یادداشت مدیر کانون نمایش های دینی برای درگذشت زنده‌یاد محمد کاسبی

محمود فرهنگ کارگردان و مدیر کانون نمایش‌های دینی برای درگذشت زنده‌یاد محمد کاسبی یادداشتی را منتشر کرد.

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از ایران تئاتر، در متن یادداشت محمود فرهنگ امده است:

یادداشت مدیر کانون نمایش های دینی برای درگذشت زنده‌یاد محمد کاسبی

«به نام خداوند بخشنده مهربان

اشک می‌بارد، شک می‌بارد؛ از نبود تو، دستم به نوشتن نمی‌رود. دیگر در پیغام‌گیر تلفنم صدای تو را نمی‌شنوم، پیغام‌هایت با عکس‌های یادگاری را نمی‌بینم. حالا فقط باید به ده‌ها پیغام گذشته‌ات گوش بدهم و دوباره گوش بدهم و خاطرات را مرور کنم.

به یاد تلاش‌های بی‌دریغت در سینما، تلویزیون و تئاتر؛ همان تئاتری که در حوزه هنری پایه‌گذاری کردی، پرورش دادی و هنرمندانش را بعدها به سینمای انقلاب دعوت کردی.

چندی پیش که فیلم «پدر» از تلویزیون پخش شد، دوباره یاد حرف‌هایت افتادم. گفته بودی سر صحنه فیلمبرداری آن فیلم، از گرما و خستگی از هوش رفتی. مردادماه، بیابانی بی‌آب و علف، تکرار صحنه‌ها… یادم هست گفتی: «آن‌قدر خسته و درمانده شده بودم که موتور را برداشتم و از سر صحنه به روستایی نزدیک رفتم و مستقیم برای رفع خستگی، به حمام عمومی رفتم.»

اگرچه تو پاداش آن همه سختی و تلاش را با افتخار در سینما و فیلم «پدر» گرفتی، اما در جشنواره، با من از بی‌مهری دنیا گفتی؛ از درد، از رنج، از بیماری و از آرزوی دوباره برخاستن برای کار و خلق. از دنیایی بی‌معرفت که گله‌ها داشتی و دلگیری‌ها.

یاد نمایش «بایگانی» بخیر؛ نمایشی که در سالن چهارسو و با تلاش شبانه‌روزی تو اجرا شد؛ با حضور زنده‌یاد ابراهیم آبادی، آقای زهتاب، ورمزیار و من. سی شب اجرای موفق داشتیم. هنوز به یاد دارم که حتی به بازیگری که فقط چند روز در تمرین شرکت کرده بود اما نقشی در نمایش نداشت، دستمزد دادی. این رفتار تو همه را شگفت‌زده کرد. مردی بودی با معرفت، اهل انصاف و بزرگواری.

در آن نمایش، تو به شکلی هنرمندانه و نامرئی از مردی گفتی که جان خود را در دفاع مقدس برای درخت انقلاب فدا کرده بود. تماشاگر در پایان نمایش درمی‌یافت که آن مرد، رزمنده‌ای است که اکنون در جبهه می‌جنگد. تو، محمد، این مضمون مقدس را با نگاهی انسانی و زبانی هنرمندانه به تصویر کشیدی.

محمد، تو در بازیگری بی‌نظیر بودی؛ در کارگردانی، در سینما، در تئاتر، در آثار سیاسی، اجتماعی و دینی. در نمایشنامه‌نویسی هم همیشه دقیق و عمیق بودی. امروز، در دفتر علی منتظری، اشک در چشمانمان نشست وقتی یادت را زنده کردیم. هفته گذشته، هر دو با تو صحبت کرده بودیم، از دردها و مشکلاتت گفتی، و ما هیچ نکردیم… شرمنده‌ایم، شرمنده. حاج‌علی منتظری افسوس می‌خورد که چرا آخرین‌بار به دیدارت نیامد.

تو هنرمند بودی، هنرمند به تمام معنا؛ مردی از مردان سینمای ایران که برای ایفای نقش‌هایش جان می‌گذاشت، با عشق و با تمام وجود بازی می‌کرد.

از کدام نقش تو در سریال‌ها و فیلم‌ها بگویم؟ همه‌شان خوب و ماندگارند. تو استاد کمدی بودی و استاد نقش‌های جدی. تو آبروی سینمای پس از انقلاب اسلامی بودی.

چه افتخاری بالاتر از آن‌که انگشتر حاج قاسم در دستانت بود و چفیه‌ی رهبر بر گردنت. امروز با کوله‌باری از سال‌ها تلاش، خلوص و خدمت به فرهنگ و هنر انقلاب، بار سفر بسته‌ای.

اتفاقاً روز عاشورا با مجید مجیدی درباره‌ات صحبت کردم. گفتم: «مجیدی، به ممد سر می‌زنی؟ حالش چطور است؟» گفت: «یک ماه پیش دیدمش، بد نبود، بهتر بود.» گفتم: «او خیلی به تو علاقه دارد، با تو کارهای زیادی کرده، اگر می‌شود بیشتر به دیدنش برو.»
مجیدی لبخند زد. و من حالا با دلی پر از حسرت، باید بگویم: از این پس باید به دیدار محمد کاسبی در خانه‌ی ابدی‌اش برویم، همان‌جا که بهشت است.

محمد کاسبی سرمایه‌ی سینما و بازیگری ایران بود؛ آبروی بازیگری در سینمای انقلاب.
روحش شاد و یادش جاودان باد.»

یادآور می شود، محمد کاسبی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران روز گذشته ۲۰ مهرماه ۱۴۰۴ دارفانی را وداع گفت.

کد خبر 1843259

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha