به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، در میان کوههای سبز و باغهای پُرثمر استهبان، سنتی ریشهدار نسلها را با خانه خدا پیوند داده است؛ سنتی که مرحوم آیتالله حائری شیرازی آن را «فرهنگِ ایمانِ ماندگار» مینامید.
آنگونه که آیت الله حائری روایت میکرد، در استهبان از دیرباز پدران خانوادهها بر نماز فرزندانشان حساس بودند. او میگفت: «استهباناتیها از کودکی با مسجد بزرگ میشوند. وقتی به شهری تازه میرسند، پیش از هر چیز، سراغ مسجد محل را میگیرند. خانه خوب برایشان یعنی خانهای که به مسجد نزدیک باشد. انگار دلشان بیقرارِ اذان و جماعت است.»
اما راز این پیوند، فقط در توصیه و تذکر والدین نبود. در این شهر، مردمان نیکاندیش بخشی از دارایی خود را برای پرورش ایمان کودکان وقف کرده بودند. آیتالله حائری با نگاهی تحسینآمیز ادامه میدهد: «اهالی استهبان رسم داشتند چند درخت انجیر، بادام یا انگور خود را وقف مسجد کنند؛ آن هم برای بچههای خردسال. خادم مسجد، محصول را جمع میکرد و در ظرفهای کوچک به نام “تهگنبد” میان کودکان تقسیم میکرد. همین رفتار ساده، نسلِ عاشق مسجد را ساخت.»
او خاطرهای از یکی از اهالی استهبان نقل میکند: «روزی مردی استهبانی به من گفت: وقتی کودک بودم، پابرهنه به مسجد میرفتم و انجیر و کشمش وقفشده را میخوردم. حالا هر جا میروم، بیاختیار اول به مسجد آن محل سر میزنم. حس تعلقم به مسجد از همان روزها ریشه گرفت.»
آیتالله حائری از این تجربه ساده، تعریفی متفاوت از «کار فرهنگی» ارائه میداد؛ تعریفی که برخلاف کلیشههای رایج، در عملِ مؤمنانه مردم معنا مییابد.
او میگفت: «کار فرهنگی شاخ و دم ندارد. وقتی پدری درختی را وقف کند، فرزندش به نیت او امانت را ادا کند، و کودکی با همان میوه ساده طعم مسجد را بچشد، جامعهای ساخته میشود که مسجد در رگهایش جریان دارد.
روایتی که از زبان یک عالم فرزانه به یادگار مانده، نشان میدهد چگونه ایمان در سایه صداقت، وقف و محبت، از باغهای استهبان تا دل نسلهای تازه، ریشه دوانده است.
نظر شما