پول‌توجیبی‌هایی که برکت شد؛ شام امشب میهمان بچه‌های مسجد

بچه‌های مسجد حضرت علی(ع) شیراز در شب میلاد حضرت زینب(س)، هدیه‌ها و پول‌توجیبی‌های خود را برای مشارکت در برگزاری هیئت کنار گذاشتند و با راه‌اندازی پویش «هم‌سهم هیئت» موفق شدند هزینه شام هیئت را تأمین کنند.

به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، از هشتی مسجد علی بن ابیطالب(ع) که وارد می‌شوی، هنوز عطر اسپند در هوا نشسته؛ صدای همهمه‌ی کودکانه از انتهای حیاط می‌آید. کانون شهیدان فهیمی، امشب حال و هوای دیگری دارد. پرچم‌های زیبا کنار چراغ‌های رنگی آویزانند؛ امری که فقط در هیئت‌ها معنا می‌گیرد؛ شور و شادی درهم، مثل لبخندی که با یک یا حسین گره می‌خورد.

در یکی از همین شب‌ها ـ شب میلاد حضرت زینب(س) ـ اتفاقی کوچک اما بزرگ رقم خورد. بچه‌هایی که معمولاً با گرفتن هدیه، چشم‌شان دنبال خوراکی و اسباب‌بازی است، این‌بار جور دیگری فکر کردند…

«آقا اجازه! ما می‌خوایم هدیه‌هامون رو خرج هیئت کنیم.» این جمله را محمدرضا، یکی از بچه‌های مسجد، به مربی‌شان گفت. بقیه پشت سر او ایستاده بودند؛ انگار یک تصمیم جمعی برای یک دلبستگی جمعی.

مربی، از همان لحظه فهمید این بچه‌ها تازه دارند رشد می‌کنند؛ نه فقط قدشان، که دلشان. او گفت: «وقتی دیدم خودشون پیشنهاد دادن، فهمیدم دارن قدم اولِ مرد شدن رو برمی‌دارن… این یعنی حس مسئولیت نسبت به هیئت و امام‌شون.»

آن‌ها پویشی راه انداختند. نامش را گذاشتند: «هم‌سهمِ هیئت».

پول‌توجیبی‌هایی که برکت شد؛ شام امشب میهمان بچه‌های مسجد

پول‌توجیبی‌ها، هدیه‌ تولدها، حتی پس‌اندازهای کوچکی که برای خرید توپ و دوچرخه نگه داشته بودند، آرام‌آرام روی هم جمع شد.

یک شب، حیاط مسجد شد کارگاه عشق؛ بچه‌ها کنار دیگ ایستاده بودند. هرکدام می‌خواست سهمی در نذری داشته باشد:
یکی پیاز خرد می‌کرد،
یکی برنج را پاک می‌کرد،
یکی ملاقه را در دست گرفته بود.

«امشب شام هیئت رو ما دادیم!» این جمله را با چنان غروری می‌گفتند که انگار بزرگ‌ترین پروژه شهر را به ثمر رسانده‌اند.

«امشب شام هیئت رو ما دادیم!» این جمله را با چنان غروری می‌گفتند که انگار بزرگ‌ترین پروژه شهر را به ثمر رسانده‌اند.

صدای غلغله برنج، قل‌قل دیگ و لبخند کودکانه درهم شده بود؛ اینجا اقتصاد کودکانه نبود؛ اقتصاد دل بود. یکی از بچه‌ها آرام گفت: «مامانم گفت امام حسین ازتون راضی می‌شه.» همین یک جمله برای ادامه راهشان کافی است.

آن‌ها فهمیدند که هیئت محل ساختن است. ساختن آدم‌ها از همین سن‌های کوچک. این حرکت کوچک، بهانه‌ای شد برای شروع رویکردی جدید در مسجد؛ آموزش مشارکت، مسئولیت‌پذیری و اقتصاد مردمی هیئت، از دل نسل نو.

مربی تأکید می‌کند: «ما باید به بچه‌ها فرصت بدهیم؛ آن‌ها اگر اعتماد ببینند، شگفت‌انگیزترین کارها را انجام می‌دهند.»

پول‌توجیبی‌هایی که برکت شد؛ شام امشب میهمان بچه‌های مسجد

مراسم که به انتها نزدیک شد، آخرین کفگیر قیمه کشیده شد. ولی شروع یک مسیر تازه، همان‌جا رقم خورد؛ مسیری که شاید فردا از همین بچه‌ها، خادم‌الشهدا، خیر اجتماعی یا متولی هیئت بسازد.

در مسیر خروج، محمدرضا زیر لب گفت: «ما امشب به امام حسین(ع) هدیه دادیم… دیگه هدیه می‌خوایم چیکار؟»

و همین، یعنی هیئت زنده است.
با دست‌های کوچک، با دل‌های بزرگ.

کد خبر 1846902

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha