خبرگزاری شبستان-خراسان جنوبی؛ در آمریکا به دنیا بیایی و اسمت را روح الله بگذارند بی حکمت نمی شود؛ وقتی تن شان از اسم انقلاب «روح الله» بلرزد. قصهاش شنیدنی می شود کودکی زاده «اوهایو»، از بطن آمریکا، ایران اسلامی را هدف زندگیش می کند و پس از سال ها کار و تحصیلات عالی در واشنگتن، برخلاف خیلی از آن ها که ترک وطن می کنند «تهران» را، «ایران جان» را برای ادامه زندگی انتخاب می کند.
فرانسوی ها میگویند آخرین کسی که آب را کشف میکند ماهی ها هستند؛ «آبزی آب را نمی بیند، هر که در ماه زندگی کند رنگ مهتاب را نمی بیند» و هر که در یک وادی رها شود در همان راه می رود مگر آن که خود مسیرش را تغییر دهد: « إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» روح الله رحمانی- دکترای هوش مصنوعی از آن آدم هایی است که با تسلط و اشراف و تعلق به اسلام آیه هایی می خواند و با اشاره به روایت و حدیث هایی از پیامبر و ائمه از انتخاب اهداف انسانی برای ادامه زندگی در ایران اسلامی می گوید.
به نظر می رسد آن قدر این انتخاب برایش دلنشین است که با همان ته چهره امریکایی و لهجه شکسته ایرانی ، سخنش را از پایان شروع می کند جایی که به قول خودش به یک حقیقت ساده اما بنیادین رسید: آنچه امروز در دنیا به عنوان تکنولوژیهای پیشرفته مطرح است، برخلاف تصور رایج، از هیچ به وجود نیامده و محصول اتفاق و شانس نیست. همه این دستاوردها بر شانه یک موتور محرک مشخص حرکت میکند؛ موتوری که سالها کنار آن زندگی و کار کرده بودم، اما مانند ماهی که آب را نمیبیند، ماهیتش را درک نکرده بودم ولی پیش از رسیدن به آن نقطه، مسیر طولانیای را طی کردم.
مسیر تحصیل و ورود به دانشگاه واشنگتن
در ایالت اوهایو، شهری کوچک از آمریکا تولد ، مهدکودک تا پایان دکتری را گذراند. پس از دوران کارشناسی، با دعوت دانشگاه واشنگتن، در حوزه هوش مصنوعی کار و پژوهش کرد؛ مسیری که به دکتری ختم شد.
پس از فارغالتحصیلی، به شرکت مایکروسافت دعوت و در تیمی مشغول شد ؛ مأموریت داشت یک موتور جستوجوگر جدید طراحی کند. هدف، رقابت با گوگل بود؛ هدفی که به گفته او هرگز به طور کامل محقق نشد اما « محصولی ساختیم که توانست ۲۲.۵ درصد بازار آمریکا را در اختیار بگیرد .این نرم افزار امروز ۱.۸ میلیارد کاربر دارد.»
ورود به شرکت آمازون و تغییر نگاه
بعد از آن به شرکت آماوزن دعوت شد؛ جایی که بخشی از هسته هوش مصنوعی و قسمتی از طراحی تجربه کاربری به او سپرده شد.
توضیح می دهد: ماموریت این بود که تکنولوژی پیچیده را در قالب تجربهای ساده، روان و دوستداشتنی به زندگی مردم بیاوریم؛ همانگونه که امروز کسی درباره پیچیدگی برق فکر نمیکند، اما هر روز از آن استفاده میکند. در حالی که صد سال قبل برق تکنولوژیی عجیب بود و این از ویژگی های یک تکنولوژی خوب است که ساده و قابل دسترسی باشد با همین هدف، در شرکت هوش مصنوعی کار می کردم.
سالها در شرکت سلیکیون بری کار و تصور می کردم «آینده تکنولوژی» همانجاست. اما تجربههای نزدیکم حتی زیرنظر معاون بیل گیتس، کمکم نشان داد آنچه در ظاهر به عنوان «طرح آینده تکنولوژی» مطرح میشود، حقیقت اصلی نیست.
من این جمله را ابتدا از دیگران شنیده بودم و باور نمیکردم، اما بالاخره با چشم خود دیدم که زندگی باید اهدافی بالاتر از کار، حقوق و ارتقا شغلی و مادیات و... داشته باشد. ایده واقعی پیشرفت، در دل شرکتهای بزرگ متولد نمیشود؛ آنها بیشتر مصرفکنندهاند تا این که خالق باشند.
دو هدف بزرگ برای مهاجرت به ایران
با این که به نقطهای رسیده بود که بیشتر رؤیاهای کودکیاش شغل خوب، درآمد بالا، زندگی آرام، همسر مهربان و خانهای نزدیک مسجد محقق شده بود اما اندیشه و تفکراتش او راضی نمی کند. می گوید: با خودم آیندهام را بررسی کردم و به ارتقای شغلی، ماشین بهتر، خانه بزرگتر… تکرار های دائمی و مُردن رسیدم. دیدم زندگی ام بد نیست اما باید اهداف بالاتری داشته باشم اینجا بود که مصمم شدم به ایران مهاجرت کنم.
دیوانه ایران
در حالی که ایرانی های بسیاری راهی آمریکا شده و می شوند این تصمیمش با واکنش منفی دیگران مواجه می شود و به او می گویند دیوانه هستی و یک سال دیگر برمیگردی . اما روح الله که خواهر زاده شهید «محسن وزوایی» است و ارداتی ویژه به شهید چمران دارد و می گوید از او تاثیرات زیادی دیده است دست بردار ایران نیست با توکل به خدا، توسل به شهدا و تلاش راهی تهران می شود. درحالیکه حتی یکسال هم سابقه زندگی در ایران را ندارد.
از اهداف والایش می گوید: دو هدف داشتم یکی اینکه هر چه علم و تجربه دارم در خدمت ایران به کار گیرم علاوه بر آن، مهاجرت را یک چالش و رسالت دیدم. به این نتیجه رسیدم که در آمریکا یک محصول می ساختم اما در ایران قرار است یک کشور بسازم و این دو قابل مقایسه نیست. هدف دیگرم شاگردی کردن در سرزمین علما ویاد گرفتن چیزهایی بود که نمی دانستم.
تلاش و تبیین
با سابقه علمی که دارد در دانشگاه تهران عضو هیئت علمی می شود و همزمان با چند دوست، یک مجموعه دانشبنیان تأسیس می کند اما کارشان راحت نبود توضیح می دهد: مسیر آسان نبود؛ با سرمایهگذار نامطمئن، دزدی، مشکلات مالی و موانع متعدد مواجه شدیم به گونه ای که در مقاطعی مجبور شدم حقوق کارکنان را از پسانداز شخصیام بدهم.
او که سال ها در خارج کشور زندگی کرده اسم زیبایی برای دخترش انتخاب کرده که حیرت انگیز است؛ نامی که در جامعه امروز، متاسفانه رو به فراموشی می رود اما او که رسالت و هدفش، آموختن و زندگی در سرزمین علما است ، بازخوانی نام بلند «خدیجه» تلاش برای تبیین اسلامی است که او را به ایران کشاند.
خاطره شیرین پدرشدن برایش تجربه ای را یاد آوری می کند: سالی که اولین فرزندم ، خدیجه به دنیا آمد، موجودی کارت بانکیام در بیمارستان جوابگو نبود مجبور شدم برای ترخیص خانوادهام، پول قرض کنم. این تجربهها به من آموخت وقتی زمین میخورم چاره ای جز بلند شدن و ایستادن روی پای خودم ندارم و اصل ماجرا این نیست که چرا افتادیم؛ مهم این است که چگونه برمیخیزیم.
پروژه گمرک و تقابل با فساد
خاطره ای موفق از ادامه کار در تهران را مرور می کند: پروژهای ملی درباره مبارزه با فساد در گمرک آغاز شد. با یک تیم جوان و بسیجی از دانشگاه تهران، الگوریتمی ویژه طراحی کردیم که متناسب با شرایط خاص گمرک ایران بود. درست وقتی سیستم داشت موفق میشد، فشارها، تهدیدها و حتی تلاش برای آسیبرسانی به اعضای تیم آغاز شد؛ اما لطف الهی و پایداری گروه، مانع توقف کار نشد. نتیجه شگفتانگیز بود تنها در یک روز، ۹۸۰ هزار لیتر سوخت قاچاق کشف شد.
کشف مهم
حالا نوبت به کشف حقیقتی می رسد که برایش تازگی دارد: موضوعی که سالها در مقابل چشمم بود، اما نمیدیدم، فهمیدم تمام فناوریهای دنیا بر یک موتور محرک بنا شدهاند؛ محرکی که از طمع فردی شروع و به نفع جمعی ختم میشود. اما این موتور، سقف دارد و برای فراتر رفتن از آن، باید مدل دیگری ساخت؛ مدلی که در تمدن نوین اسلامی قابل تحقق است.
دل در گروه پنجره فولاد
خاطره ای شیرین برایش تداعی می شود دلش را به زیارت امام رضا (ع) و پنجره فولاد گره زده بود : زمان کرونا، وقتی همه چیز محدود بود، از طرف حرم امام رضا دعوت شدم تا در پروژههای نوآورانه آنجا مشارکت کنم اما در مورد آن نمی دانستم.
عجیب ترین زیارت، در شرایطی که بسیار دلتنگ حرم بودم نصیبم شد جلسه نیم ساعته ما، سه ساعت طول کشید حالا یقین پیدا کردم که حرم امام رضا فقط چند تا دیوار اطراف ما نیست.
باور دارد که حرم امام رضا فواره آینده تمدن اسلامی است می گوید:حس کردم پنجره ای به رویم باز و منجر به حرکتی شد که نتیجه آن خدمت علم ونوآوری بود. خودم را وقف این کار کردم نمیدانستم مفهوم نوآوری در حرم چیست، اما با تعامل و مشاهده دقیق، متوجه شدم که هدف ایجاد تحول در سبک زندگی و توسعه تمدن اسلامی است.
این تجربه به ایجاد مفهوم «موکبهای علمی» و توسعه سبک تولید تکنولوژی مبتنی بر ارزشهای اسلامی منجر شد که تلاش میکند نوآوری علمی و فناوری را با نیازهای واقعی مردم و جامعه پیوند دهد.
حرکت موکب علمی که از اساتید دانشگاه،حوزه، صنعت و ... تا بتوانند به حل مشکلات مردم در حوزههای انرژی، هوش مصنوعی و ... اقتصاد و بانکداری کمک کنند.
مسیرش نشان میدهد که موفقیت علمی و نوآورانه تنها با تحصیل و تجربه فردی حاصل نمیشود؛ بلکه نیازمند توکل، پشتکار، کار گروهی و اتصال تکنولوژی به ارزشهای انسانی و اجتماعی است. می گوید: از تجربههای شخصیام در آمریکا و ایران دریافتهام که برای ساختن آینده تمدن نوین اسلامی، باید موتور محرکی متفاوت ایجاد کنیم که بتواند تکنولوژی، نوآوری و توسعه اجتماعی را همزمان پیش ببرد.
اما موضوع مهم به نظر این دکترای هوش مصنوعی، سبک تولید تکنولوژی مبتنی بر سخنان ائمه معصومین است.
سراب در امریکا
تجربیاتش برایش درس ها دارد: این که با آن همه ادعا و تبلیغات در آمریکا، نوآوری واقعی تنها با تقلید از مدلهای خارجی حاصل نمیشود. آینده تکنولوزی در مایکروسافت نبود تا زمانی که با چشمان خودم ندیده بودم اگر کسی به من میگفت باور نمیکردم. اما با چشمانم دیدم که ته آن، پوچ است. که اگر این طور نبود پس از سال ها کار و زندگی در غرب، به ایران مهاجرت نمی کردم.
قصه ای فرانسوی را یاداوری می کند که میگویند آخرین کسی که آب را کشف میکند ماهی ها هستند من هم ماهی این قصه بودم که عمری در بزرگترین شرکت های سلیکیون بری بودم تصور می کردم «آینده تکنولوژی» همانجاست. اما تجربههای نشان داد آنچه در ظاهر به عنوان «طرح آینده تکنولوژی» مطرح میشود، حقیقت اصلی نیست.
روایت روحالله نشان میدهد موفقیت واقعی، فقط در دستاوردهای فردی نیست؛ وقتی علم با ایمان و خدمت به وطن پیوند میخورد، جهاد علمی آغاز میشود و امید به آینده روشن جان میگیرد.
نظر شما