کویر؛ زیر قدم‌های «اهالی بهشت» دریا شد

کاروان «اهالی بهشت» غروب پنجشنبه، آران و بیدگل را در فضایی آمیخته از اشک، حماسه و عطر شهادت همراه خود کرد؛ شهری که در بدرقه پیکرهای مطهر شهدای گمنام، بار دیگر نشان داد هنوز نبض غیرت و ایمان در رگ‌هایش پرشتاب می‌تپد.

خبرگزاری شبستان_آران و بیدگل؛ روح اله باقری/ غروب پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، نه تنها خورشید که قلب‌های مردم آران و بیدگل نیز در افق غروب می‌تپید. شهری که تاریخش با خاک کویر و شجاعت عجین است، این بار نه برای میزبانی از کاروان‌های خاکی، که برای استقبال از مسافران آسمان آماده شده بود؛ کاروان «اهالی بهشت»، پیکرهای مطهر شهدای گمنام.

کویر؛ زیر قدم‌های «اهالی بهشت» دریا شد

زمین و زمان گویا برای این لحظه نفس در سینه حبس کرده بودند. از همان لحظه که عطر غریب و آشنای شهادت از دوردست به مشام رسید، شهر از سکوت سنگین انتظار، ناگهان به زمزمه‌ای عاشقانه بدل شد. کاروان، همچون رودی جاری از عشق، از جوار حرم باب‌المراد (ع) آغاز به حرکت کرد.

کوچه پس کوچه‌های شهر، دیگر تنها آسفالت و دیوارهای معمولی نبودند؛ هر قدم، یک سجده بود و هر نگاه، یک روایت ناگفته از غربت و غیرت. پرچم‌های سه رنگ ایران، همچون برگ‌های سرخ پاییزی، در باد شور حسینی به اهتزاز درآمده بودند. صدای «شهید گمنام سلام» با نوحه‌های مادرانه‌ای درهم آمیخته بود که سال‌هاست چشم به راه دریایی از خون و ایثار مانده‌اند.

در میدان سردار سلیمانی، جایی که نام قهرمانی بر بلندای آسمان حک شده بود، سکوت برقرار شد. روایتگر، با صدایی که از جنس خاطرات خاک‌گرفته جبهه‌ها بود، پرده از راز این پیکرهای ناشناس برداشت؛ راز مردانی که نامشان را فدای نام حسین (ع) کردند تا نام این سرزمین جاودان بماند. اشک‌ها دیگر تنها اشک حزن نبود؛ آمیزه‌ای از اندوه فراق و غرور یک ملت بود که فهمیده بود فرزندانش چطور برای آرامش امروزشان، آرامش ابدی را برگزیدند.

کویر؛ زیر قدم‌های «اهالی بهشت» دریا شد

پس از لحظه‌های باشکوه و بغض‌آلود میدان سردار سلیمانی، کاروان «اهالی بهشت» مسیر خود را تا جوار بارگاه ملکوتی حضرت محمد هلال بن علی (ع) ادامه داد؛ جایی که روشنایی روز جای خود را به تاریکی شب داده بود و وداعی سنگین‌تر بر شانه‌های شهر نشست. میان طنین صلوات‌ها، اشک‌هایی که بی‌اختیار فرو می‌ریخت و دستانی که به احترام بر سینه قرار گرفته بود، مردم آران و بیدگل آخرین بدرقه خود را نثار پیکرهای مطهر شهدا کردند.

فضای حرم، سرشار از عطر غربت شهیدان و زمزمه‌های زیارت عاشورا، به مکانی برای تجدید عهد تبدیل شده بود؛ عهدی که مردم در کنار پرچم‌های نیمه‌افراشته و نوای حزن‌آلود مداحان بستند: «راهتان ادامه دارد، حتی اگر نامتان بر سنگی نوشته نشود.» در این وداع معنوی که خادمان حرم مطهر هم با لباس خادمی در کنار مردم حضور داشتند، اشک و افتخار در هم تنیده بود و حرم هلال بن علی (ع)، همچون آغوشی امن، میزبان واپسین لحظات این بدرقه آسمانی شد.

کویر؛ زیر قدم‌های «اهالی بهشت» دریا شد

این میزبانی، تنها محدود به مرکز شهر آران و بیدگل نبود. گویی ندای هل‌من ناصر ینصرنی، از قلب کویر تا دل مزارع، طنین‌انداز شده بود. در ابوزیدآباد، نوش‌آباد، سفیدشهر و ده‌ها روستای کویری منطقه — از علی‌آباد کویر تا فخره — مردم با همان شور و هیجان مرکز شهر، سنگ تمام گذاشتند. این وحدت بی‌بدیل نشان داد که میراث شهادت، تنها در قلب یک شهر نمی‌ماند، بلکه رگ‌های یک شهرستان را به هم پیوند می‌زند.

در میان موج جمعیت، تضادی زیبا رخ داده بود: دست‌های لرزان پیرمردانی که برای آخرین بار به استقبال فرزندانشان آمده بودند، در کنار چهره‌های مصمم نوجوانانی که با مشت‌های گره کرده، پیمان بستند راه این شهیدان را ادامه دهند. این پیوند نسل‌ها، زیباترین تابلوی نقاشی شده در آران و بیدگل بود.

کاروان «اهالی بهشت» با بدرقه‌ای جانانه، مسیر خود را به سمت دیگر شهرهای میهمان ادامه داد، اما عطر حضورشان، در کوچه‌های آران و بیدگل ماندگار شد؛ یادگاری از مردانی که با رفتنشان، آبادانی و عزت را برای این دیار به ارمغان آوردند.

کویر؛ زیر قدم‌های «اهالی بهشت» دریا شد

کد خبر 1850855

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha