آمار، عقلِ ناظر جامعه در خدمت رشد خانواده و تربیت

حجت الاسلا والمسلمین طاهر قلیزاده، کارشناس مباحث خانواده و اجتماع در یادداشتی به مبحث رشد خانواده و تربیت پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، در این یاداشت آمده است: جلوه‌ای از علم و نظم الهی است؛ نظمی که چنان دقیق و حساب‌شده است که هیچ‌چیز در آن از دایره آگاهی و اندازه بیرون نیست. قرآن کریم در وصف این احاطه علمی می‌فرماید: «وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها»، یعنی هیچ برگی در جهان نمی‌افتد مگر آن‌که در علم خداوند ثبت شده است. چنین تصویری از جهان، انسان را به درک این حقیقت می‌رساند که سامان‌یافتگی، نه صرفاً یک فضیلت انسانی، بلکه انعکاسی از سنت الهی در اداره عالم است. هرجا علم و نظم دست در دست هم دهند، تعالی پدید می‌آید؛ و هرجا جهل و بی‌برنامگی حاکم شود، آشفتگی و توقف جای آن را می‌گیرد.

جامعه انسانی نیز اگر بخواهد رشدی پایدار و متوازن بیابد، ناگزیر است بر پایه همین اصل الهی حرکت کند: شناختِ دقیق پیش از تصمیم، و تدبیر آگاهانه پیش از عمل. آمار و برنامه‌ریزی، ترجمان دنیوی همین قاعده‌اند. آمار، ابزار شناخت عینی واقعیت‌هاست و برنامه‌ریزی، هنر تبدیل آن شناخت به عمل منظم. بی‌توجهی به آمار، همان بی‌اعتنایی به نظم علمی عالم است؛ یعنی تصمیم‌گیری در تاریکی.

در خانواده، حقوق و تربیت ـ سه ساحت درهم‌تنیده حیات اجتماعی ـ نقش آمار و برنامه‌ریزی بیش از هر جای دیگر آشکار می‌شود. خانواده، نخستین مدرسه انسان و کوچک‌ترین واحد جامعه است، اما پیچیدگی روابط درون آن، از هر نظام اجتماعی بزرگ‌تر است. شناخت علمی از وضعیت خانواده‌ها، از میزان رضایت زناشویی تا الگوهای تربیتی فرزندان، تنها از طریق داده‌های دقیق ممکن می‌شود. این داده‌ها زبان خاموش واقعیت‌اند؛ آنچه چشم می‌بیند اما ذهن گاه از فهمش بازمی‌ماند. وقتی آمار می‌گوید بخش قابل‌توجهی از اختلافات خانوادگی ریشه در سوء‌تفاهم‌های ارتباطی دارد، این یافته، مسیر آموزش مهارت‌های گفت‌وگو را روشن می‌کند. بدین‌سان، آمار به ابزار سیاست‌گذاری در خانواده تبدیل می‌شود؛ نه صرفاً مجموعه‌ای از اعداد، بلکه چراغی برای تصمیم‌های اخلاقی و انسانی.

همین چراغ، در قلمرو حقوق خانواده نیز می‌درخشد. قانون‌گذاری و قضاوت عادلانه زمانی معنا می‌یابد که بر شناخت اجتماعی استوار باشد. اگر نهاد قانون از آمارهای دقیق درباره وضعیت طلاق، اشتغال زنان یا خشونت خانگی برخوردار نباشد، تصمیم‌هایش ناخواسته از واقعیت جامعه فاصله می‌گیرد. در مقابل، آمار می‌تواند پیوند میان نظریه و واقعیت را برقرار کند و به قانون‌گذار امکان دهد تا میان عدالت و کارآمدی تعادل برقرار نماید. از همین‌روست که در نظام‌های پیشرفته، داده‌های آماری به‌مثابه چشم نظام حقوقی عمل می‌کنند؛ چشمی که به قانون حیات می‌بخشد و از فرو افتادن آن در دام انتزاع جلوگیری می‌کند.

اما اگر خانواده را بستر تربیت بدانیم، این پیوند آگاهی و نظم، معنایی عمیق‌تر پیدا می‌کند. تربیت، فرآیندی است که با شناخت دقیق از ظرفیت‌ها و نیازهای انسان آغاز می‌شود. همان‌گونه که خالق هستی هر پدیده را به اندازه و حساب آفرید، تربیت نیز باید بر شناخت مرحله‌به‌مرحله انسان استوار باشد. آمار در این عرصه، نقشه‌ای از واقعیت‌های تربیتی ارائه می‌دهد؛ مثلاً نشان می‌دهد که اضطراب تحصیلی در چه سنی بیشترین شیوع را دارد، یا چه نوع رفتارهای والدین بیش از سایر عوامل بر رشد اعتمادبه‌نفس کودک اثر می‌گذارد. چنین دانشی، والدین و معلمان را از گمان و تجربه فردی به سمت تصمیم‌های علمی و پیشگیرانه سوق می‌دهد.

در نگاه کلان، آمار و برنامه‌ریزی نه به عنوان بخش‌های مجزا، بلکه به منزله ابعاد یک منظومه واحد می‌باشند. خانواده نیز بدون نظم حقوقی، پایدار نمی‌ماند، قانون بدون شناخت واقعیات اجتماعی عادلانه نمی‌شود، و تربیت بدون آگاهی از داده‌های انسانی ثمربخش نخواهد بود. این سه، همچون اضلاع یک مثلث‌اند که آمار، نقطه اتصال و هماهنگی آنهاست. جامعه‌ای که این پیوند را درک کند، از جزیره‌ای‌بودن تصمیم‌ها رها می‌شود و میان خانه، قانون و مدرسه پلی از عقلانیت می‌سازد.

چنین عقلانیتی، ریشه در الهام الهی دارد. وقتی انسان می‌پذیرد که خداوند عالم را با علم و نظم اداره می‌کند، درمی‌یابد که تقلید از این سنت، راهی به سوی رشد و ثبات است. همان‌گونه که خالق بر حرکت هر ذره آگاه است، جامعه موفق نیز باید بر جریان‌های درونی خود آگاهی یابد. آمار در این معنا، نه فقط ابزار علمی، بلکه تجلیِ «علم ناظر» است؛ دانشی که می‌بیند، می‌سنجد و بر اساس دیدن، تصمیم می‌گیرد. برنامه‌ریزی نیز پاسخی انسانی به این بینش است؛ کوششی برای هماهنگ‌کردن اراده انسان با نظام حکیمانه آفرینش.


از این منظر، رشد در حوزه‌های خانوادگی و تربیتی، صرفاً به‌معنای افزایش امکانات یا وضع قوانین بیشتر نیست؛ بلکه یعنی نزدیک‌شدن به الگویی از مدیریت الهی، که در آن هیچ چیز بی‌حساب نیست و هر پدیده بر پایه علم و نظم هدایت می‌شود. آمار و برنامه‌ریزی، زبان این نظم در عرصه انسانی‌اند.

آنها به ما می‌آموزند که هر تصمیم کوچک در خانواده، هر ماده قانونی در نظام حقوقی، و هر رفتار تربیتی با کودک، جزئی از کل منسجم جامعه است و باید با آگاهی و دقت انجام گیرد.

به‌بیان دیگر، هرچه علم ما نسبت به واقعیت‌ها بیشتر شود، مدیریت ما بر زندگی نیز الهی‌تر خواهد شد. همان‌گونه که خداوند با علم خود جهان را می‌بیند و می‌سنجد، انسان نیز با آمار و تدبیر می‌تواند بخشی از این بینش را در اداره جامعه بازتاب دهد. آمار و برنامه‌ریزی اگر از جنس آگاهی، دقت و عدالت باشند، نه صرفاً ابزار حکمرانی، بلکه نشانه‌ای از رشد معنوی جامعه‌اند؛ جامعه‌ای که در آن علم و ایمان در کنار هم، مسیر تربیت، قانون و خانواده را روشن می‌سازند.

کد خبر 1844881

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha