خبرگزاری شبستان-خراسان جنوبی؛ زینب روحانی مقدم-در روزگاری که امنیت، آرامش و ثبات کشور بر دوش جوانانی دلیر و بیادعا استوار مانده، روایت خانوادههای شهدا همچون چراغی روشن مسیر حقیقت را پیش روی جامعه میگشاید. هر بار که نامی از «مدافعان امنیت» برده میشود، در پس این نامها داستانهایی نهفته است؛ داستانهایی پر از ایمان، مجاهدت، تربیت درست خانوادگی و عشق عمیق به میهن.
در میان این روایتها، قصه زندگی شهید مهدی علیزاده—جوانی از خطه خراسان جنوبی و ساکن بیرجند—از آن دست حکایتهایی است که جان مخاطب را درگیر میکند؛ جوانی که از کودکی روحیهای متفاوت و سرشار از آرمانخواهی داشت و گام به گام مسیر خادمالشهدا شدن را طی کرد.
او نهتنها یک نیروی پرتلاش در یگانهای عملیاتی شرق کشور بود، بلکه الگویی تمامعیار از ایمان، اخلاقمداری، قانونپذیری، مسئولیتپذیری و تعهد به ارزشهای انقلاب به شمار میرفت. از فعالیتهای بسیجی و حضور در گردان امام علی(ع) گرفته تا آموزشهای تخصصی در نیروی انتظامی، از مأموریتهای طاقتفرسای مرزی تا نقشآفرینی در موکب خدمترسانی به زائران پاکستانی؛ زندگی او سرشار از نشانههایی بود که گویی همگی به سمت یک مقصد مشخص رهنمون میشدند: شهادت.

فرزندم از کودکی عاشق خدمت، مسئولیتپذیری و دفاع از امنیت کشور بود
محمد علیزاده پدر شهید مدافع وطن مهدی علیزاده در گفتگو با خبرنگار شبستان از ویژگیهای اخلاقی، سلوک معنوی و مسیر خدمت و مجاهدت فرزند شهیدش گفت؛ جوانی که از همان سالهای کودکی، روحیهای متفاوت، پرتلاش و آماده برای خدمت به مردم و نظام داشت.
علیزاده که متولد ۱۳۵۸ و ساکن بیرجند است، گفت: مهدی از نخستین روزهای کودکی، روحیهای سرشار از انرژی، نشاط و مسئولیتپذیری داشت. او فقط یک دانشآموز ممتاز نبود؛ یک انسان باانگیزه، خوشقلب، مهربان و بسیار اهل کمک به دیگران بود.
دانشآموز ممتاز، جوانی اهل تلاش و پرورشیافته در خانوادهای متعهد
پدر شهید در تشریح مسیر تحصیلی فرزندش گفت: مهدی ۱۳ خرداد ۱۳۸۱ در بیرجند به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در دبستان جوادیه، دوره راهنمایی را در مدرسه برکت مهرشهر و دوران دبیرستان را در رشته حسابداری مالی در مدرسه شهید هاشمینژاد گذراند. بعدها هم در دانشگاه فنی مهارت ابن حسام در رشته حسابداری ادامه تحصیل داد.
او با تأکید بر تلاش و پشتکار فرزندش افزود: مهدی در تمام دوران تحصیل یا شاگرد اول بود یا دوم و همین تلاشهایش باعث شد بیش از ۱۷ لوح تقدیر از مدارس و مراکز آموزشی دریافت کند. این لوحها هنوز در خانه ما موجود است و هر کدام یادگاری ارزشمند از سالهای تلاش اوست.
۹ سال فعالیت بسیجی و آغاز مسیر حرفهای در نیروی انتظامی
پدر شهید با اشاره به فعالیتهای اجتماعی و انقلابی فرزندش گفت: مهدی از نوجوانی وارد بسیج شد و ۹ سال بسیجی فعال بود. چهار سال نیز عضو اصلی گردان امنیتی امام علی(ع) بود و بیش از ۳۰ حکم مسئولیت در مأموریتهای امنیتی همراه با همکارانش داشت. در گشتهای شبانه نیروهای امنیتی شرکت میکرد و از همان زمان روحیه شجاعت و مسئولیتپذیری او کاملاً آشکار بود.
او افزود: مهدی عشق خاصی به شهدا، به رهبری و به نظام داشت. همین علاقه باعث شد تصمیم بگیرد وارد نیروی انتظامی شود. وقتی در رسته اطلاعات پذیرفته شد، با انگیزهای مثالزدنی برای فراگیری علوم و فنون نظامی به مرکز آموزش ثامنالائمه مشهد رفت و یک سال کامل دورههای تخصصی را با موفقیت پشت سر گذاشت.
