سفری عاشقانه با بازگشتی عارفانه

زائران در کنگره‌ با شکوه دینی با قلع و قمع شیطان درون می آموزند که باید با تبعیت از حضرت ابراهیم (ع) و انسجام و وحدت بت های تفرقه زمان که در رأس آن‌ها آمریکا و صهیونیسم است را از بین ببرند.

به گزارش خبرگزاری شبستان، همه ساله ایام زیبای حج که فرا می‌رسد، می‌توانیم کاروانیان عاشق را در همه ی کشورها نظاره کنیم که عازم دیار دوست هستند؛ سفری شیفته‌وار که عاشق‌پیشگان به قصد تعظیم شعایر الهی در مکه‌ی معظمه، یعنی خانه مردم: «وُضِعَ لِلنّاسِ» و پاسداشت حرمت حریم نبوی صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه‌ی منوره، از خود بیرون می‌آیند تا همراه و همگام با خلق، به خدا برسند. اصلاً این روزها همه جا بوی عروجی عارفانه می‌دهد؛ سفری عاشقانه با بازگشتی عارفانه...


حج، سیر وجودی انسان عارف به سوی خدای سبحان است؛ رهایی از خود کاذب و همه‌ی داشته‌های پیشینی بیگانه از خود صادق و علقه‌های بی‌خدایی و نفی سکون، سکوت و بی‌تفاوتی نسبت به دنیا و آدم‌هایش. حج، حرکتی آگاهانه و سفری عاشقانه از خود به خدا، همراه با مخلوقات الهی است. این سفر جسمانی و روحانی بازگشتی معرفتی را نصیب زایر بیت الله الحرام می‌کند. در این سفر عظیم، جسم و جان زایر هر دو پا به رکاب در سفر بوده‌اند و این اعضا و جوارح بیرونی و درونی، دیدنی دگر و شنیدنی دگر داشته‌اند و باید که گفتنی دگر داشته باشند.


حج، فریضه‌ی بزرگ عبادی- سیاسی و عبادت باشکوه دسته‌جمعی است که از شور و شعور زایران عاشق حکایت می‌کند و با محتوای عظیم آسمانی، معنوی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خویش، به تعبیر قرآن کریم (حج: 22): منافع بسیاری را برای همه‌ی مردم به دنبال دارد.


همه ساله اجتماع عظیم مسلمانان در این کنگره‌ی با شکوه دینی برگزار می‌گردد و اگر این اجتماع، با اهداف و آرمان‌های والای انسانی همراه گردد، بر طریق تبادل رأی و تعامل مثبت همگانی، به تقویت برادری‌ها و اتحاد و تشدید همکاری‌های آگاهانه بینجامد، آثار مثبت فراوانی را در جامعه‌ی جهانی به دنبال خواهد داشت.


یکی از مهمات فلسفه‌ی حج در بیان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، ایجاد تفاهم و تحکیم برادری در میان مسلمانان است که در بیانات و پیام‌های مقام معظم رهبری نیز به نوع دیگری تجلی یافته است. حضور در کعبه به معنای قبول «توحید-مرکزی» و نفی همه‌ی شرک‌پرستی‌های ظاهری و باطنی و پرهیز از بت‌های خود-تراشیده است. و چه خوب است که بت بزرگ تفرقه که دشمنان برای خیل عظیم مسلمانان تراشیده‌اند تا آسوده به غارت منابع انسانی و سرمایه‌های مادی آنان مشغول گردند، در اجتماع معنادار حج شکسته شود و این شکسته‌شدن باید با آگاهی و همدلی عمومی مسلمانان در سراسر دنیا همراه باشد.


تعابیر امام بزرگوار خمینی کبیر رضوان الله تعالی علیه در این زمینه، همواره ماندگار است که می‌گفت: «بت بزرگ باید شکسته شود، هر چه باشد...» و چه بتی بدتر و خطرناک‌تر از طاغوت‌ها در طول تاریخ؟ مگر مستکبران زمان ما که شمشیرها را برای نابودی وفاق مسلمانان از رو بسته‌اند، بت‌های بزرگی نیستند که فرعون‌وار فریاد خدایی سر می‌دهند و جهانیان را به طاعت و کرنش و پرستش خویش می‌خوانند و با زر و زور و تزویر، خود را به آنان تحمیل می‌نمایند؟ چگونه باید بر این بت‌ها فایق آمد؟ جز با همبستگی و مشارکت عمومی مسلمانان و کنارنهادن اختلاف‌های کلامی و فقهی و تفرقه‌های دیگرساخته؟


خدای سبحان در قرآن عظیم، خطاب به حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهما السلام فرمان به تطهیر این خانه‌ی مبارک‌ داده است: «طَهِّرا بَیتِیَ...» تطهیر این خانه‌ای که به تصریح قرآن کریم: «وُضِعَ لِلنّاسِ»؛ برای مردم بنا شده، باید از همه‌ی مظاهر بت‌پرستی و شرک باشد و اعظم مظاهر آن، بت‌های تفرقه‌ی زمانه‌اند که به انحای مختلف از سوی سیاستمداران غربی و در رأس آن‌ها امریکا، صهیونیسم بین الملل تبلیغ می‌شوند و با دسیسه‌های پیر استعمارگر و سایر کشورها، بر طبل تفرقه و تشتت کوبیده می‌شود تا خود از این آب گل‌آلود تفرقه، ماهی منفعت بگیرند. اگر کمی و فقط کمی گوش‌هایمان را تیز کنیم، هنوز هم فریاد «تفرقه بینداز، حکومت کن!» در جای جای کشورهای اسلامی به گوش می‌رسد و دشمن از همین تفرقه‌ها و تشتت‌ها استفاده‌ی خود را می‌برد.


مناسک عظیم حج که نمایانگر تام اسلام شریف است، به عنوان بزرگ‌ترین مظهر اتحاد و انسجام مسلمین، نیازمند همت و کاری مضاعف برای دست‌یابی به وحدت کلمه میان همه‌ی مسلمانان است. این قلم، تلاش دارد نگاهی کوتاه به اعمال این مناسک عرفانی که نمایش سیاسی عام مسلمین است، از منظر دست‌یابی به وحدت عمومی مسلمین بیندازد باشد تا مجالی برای تأمل فراهم آورد:


1. احرام زایران در میقات‌ها با تعویض لباس‌های رنگارنگ آن‌ها آغاز می‌شود. این تعویض، نمادی معنادار و نمودی رمزآلود از وحدت و یک‌پارچگی را نمایان می‌سازد. درواقع، این لباس واحد یک‌دست و سفید، «من»ها را به «ما» تبدیل می‌کند. تبعیض‌ها، تشخص‌ها و مرزهای میان آحاد مسلمین را بر می‌دارد و انسان‌ها را فارغ از همه‌ی تفرقه‌های ظاهری و مرزهای بیرونی و نژاد و طبقه و حتی رنگ‌ها، با نیتی خالص و صبغه و رنگی خدایی، به تحول و دگرگونی فرا می‌خواند و با خواندن تلبیه، پس از احرام‌بستن، نماز را که بالاترین ذکر الهی است، برپا می‌دارد و از همین جا، بسیاری را بر خود حرام می‌شمرد و فراموش نکنیم، یکی از حرام‌های قطعی در حج، مراء و جدال است!


2. طواف در کعبه، مظهر دیگری از اتحاد و یک‌رنگی مسلمانان سراسر گیتی است. وقتی از بالا به طواف‌گران و منظره‌ی زیبای طوف می‌نگری، می‌بینی همه به یک‌سو و در یک جهت دایره‌وار در گردش‌اند. در این دایره‌ی پرمعنای طواف، آن‌چه دیده نمی‌شود، فرد است؛ اما جمع مردم دیده می‌شوند و این خانه، اصولاً خانه‌ی مردم (ناس) است. امت اسلامی، همین‌جا معنای خود را می‌یابد. در جامعه‌ی اسلامی، فرد باید در مردم گم شود. اساساً همین «فرد»هایند که امت می‌سازند و مگر راه تحقق امت اسلامی چیست؟ فرد، زمانی امت‌ساز است که از «خود» بیرون آید و در جهت الهی و همراه با سایر فردها، اجتماعی اسلامی را بسازد. این اجتماع، امت اسلامی نام دارد. در این اجتماع، همه در چارچوب احکام مانای شریعت، به سوی سرمنزل سعادت جاوید و کمال مختارانه حرکت می‌کنند. اصلاً ساخت دنیای متحد، با انسان‌های منسجم و بصیر است؛ از این روی که هدفی والا دارند و در مسیر تعالی مادی و معنوی خویش و جامعه گام بر می‌دارند. در این طواف، همه‌ی طواف‌کنندگان بیعت عمومی خود را اعلام می‌کنند. این بیعت عمومی، نشان از میثاق نخستین آدم با خدای سبحان دارد و این بیعت یک‌پارچه، جز اتحاد و انسجام را نمی‌نمایاند. همه با همت و تالشی مضاعف، روی به یک سو می‌کنند و با هم بیعت می‌کنند و محتوای آن جز یک‌پارچگی همگانی نیست. اساساً وقتی جزیی از مردم شدی و روی به آفریدگار خود کردی، در مدار آفرینش و در جذبه‌ی خورشید آن پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم حرکت خواهی کرد و این حرکت با جذابیت عقلانی همراه است و همگانی است.


3. سعی بین صفا و مروه رمزهای ناگفته‌ی بسیاری از وحدت عمومی و انسجام همگانی با خود دارد. همه تلاش می‌کنند در یک مسیر، میان صفا و مروه تردد کنند. چرا مسلمانان این هم‌مسیری را در دنیای بیرون از حج دنبال نکنند؟ بعد از این عرصه است که با تقصیری کوتاه، عمره پایان می‌یابد، اما این پایان، سرآغازی است برای «حج اکبر».


4. پس از احرام‌بستن برای حج اکبر، وقوف در سرزمین‌های عرفات و مشعر و منی هم معنای دیگری از اتحاد و هم‌دلی عمومی است. وقوف، معنای سکون و سکوت و اقامت نمی‌دهد، نمی‌توان از آن بی‌تفاوتی برداشت کرد. وقوف، به معنای درنگ و تأمل است. یعنی باز هم از خود بیرون آمدن و با خدا قرار یافتن. درنگی متأملانه در معرفت‌ها، شعورها، تمناها و عشق‌ها. و فراموش نکنیم که این درنگ، همراه با دیگران است و نه انفرادی. سکون و بی‌تفاوتی نیست، که حرکت و کوچ عاقلانه، عاشقانه و البته عارفانه است. در این کوچ، قطره‌های متنوع فردی، خروش‌آلود خود را به سیلاب رود جاری عظیم امت اسلامی می‌سپارند تا به اقیانوس وحدت و عظمت و عزت برسند.


5. رمی شیطان، حکایت غریبی از دنیای انسان‌ها است که شیاطین تلاش دارند آن را آلوده سازند. ابلیس هنگامی که از درگاه ذات برای طرد شد و به هبوط شیطانی رسید، سوگند جلاله خورد که همگان را می‌فریبد. پس همه با او در جدال‌اند و در این جدال، آنان‌که او را به ولایت بر می‌گزینند، یاور اویند تا انسان‌ها را از مسیر الهی دور سازند. شیطان و شیطانیان «صد عن سبیل الله» می‌کنند و سبل تفرقه را نشان می دهند تا امت اسلامی را از طبیل الهی و صراط مستقیم انسانیت منحرف کنند. در اسفر حج، نماد شیطان رمی می شود، باشد تا این کار نمادین همگانی، موجب رمی شیطان در دنیای درون و برون آدمی گردد. همه با هم در منی شیطان را رمی می‌کنند و این رمی، مسبوق به رمی شیطان نفس است. شرط اول آبادانی مملکت بیرون، آبادانی مملکت درون است. شرط اول قلع و قمع شیطان و شیاطین بیرونی، قلع و قمع شیطان درون و دوری از نفس اماره است. در این رمی همگانی، فردیت رنگ می‌بازد و امت معنا و مراد می‌یابد و تعبیر قرآنی «یدالله مع الجماعه» به ظهور می‌رسد. بگذریم از این‌که رمی، سه‌گانه است و در این سه رمی، نکاتی حکمت‌آموز نهفته است که در جای خود باید بدان پرداخت.


6. پس از رمی جمرات سه‌گانه، نوبت قربانی است و بی‌شک این قربانی هم مسبوق به قربانی نفس خویش است. پیش از این قربانی، باید نام، مال، مقام، جان، نشان و هر چیزی که نشانی از بیگانگی با خدا دارد، قربانی شود، آن هم به دست خودت؛ و این یعنی تسلیم محض خدا بودن. اگر همه‌ی مسلمانان این تسلیم‌شدن و قربانی‌کردن را تجربه کنند، دیگر خودی باقی نمی‌ماند که فریاد تفرقه سر دهد. باید به فکر دیگران هم بود، و گرنه باید به مسلمانی خود هم شک کرد. مگر نه آن‌که پیامبراعظم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «من أصبح و لم یهتمّ بأمور المسلمین، فلیس بمسلم». مگر می‌توان ادعای مسلمانی و پیروی آن آخرین پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم را داشت و از نابسامانی‌هایی که بر مسلمین و ممالک آن‌ها می‌رود، به کلی بی‌خبر بود یا به بی‌تفاوتی سپری کرد؟ مگر می‌توان نسبت به حوادث تلخی که در جای جای عالم اتفاق می افتد، به عنوان یک مسلمان توجهی نداشت و هیچ عکس العملی نشان نداد؟ مگر می‌توان نسبت به هتک حرمت مسلمین و قرآن، این آخرین کتاب آسمانی به بی‌تفاوتی گذراند؟ و مگر می‌توان نام مسلمانی را یدک کشید و با این حال، بر طبل تفرقه کوبید؟


7. حج‌گزاران، در طول روزها و شب‌هایی که در مکه و مدینه به سر می‌برند، می‌توانند و باید با پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم همراه باشند؛ همان پیامبری که فریاد توحید و نفی همه‌ی بت‌ها و شرک‌پرستی‌ها را از مکه سر داد. از جای جای این سرزمین، پیام وحی رحمانی شنیده می‌شود. مدینه بوی محمد صلی الله علیه و آله و سلم و فاطمه سلام الله علیها و دیگر بزرگان این دین خاتم را می‌دهد. همین بزرگان، بر هم‌بستگی پویای آحاد مسلمین تکیه‌ی تام و تأکید تمام داشته‌اند و این مهم، جز به همت و کار مضاعف در این عرصه، توسط همه‌ی مسلمانان امکان‌پذیر نیست.


خلاصه کنیم. حج، مظهر وحدت عمومی مسلمانان عالم و تجلّی انسجام اسلامی مسلمین است و این کنگره‌ی عظیم و شکوهمند، پیام آگاهانه‌ی وحدت را صلا می‌دهد؛ وحدتی که مایه‌ی عزّت و شرف مسلمانان در سرتاسر جهان خواهد بود و دست‌یابی به آن، رمز پیروزی‌های بعدی است. جا دارد در گام اول در وحدت ملی در کشورها بر مبنای شاخصه‌های صحیح بکوشیم و در گام دوم در ایجاد وحدت عمومی میان آحاد مسلمانان از شیعه و اهل تسنن تلاشی مضاعف کنیم تا آثار رحمت آن بر فضای همه ی کشورهای اسلامی و مسلمانان گسترده شود.


یادداشتی از محمد علی برزنونی/استاد دانشگاه

 

پایان پیام/

کد خبر 184387

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha