به گزارش گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: آتشبس و خلع سلاح حماس از موضوعات پیچیدهای هستند که در چارچوب سیاستهای داخلی، منطقهای و جهانی میتوانند تأثیرات عمیق و گستردهای بر جبهه مقاومت داشته باشند لذا برای تحلیل دقیق تأثیرات این فرآیندها، لازم است ابعاد مختلف آن از جنبه نظامی و امنیتی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد.
این جملات بخشهایی از یادداشت اختصاصی «محمدمهدی جهانپرور»، نویسنده و پژوهشگر، عضو شورای علمیِ اندیشکده حکمرانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را تشکیل میدهد که محورهای مختلف این موضوعات را بررسی کرده است؛ در ادامه بخش اول این یادداشت را می خوانید:
آتشبس و خلع سلاح حماس از موضوعات پیچیدهای هستند که در چارچوب سیاستهای داخلی، منطقهای و جهانی میتوانند تأثیرات عمیق و گستردهای بر جبهه مقاومت داشته باشند لذا برای تحلیل دقیق تأثیرات این فرآیندها، لازم است ابعاد مختلف آن از جنبه نظامی و امنیتی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد.
آتشبس به طور کلی به معنای توقف موقت و مشروط درگیریها میان طرفین درگیر است. در خصوص فلسطین به ویژه حماس، این موضوع یک چالش مهم و پیچیده محسوب میشود. در ابتدا باید توجه کرد که آتشبس معمولاً در چارچوب فشارهای سیاسی و دیپلماتیک صورت میگیرد و ممکن است برای حماس یا جبهه مقاومت صرفاً به عنوان یک ابزار تاکتیکی و نه تنها به عنوان یک راه حل قطعی برای حل بحران به کار رود.
آتشبس و اتفاقاتی که متعاقب آن نسبت به وجهه جهانی حماس رخ میدهد
همچنین، آتشبس میتواند تأثیرات متناقضی بر روحیه مقاومت داشته باشد. از یکسو، ممکن است بخشی از مقاومت فلسطینی به خصوص حماس که به عنوان یک گروه مسلح و مبارز شناخته میشود، احساس کنند که آتشبس موجب تسلیم یا کم فروغ شدن آرمانهای مقاومت است. این امر ممکن است به کاهش انگیزهها و روحیه مبارزاتی میان نیروهای خودی منجر شود؛ همچنین در بسیاری از موارد، پذیرش آتشبس میتواند به ویژه در نگاه مردمی و حتی بینالمللی، به عنوان یک تغییر استراتژی و پذیرش شرایط جدید تلقی شود به ویژه اگر حماس به این نتیجه برسد که در شرایط کنونی نمیتواند به طور مستقیم با اسرائیل وارد جنگ شود یا توان تأثیرگذاری بیشتری ندارد. در این صورت، پذیرش آتشبس میتواند مشروعیت حماس را در چشم عموم تقویت کند و به عنوان نیرویی میانهرو شناخته شود.
در واقع آتشبس میتواند به معنای کاهش یا توقف عملیات نظامی از سوی حماس باشد، که این امر به طور مستقیم به کاهش تنشهای نظامی و کاهش تلفات انسانی منجر میشود. اما این کاهش در عملیاتهای نظامی ممکن است برای حماس به معنای از دست دادن بخشی از توان رزمی خود باشد. به عبارت دیگر، زمانی که حماس از قدرت عملیاتی خود عقبنشینی میکند، این امکان وجود دارد که نیروهای مقاومت به خصوص در غرب آسیا تضعیف شوند. از سوی دیگر، پذیرش آتشبس میتواند باعث تغییر در استراتژیهای نظامی حماس شود. احتمالا حماس در تلاش خواهد بود تا با بازسازی و تقویت توانمندیهای خود در پشت پرده آتشبس، آمادگیهای لازم را برای بازگشت به درگیریها در زمان مناسب فراهم آورد.
از سوی دیگر خلع سلاح حماس یکی دیگر از موضوعات چالشبرانگیز است که نه تنها در بُعد امنیتی، بلکه در بُعد سیاسی و اجتماعی نیز تأثیرات زیادی خواهد داشت مثل تأثیر بر ساختار سیاسی و اجتماعی فلسطین که اگر حماس مجبور به خلع سلاح شود، این امر ممکن است به تقسیم بیشتر ساختار سیاسی فلسطین منجر شود در صورتی که حماس در شرایط کنونی دست از مقاومت بردارد، احتمالاً جنبش فتح و سایر گروههای سیاسی فلسطینی تلاش خواهند کرد تا فضای سیاسی را تحت کنترل خود درآورند و در نتیجه، امکان بازگشت به روند مذاکرات صلح و توافقات با اسرائیل قوت میگیرد.
خلع سلاح حماس و بحران در مورد یکپارچگی ملی فلسطین
یکی از دغدغههای اصلی در صورت خلع سلاح حماس، احتمال به وجود آمدن بحران در خصوص یکپارچگی ملی فلسطین خواهد بود. حماس، به عنوان یک گروه سیاسی قدرتمند، چنانچه از مبارزه مسلحانه دست بردارد، ممکن است در رقابتهای داخلی فلسطین با گروههای دیگر مثل فتح قرار گیرد و به نفع آنها که بهدنبال رسیدن به توافقات سیاسی با اسرائیل هستند، عمل کند. از سوی دیگر یکی از بزرگترین تأثیرات خلع سلاح حماس، کاهش توان این گروه برای استفاده از مبارزات مسلحانه در برابر اسرائیل و حتی کاهش توانایی جبهه مقاومت برای مقابله با اسرائیل و اجرای عملیاتهای نظامی شود. در نتیجه، مقاومت فلسطینی به عنوان یکی از اصلیترین عوامل بازدارنده اسرائیل در جنگها و درگیریهای منطقهای، دچار ضعف و تزلزل خواهد شد.
بسیاری از گروههای مقاومت از جمله حماس، از حمایتهای مردمی و اجتماعی برخوردارند. یکی از علل این حمایتها، آرمانهای مقاومتی و مبارزاتی آنهاست که در اذهان مردم فلسطین و کشورهای مسلمان جایگاه بسزایی دارد. خلع سلاح حماس، اگر به صورت اجباری یا حتی به عنوان بخشی از توافقات آتشبس صورت گیرد، ممکن است موجب کاهش حمایتهای مردمی و سرخوردگی اجتماعی شود. نکته دیگر واکنش جبهه مقاومت در سطح منطقهای است، به خصوص در کشورهای حامی مقاومت مثل ایران، خلع سلاح حماس میتواند پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد. ایران که حامی اصلی گروههای مقاومت فلسطینی است، ممکن است در واکنش به این اقدام، حمایتهای خود را کاهش دهد و حتی به تضعیف سایر گروهها در منطقه منجر شود. این مسئله میتواند به تضعیف استراتژی کلی ایران در خاورمیانه و کاهش نفوذ آن در جبهه مقاومت بیانجامد ضمن اینکه واکنش جنبشهای اسلامی در جهان عرب هم قابل تأمل است. از طرفی خلع سلاح حماس ممکن است باعث بیاعتمادی میان گروههای اسلامی و مقاومت در جهان عرب شود و این اقدام را نشانهای از شکست مقاومت و سازش با دشمن تلقی کنند و از حمایتهای خود دست بکشند.
چالشها و فرصتها در فرآیند آتشبس و خلع سلاح
یکی از بزرگترین چالشها در فرآیند آتشبس و خلع سلاح، دشواری در برقراری پیوستگی سیاستها میان گروههای مختلف فلسطینی و حتی کشورهای حامی مقاومت است. هرگونه شکاف در این سیاستها میتواند به تضعیف جبهه مقاومت منجر شود. در صورتی که اسرائیل به تعهدات خود در چارچوب آتشبس عمل نکند یا به نقض حقوق فلسطینیان ادامه دهد، آتشبس میتواند شکست بخورد و جبهه مقاومت اقدامات تلافی جویانه را در دستور کار قرار دهد. در عوض آتشبس و خلع سلاح ممکن است فرصتهایی برای ورود به فرآیندهای مذاکره برای صلح به وجود آورد. این امر میتواند به خصوص در صورت حمایت بینالمللی، شرایطی را فراهم آورد که گروههای فلسطینی و اسرائیل به سمت یک توافق پایدار حرکت کنند در مجموع در صورتی که گروههای فلسطینی بتوانند در شرایط آتشبس به یک توافق درونی دست یابند، میتوانند به ایجاد و تثبیت یک نظام سیاسی و اجتماعی کارآمد در فلسطین کمک کنند.
بررسی امکانپذیری و تبعات نظارت و حکمرانی آمریکا و انگلستان بر غزه پس از جنگ
موضوع نظارت و حکمرانی آمریکا و انگلستان بر منطقه غزه پس از جنگ از زوایای مختلفی قابل بررسی است. این مسأله نه تنها به پیچیدگیهای سیاسی و اجتماعی مربوط میشود، بلکه به مسائل تاریخی، فرهنگی، و جغرافیایی نیز مرتبط است.
وضعیت فعلی غزه به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی
غزه یکی از فقیرترین و پرجمعیتترین مناطق جهان است که تحت محاصره اقتصادی و نظامی اسرائیل قرار دارد. طبق گزارشهای بینالمللی، غزه با بحرانهای انسانی گستردهای روبرو است. از جمله مشکلات عمده این منطقه میتوان به بیکاری بالا، فقر شدید، کمبود منابع آب و انرژی، و خرابیهای ناشی از جنگهای متعدد اشاره کرد. در چنین شرایطی، هرگونه طرحی برای حکمرانی خارجیباید در نظر بگیرد که این منطقه به شدت نیاز به بازسازی، کمکهای بشردوستانه و توجه به حقوق بشر دارد. در واقع، مردم غزه نه تنها با مشکلات داخلی دست و پنجه نرم میکنند، بلکه تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی بینالمللی نیز قرار دارند. از این رو، هر گونه حکمرانی خارجی باید حساسیتهای انسانی و اجتماعی این منطقه را مدنظر قرار دهد.
از طرفی در ساختار سیاسی، غزه تحت کنترل حماس قرار دارد، گروهی که از لحاظ ایدئولوژیکی و سیاسی کاملا با ایالات متحده و انگلستان در تضاد است. حماس به عنوان یک جنبش اسلامی جهادی، همواره مخالف نفوذ و دخالت قدرتهای غربی در امور داخلی فلسطین بوده است. در نتیجه، هر گونه حکمرانی یا نظارت خارجی از سوی این دو کشور میتواند با مقاومت شدید از سوی حماس و دیگر گروههای فلسطینی مواجه شود. علاوه بر این، تشکیلات خودگردان فلسطین نیز ممکن است نگرانیهای خود را در مورد قدرت و نفوذ گروه حماس در غزه ابراز کند. همچنین در واکنش مردم غزه و گروههای سیاسی باید گفت که مردم به طور کلی مخالف هرگونه حضور و حکمرانی خارجی هستند.
سابقه تاریخی دخالتهای غربی در خاورمیانه و سیاستهای ناعادلانه این کشورها در قبال فلسطین، باعث شده است که این کشورها در نگاه مردم فلسطین مقبولیتی نداشته باشند. تجربههای گذشته، نظیر حضور نیروهای صلحبان سازمان ملل یا کمکهای خارجی به فلسطینیها، همواره با مشکلات و عدم موفقیت در رسیدن به یک راه حل پایدار همراه بوده است. بنابراین، پیشبینی میشود که هرگونه حضور خارجی در غزه با مقاومت شدید مردمی و گروههای مختلف سیاسی مواجه خواهد شد. این امر ممکن است حتی به افزایش نارضایتیها، شورشهای داخلی، و تظاهرات منجر شود.
چالشهای سیاسی و منطقهای نظارت آمریکا و انگلستان بر غزه
یکی از چالشها اعتراضات کشورهای عربی و اسلامی در سطح منطقهای است که به شدت به هرگونه دخالت خارجی در فلسطین حساس هستند. در صورتی که ایالات متحده و انگلیس بخواهند نقش نظارتی یا حکومتی در غزه ایفا کنند، احتمالاً با مخالفت شدید برخی کشورهای عربی و اسلامی مواجه خواهند شد چرا که این اقدام به عنوان تضعیف حقوق فلسطینیان و تقویت اشغالگری اسرائیل تلقی خواهد شد. علاوه بر این، عربستان سعودی و مصر، که از طرفی حامی توافقات صلح با اسرائیل هستند، ممکن است در برابر فشارهای این دو کشور برای نظارت بر غزه مقاومت کنند، به ویژه اگر این اقدام به عنوان تهدیدی برای روند صلح و توازن منطقهای دیده شود.
یکی دیگر از چالشها واکنش اسرائیل و آمریکا است. اگرچه این دو کشور ممکن است به عنوان حامیان اصلی اسرائیل در زمینههای مختلف، خواستار نظارت بر غزه باشند، اما این امر میتواند به تضعیف موقعیت اسرائیل در منطقه منجر شود. اسرائیل از مدتها پیش به دنبال حاشیه راندن گروههای مقاومت فلسطینی مانند حماس است و ممکن است نگران باشد که نظارت بینالمللی، به خصوص از سوی ایالات متحده و انگلستان، موجب تقویت حماس و تداوم قدرت این گروه در غزه شود. از دیگر چالشها طرحهای جایگزین است. با توجه به حساسیتهای موجود، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که جایگزینهای دیگری به جای حکمرانی یا نظارت مستقیم دو کشور مذکور ممکن است وجود داشته باشد. مثلا در صورتی که این کشورها بخواهند بر غزه نفوذ داشته باشند، ممکن است مجبور شوند با سازمانهای بینالمللی، نظیر سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، و کشورهای منطقهای مانند قطر یا ترکیه، به طور مشترک همکاری کنند تا نظارت و کمکهای بشردوستانه ارائه دهند.
چالشهای اقتصادی و لجستیکی حکمرانی خارجی بر غزه
یکی از چالشها هزینههای اقتصادی و بازسازی غزه است. غزه پس از جنگهای متعدد، به شدت نیازمند کمکهای اقتصادی و بازسازی است. هرگونه نظارت خارجی از سوی قدرتهای غربی نیازمند بودجه و منابع عظیمی است که آمریکا و انگلیس باید برای تأمین آن تلاش کنند. در حالی که این هزینهها میتواند به عنوان یک عامل بازدارنده برای کشورهای مذکور عمل کند، کشورهای منطقهای مانند قطر و ترکیه ممکن است در این راستا به عنوان همکاران اصلی مطرح شوند. چالش بعدی، لجستیکی و امنیتی است که به دلیل وضعیت امنیتی پیچیده در غزه، هر گونه حضور خارجی، نیازمند بررسی دقیق است.
حملات احتمالی از سوی گروههای مسلح فلسطینی و یا اسرائیل میتواند هزینهها و چالشهای فراوانی را برای هرگونه نظارت یا حکمرانی خارجی به دنبال داشته باشد. همچنین، به دلیل تجربههای گذشته از بحرانهای انسانی و کمبود منابع در غزه، ارائه خدمات به مردم منطقه با موانع جدی مواجه خواهد شد. بنابراین حکمرانی یا نظارت ایالات متحده و انگلستان بر غزه پس از جنگ، با چالشهای بزرگی روبرو است چرا که از یکسو، این اقدامات با مقاومت شدید گروههای فلسطینی، به خصوص حماس و مردم غزه مواجه خواهد شد و از سوی دیگر، مسائل اقتصادی، لجستیکی، و سیاسی فراوانی وجود دارند که میتوانند هرگونه طرح حکمرانی خارجی را با شکست مواجه کنند.
بنابراین به نظر میرسد که بهترین راه حل برای غزه، حمایت از فرآیندهای صلح و بازسازی با همکاری کشورهای منطقهای و بینالمللی باشد تا اینکه نظارت مستقیم از سوی قدرتهای غربی در دستور کار قرار گیرد. حضور قدرتمند گروههای فلسطینی، حساسیتهای مردم منطقه، و واقعیتهای سیاسی و اجتماعی غزه، همه عواملی هستند که حکمرانی دو کشور آمریکا و انگلستان را در این منطقه غیرممکن یا حداقل با هزینههای سنگین مواجه میسازند.
واکنشهای احتمالی حماس در صورت نقض آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی در دورههای گذشته پس از اعلام آتشبس با حماس، در موارد زیادی اقدام به نقض این توافقها کرده است که نمونههای آن حملات هوایی، عملیات نظامی علیه مقامات حماس و گروههای مقاومت فلسطینی، قتل هدفمند رهبران حماس، و محاصرههای شدید برای فشار به مردم غزه بوده است. از اینرو چند سناریو پیشبینی میشود. یکی از سناریوهایی که ممکن است حماس اتخاذ کند، واکنشهای تاکتیکی محدود و کنترلشده است. در این حالت، حماس به طور موقت و با هدف حفظ انسجام جبهه مقاومت و جلوگیری از گسترش درگیریها، اقدام به حملات کوچک و مقطعی میکند. در این نوع واکنش، حماس هدف اصلی خود را به نمایش گذاشتن قدرت و توانایی مقابله با اسرائیل قرار میدهد، بدون اینکه وارد یک جنگ تمام عیار شود.
حماس تلاش میکند تا جبهه مقاومت فلسطینی دچار شکاف نشود و همزمان نشان دهد که در برابر نقض آتشبس از سوی اسرائیل، دست به عملیات میزند
از ویژگیهای این سناریو، حفظ وحدت جبهه داخلی است. در این حالت، حماس تلاش میکند تا جبهه مقاومت فلسطینی دچار شکاف نشود و همزمان نشان دهد که در برابر نقض آتشبس از سوی اسرائیل، دست به عملیات میزند. ویژگی دیگر حفظ حمایتهای بینالمللی است. این نوع واکنش به حماس اجازه میدهد تا بدون وارد شدن به یک جنگ گسترده، از فشارهای جامعه بینالمللی جلوگیری کند. نکته بعدی کنترل بحران است.
هدف حماس در این واکنش، کاهش شدت درگیریها و جلوگیری از بدتر شدن شرایط است، زیرا درگیریهای بلندمدت میتواند هزینههای اقتصادی و انسانی بالایی به دنبال داشته باشد. ویژگی دیگر واکنشهای نظامی شدیدتر است. در این سناریو، حماس تصمیم میگیرد که واکنشهایی شدیدتر و گستردهتر نسبت به نقض آتشبس از سوی اسرائیل انجام دهد. این نوع واکنش ممکن است شامل افزایش حملات راکتی، عملیات نظامی علیه اهداف اسرائیلی، یا حتی حملات انتحاری و عملیاتهای ویژه باشد. حماس ممکن است گروههای وابسته به خود را در کرانه باختری و دیگر مناطق تحت کنترل فلسطینیها تحریک کند تا برای افزایش فشار بر اسرائیل وارد عمل شوند. از دلایل این سناریو نشان دادن قدرت و توانایی بازدارندگی است.
در صورت نقض آتشبس توسط اسرائیل، حماس ممکن است به جای واکنشهای نظامی، تلاش کند تا از کانالهای دیپلماتیک و بینالمللی برای اعمال فشار بر اسرائیل استفاده کند
در این واکنش، حماس قصد دارد تا به اسرائیل نشان دهد که نمیتوان از قدرت نظامی و پایداری مقاومت فلسطینیها به راحتی چشمپوشی کرد. این واکنش میتواند در صورتی که حماس بخواهد برای تقویت و تثبیت موقعیت خود در فلسطین و در سطح منطقهای اقدام کند، اتخاذ شود. از طرفی در صورت شکست راهکارها و مشاهده ناکامی در فشارهای دیپلماتیک و عدم توجه به خواستههای فلسطینیها از سوی اسرائیل، حماس میتواند واکنشهای شدیدتری را به عنوان ابزار فشار بر اسرائیل و جامعه بینالمللی اتخاذ کند. اقدام بعدی پاسخ به نقض آتشبس است.
این سناریو معمولاً در مواقعی اتخاذ میشود که حماس احساس کند دیگر هیچ گزینه دیگری برای حفظ اعتبار و قدرت خود ندارد و باید پاسخی قوی به نقض آتشبس بدهد. از دیگر اقدامات، تحریک جبهه مقاومت و دیگر گروههای مسلح است. حماس ممکن است در واکنش به نقض آتشبس از سوی اسرائیل، اقدام به تحریک و متحد ساختن گروههای مقاومت فلسطینی، از جمله جهاد اسلامی فلسطین، یا گروههای دیگر در لبنان، یمن و ... کند. در این سناریو، حماس به دنبال ایجاد یک جبهه مقاومتی گستردهتر است که شامل گروههای فلسطینی در کرانه باختری، حزب الله در جنوب لبنان، انصارالله یمن و غیره باشد. واکنشهای سیاسی و دیپلماتیک با اعمال فشار بینالمللی یکی دیگر از راهکارها است. در صورت نقض آتشبس توسط اسرائیل، حماس ممکن است به جای واکنشهای نظامی، تلاش کند تا از کانالهای دیپلماتیک و بینالمللی برای اعمال فشار بر اسرائیل استفاده کند. این نوع واکنش میتواند شامل افزایش تلاشهای حماس برای جلب حمایت کشورهای عربی و سازمانهای بینالمللی و شکایت از اسرائیل در مجامع بینالمللی به اتهام نقض حقوق بشر و حقوق بینالملل باشد.
مروری بر راهحلها و کانالهای دیپلماتیک
از ویژگیهای این سناریو این است که در شرایطی که حماس به دنبال کاهش فشارهای داخلی و خارجی است، میتواند راهبرد دیپلماتیک برای جلب حمایتهای بیشتر از جوامع بینالمللی و کشورهای عربی انتخاب کند. این گزینه به حماس کمک میکند تا فشارهای اقتصادی و نظامی را کاهش دهد. همچنین از آنجایی که تشدید درگیریها میتواند هزینههای انسانی و مالی زیادی داشته باشد، حماس ممکن است ترجیح دهد به جای وارد شدن به جنگی جدید، با ممانعت از گسترش درگیریها از کانالهای دیپلماتیک برای اعمال فشار بر اسرائیل بهره ببرد. از طرفی در برخی مواقع، حماس ممکن است با وجود نقض آتشبس از سوی اسرائیل، تصمیم بگیرد که از طریق میانجیگریهای بینالمللی، آتشبس جدیدی را بپذیرد. این نوع واکنش معمولاً زمانی اتفاق میافتد که حماس احساس کند از نظر نظامی یا اقتصادی قادر به ادامه درگیری نیست یا ممکن است به علت فشارهای داخلی و بینالمللی مجبور به اتخاذ چنین رویکردی شود.
ویژگیهای این سناریو ضرورت کاهش خسارات انسانی است چرا که ممکن است حماس برای کاهش تلفات انسانی و بازسازی مناطق آسیبدیده از جنگ، تصمیم به پذیرش آتشبس مجدد بگیرد. این امر به حماس کمک میکند تا منابع خود را بازسازی کرده و برای درگیریهای آتی آماده باشد. همچنین پذیرش آتشبس میتواند به حماس کمک کند تا در مقابل جامعه جهانی و مردم فلسطین به عنوان یک نیروی مسئول که به صلح توجه دارد ظاهر شده و مشروعیت سیاسی خود را حفظ کند.
از سوی دیگر واکنش حماس به نقض آتشبس بستگی به شرایط مختلفی دارد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اگر حماس احساس کند که قدرت نظامی کافی برای پاسخ به نقض آتشبس را دارد، ممکن است به واکنشهای شدیدتر و گستردهتر روی آورد. در مقابل، اگر در شرایطی قرار گیرد که توانایی ادامه درگیری را به دلایل نظیر کمبود منابع، فشارهای داخلی، یا آسیبدیدگی زیرساختها نداشته باشد، ممکن است تصمیم به پذیرش آتشبس یا واکنشهای محدودتر بگیرد. از طرفی وضعیت اجتماعی در غزه یکی از عوامل کلیدی در تصمیمگیری حماس است. در صورتی که شرایط اقتصادی و اجتماعی مردم غزه بحرانی باشد، حماس ممکن است تمایل داشته باشد که به آتشبس تن دهد تا از آسیبهای بیشتر به مردم جلوگیری کند. از سوی دیگر، در صورت وجود یک موج جدید از اعتراضات و نارضایتیها در داخل غزه به دلیل ادامه جنگها، حماس ممکن است برای حفظ حمایت مردم، به یک واکنش محدودتر و سازشجویانه تر روی آورد البته نقش کشورهای منطقهای و بازیگران بینالمللی در شکلدهی واکنش حماس نیز اهمیت دارد.
اگر کشورهایی مانند ایران، قطر، ترکیه یا حتی برخی از کشورهای عربی به حمایت از حماس ادامه دهند، این امر میتواند حماس را قادر به اتخاذ واکنشهای شدیدتر و تهاجمیتر کند. از سوی دیگر، اگر فشارهای بینالمللی برای کاهش تنشها و بازگشت به مذاکره افزایش یابد، حماس ممکن است ترجیح دهد که به آتشبسهای جدید روی آورد. نکته دیگر اینکه تجربههای گذشته حماس در مواجهه با نقض آتشبسها میتواند به عنوان یک الگو در انتخاب نوع واکنشهای آینده آن مورد استفاده قرار گیرد.
اگر حماس در گذشته در پی واکنشهای شدید، هزینههای زیادی متحمل شده باشد، ممکن است به دنبال رویکردهای جدیدتر و اعتدالیتر باشد. ضمن اینکه توجه به حماس ممکن است در برخی مواقع احساس کند که پذیرش یک آتشبس مجدد و استفاده از فرصتهای دیپلماتیک و سیاسی و وارد شدن به گفتگوهای دیپلماتیک، دارای منافع بلندمدت خواهد بود. در چنین شرایطی، حماس ممکن است از پذیرش آتشبس به عنوان یک استراتژی برای بهبود موقعیت خود در مذاکرات بینالمللی استفاده کند، به ویژه زمانی که از بهبود روابط با کشورهای عربی یا سازمانهای بینالمللی به نفع خود بهرهبرداری کند.
ادامه دارد ...
نظر شما