به گفته پدر شهید، پس از پایان دوره آموزشی، مهدی به استان سیستان و بلوچستان منتقل شد و در یگان تکاوری میرجاوه مشغول به خدمت شد: یک سال کامل در یگان تکاوری خدمت کرد؛ جوانی جسور، نترس، دقیق، قانونمند و بسیار حرفهای.
قدرت، مسئولیتپذیری و پیشرفت شغلی؛ از ایست ۶۲ تا معاونت اطلاعات
محمد علیزاده درباره مراحل رشد فرزندش در یگانهای عملیاتی گفت: مهدی برای افزایش مهارتهای شغلی به ایست ۶۲ منتقل شد و شش ماه در شرایط سخت و ویژه آن منطقه خدمت کرد. پس از آن به گروهان مرکزی میرجاوه رفت و بهعنوان معاون اطلاعات فعالیت نمود؛ مسئولیتی که ۱۸ ماه با جدیت کامل برعهده داشت.
او ادامه داد: در دیداری که من با فرمانده اطلاعات مرزبانی سیستان داشتم، ایشان با ناراحتی از شهادت مهدی یاد کردند و گفتند: مهدی شهید زنده بود؛ نیرویی قانونمند، دقیق، توانمند، قابل اعتماد و همیشه آماده خدمت.
پدر شهید درباره بازدید سردار باقری نیز چنین نقل کرد: زمانی که سرلشکر باقری از شرق و جنوب شرق کشور بازدید داشتند، تنها جایی که ایشان هیچ انتقادی مطرح نکردند، هنگ میرجاوه بود. مهدی آن روز از نیروهای مسئول بود. آن روز هم او و همکارانش از سردار مبلغ ۶ میلیون تومان بهعنوان پاداش دریافت کردند. این افتخار بزرگی برای او و خانواده ماست.

جوانی ولایتمدار، اهل معنویت، مداح اهلبیت و عاشق شهادت
پدر شهید، بخش مهمی از سخنانش را به ویژگیهای اخلاقی و معنوی فرزندش اختصاص داد و گفت: مهدی قلبی پاک و ایمانی راسخ داشت. هیچگاه از سختی کار خسته نمیشد. همیشه میگفت: همین که مردم با حضور ما احساس امنیت میکنند، برای ما کافیست.
او افزود: بسیار اهل کمک به دیگران بود. از حقوق خود به همکاران متأهل کمک میکرد. ۱۸ ماه در هنگ مرکزی مداح و پیشنماز بود و ذکر اهلبیت را رها نمیکرد. حتی در ورودی گمرک میرجاوه موکبی راهاندازی کرده بود و به رانندگان و زائران پاکستانی خدمت میکرد. این کار، عشق دلش بود.
محمد علیزاده در ادامه گفت: مهدی عاشق شهادت بود. بارها به دوستانش میگفت: مبادا کاری کنید که مدیون خون شهدا شوید. این انقلاب آسان بهدست نیامده است. سیدعلی را تنها نگذارید. همیشه میگفت: ما باید یا در این راه کشته شویم یا دشمن را کنار بزنیم تا پرچمی را که شهدا به امانت دست ما سپردهاند به صاحب اصلیاش، مهدی فاطمه(عج)، برسانیم.
به گفته پدر، این آرزو سرانجام ۲۱ تیر ۱۴۰۴ محقق شد: فرزندم در آن روز پرفیض شربت شهادت را نوشید و به آرزوی قلبیاش رسید.
رابطهای فراتر از پدر و پسر؛ «دو یار جدا نشدنی»
پدر شهید با بغضی آشکار از رابطه عاطفی عمیق خود با مهدی گفت: رابطه ما فقط پدر و پسری نبود. مثل دو دوست وفادار بودیم، دو یار که هر کدام بدون دیگری معنایی نداشتیم. مهدی همیشه کنار من بود. در روزهای تعطیل همراه من به سر ساختمان میآمد، هم کمک میکرد هم یاد میگرفت، اما هرگز از من دستمزد نمیگرفت.
او افزود: همیشه درباره شغلش میگفت: اگر ما جوانها وارد میدان نشویم، چه کسی امنیت کشور را حفظ کند؟ اگر ما نرویم، چه کسی باید جواب خون شهدا را بدهد؟ مگر خون ما از خون شهدای دیگر رنگینتر است؟
علیزاده در پایان با اشاره به استمرار مسیر فرزندش گفت: من سه پسر دیگر هم دارم و همه آنان راه شهدا و راه مهدی را ادامه میدهند. ما خانوادهای هستیم فدایی شهدا و رهبر انقلاب. تا لحظه ظهور حجت حق، پای این مسیر ایستادهایم.
نظر شما