین انتخاب میکنند. این تغییرات نه تنها در کوتاهمدت رفاه فردی را در نظر میگیرد، بلکه در بلندمدت میتواند به نفع نسلهای آینده نباشد و چالشهای جدیتری برای کشور ایجاد کند.
در آینده، در صورتی که این روند ادامه یابد، ممکن است ایران با مشکلاتی نظیر کاهش نیروی کار، افزایش بار اقتصادی برای نسلهای میانسال و مسنتر، و چالشهای اجتماعی ناشی از پیری جمعیت مواجه شود. بنابراین، برای مواجهه با این چالشها و حفظ توازن جمعیتی، نیاز به برنامهریزیهای دقیقتر در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است تا بتوان این وضعیت را تغییر داد و نسلهای آینده را از آسیبهای ناشی از کاهش جمعیت مصون نگه داشت.
-از دیدگاه شما چه اقداماتی باید برای بازسازی گفتمان خانواده در جامعه صورت گیرد تا ازدواج و فرزندآوری به عنوان ارزش فرهنگی تقویت شود؟
خانواده باید به عنوان نهاد بنیادین جامعه معرفی شود. رسانهها و نهادهای آموزشی باید نقش خانواده در تربیت نسل آینده را برجسته کنند و ازدواج و فرزندآوری را به عنوان مسئولیت اجتماعی و افتخارآمیز معرفی نمایند.
همچنین دولت باید حمایتهای مالی نظیر تسهیلات برای تأمین مسکن، کمکهای مالی برای خانوادهها و مشوقهای مالی برای فرزندآوری ارائه دهد تا دغدغههای اقتصادی زوجین کاهش یابد.خانوادهها نیز باید نقشی فعال در حمایت از زوجها داشته باشند. این همکاریها میتواند به کاهش فشارهای مالی و عاطفی کمک کند.
حمایت از مادران شاغل شامل تسهیل دسترسی به مرخصی زایمان، مهدکودکها و خدمات مراقبتی برای مادران شاغل مورد توجه باشد چراکه تحقق این موارد به آنها کمک میکند تا بتوانند همزمان با کار، به تربیت فرزند بپردازند.
رسانهها نیز باید در ترویج فرهنگ ازدواج و فرزندآوری به عنوان یک ارزش اجتماعی فعالانه عمل کنند و محتواهایی تولید کنند که به تقویت نگرشهای مثبت نسبت به خانواده کمک کند.
-چه سازوکاری میتواند میان اشتغال زنان، حمایت از مادران و سیاستهای افزایش جمعیت توازن برقرار کند؟
برای برقراری توازن میان اشتغال زنان، حمایت از مادران و سیاستهای افزایش جمعیت، لازم است که در سیاستگذاریها به ترکیبی از حمایتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توجه ویژهای شود. این ترکیب باید به گونهای باشد که زنان به عنوان مادران آینده، بتوانند نقشهای چندگانه خود را در جامعه به طور مؤثر ایفا کنند، بدون اینکه فشارهای اقتصادی و اجتماعی موجب کاهش تمایل به فرزندآوری شود.
یکی از مهمترین سازوکارها در این راستا، توجه به حمایتهای عاطفی و اقتصادی از سوی خانوادهها است. به عنوان مثال، زمانی که زوجین تصمیم به فرزندآوری میگیرند، خانوادههای هر یک از طرفین باید مسئولیتهای خود را به طور متقابل در نظر بگیرند. این حمایتها میتوانند به شکل کمک در نگهداری فرزند، تأمین نیازهای اولیه مانند لباس، شیرخشک، و سایر وسایل مورد نیاز نوزاد، و همچنین کمک به کاهش فشارهای مالی برای زوجین باشد. این نوع حمایتها میتواند به طور ملموسی کمک کند تا زوجین احساس کنند که به جای مواجهه با مشکلات اقتصادی تنها، در این مسیر از پشتیبانی لازم برخوردار هستند.
علاوه بر این، لازم است که دولت نیز در سیاستگذاریهای خود، از جمله در زمینه تأمین مهدکودکها، مرخصی زایمان، و تسهیلات مالی برای والدین، تدابیری اتخاذ کند که نه تنها زنان شاغل بلکه زنان خانهدار نیز احساس حمایت و امنیت کنند. برای مثال، ایجاد شرایط کاری انعطافپذیر برای مادران شاغل، تسهیل دسترسی به خدمات مراقبتی برای کودکان، و فراهم کردن مشوقهای مالی برای خانوادهها، میتواند انگیزه بیشتری برای فرزندآوری ایجاد کند.
در کنار این موارد، باید فرهنگسازی مناسبی نیز در جامعه انجام گیرد که فرزندآوری نه تنها از منظر اقتصادی، بلکه از دیدگاه اجتماعی و فرهنگی نیز ارزشمند تلقی شود.
نظر شما