به گزارش خبرگزاری شبستان؛ فرزندآوری در فرهنگ ایرانی همیشه نشانه برکت، پویایی و تداوم زندگی بوده است؛ اما در جهان امروز، میان دغدغههای معیشتی و تغییر سبک زندگی، این مفهوم گاه زیر سایه تردید و دشواری قرار گرفته است. سریال «رویای ریحانه» تلاشی از سوی رسانه ملی است برای بازگرداندن همین معنا و یادآوری اینکه در دل هر بحران، هنوز میتوان صدای تولدی تازه را شنید.
این مجموعه ۲۶ قسمتی که با همکاری وزارت بهداشت و خانه تولیدات جوان مرکز سیمرغ ساخته شده، قصه خود را از دل یک زایشگاه وقفی آغاز میکند؛ زایشگاهی که در آستانه تعطیلی است و همین موقعیت بستری میشود برای روایت چندین قصه انسانی از تقاطع امید، مسئولیت و رنج. «رویای ریحانه» به نوعی روایتگر تولد دو باره انسانهاست، نه فقط در معنای زیستی بلکه در معنای عمیقتر: تجربه دوباره زندگی.
نویسندگان سریال تلاش کرده اند مفهوم تولد را از محدوده صرفا پزشکی و فیزیکی فراتر ببرند و آن را با زیست روزمره و چالشهای انسان معاصر پیوند دهند. در هر قسمت، شخصیتهایی از طبقات و موقعیتهای متفاوت را میبینیم که با بحرانهای خود درگیرند، اما در نهایت، حضور یک نوزاد، نگاهشان را به زندگی تغییر میدهد. این روایتها بزاساس سوژههای واقعی نگاشته شدهاند و همین ویژگی، به سریال حال و هوایی مستندگونه و باورپذیر داده است.
یکی از نقاط قوت «رویای ریحانه» در همین واقعگرایی نهفته است؛ چراکه برخلاف بسیاری از آثار تلویزیونی که در دام اغراق یا شعارزدگی گرفتار میشوند، این مجموعه سعی دارد با نگاهی انسانی و صادقانه، از فرزندآوری سخن بگوید. زایشگاه در اینجا تنها یک مکان نیست، بلکه نماد زندگی است؛ جایی که همزمان با گریه نوزادان، اضطراب، خستگی و امید در هم میآمیزند.
از نظر بصری نیز سریال تلاش کرده تا این تضاد میان تاریکی و نور را بازتاب دهد. نورپردازیهای گرم در لحظه تولد، در برابر قابهای سرد و خفقانآور بحرانها، بهخوبی حس دوگانهی رنج و امید را منتقل میکند. در برخی صحنهها، قاببندی نزدیک بر چهره مادران یا پرستاران، حس قدسی لحظه تولد را تقویت میکند و به مخاطب یادآور میشود که در دل هر سختی، هنوز جایی برای لبخند هست.
با این حال، «رویای ریحانه» خالی از کاستی نیست. ریتم داستان در برخی قسمتها افت میکند و گاهی شعارهای مستقیم درباره اهمیت فرزندآوری، لطافت روایت را خدشهدار میکند. شخصیتپردازی بعضی از کاراکترها نیز میتوانست عمیقتر باشد تا مخاطب درگیرتر شود؛ بهویژه در پرداخت روابط میان کارکنان زایشگاه که گاهی بیش از حد تیپیکال و پیشبینیپذیر به نظر میرسد.
اما باید اذعان کرد که این مجموعه در فضایی که تلویزیون مدتهاست از پرداختن به سوژههای اجتماعی روزمره غافل مانده، تجربهای متفاوت و ارزشمند است. استفاده از موقعیت زایشگاه، نهفقط بهعنوان پسزمینه بلکه بهعنوان بستر اصلی روایت، انتخاب هوشمندانهای است که امکان بازنمایی زندگی از زاویهای کمتر دیدهشده را فراهم کرده است.
در روزگاری که رسانهها بیشتر بر نمایش بحرانها و ناامیدیها تمرکز دارند، «رویای ریحانه» با وجود محدودیتهایش، تلاشی است برای بازگرداندن تصویر امید و معنا به تلویزیون. پیام سریال ساده اما مؤثر است: زندگی، حتی در سختترین شرایط، ادامه دارد و هر تولد، یادآور امکان دوباره شروع کردن است.
از زاویهای دیگر میتوان گفت این سریال نمایانگر نوعی بازگشت به نگاه انسانی در تولیدات تلویزیونی است؛ نگاهی که نه با شعار، بلکه با قصههایی کوچک و ملموس میخواهد از اهمیت خانواده و پیوندهای عاطفی سخن بگوید. شاید همین صداقت در روایت و اتکای آن بر تجربههای واقعی مردم است که باعث میشود مخاطب با شخصیتها همذاتپنداری کند و در لحظات حساس، خود را کنار آنان احساس کند.
نکته جالب توجه آن است که «رویای ریحانه» تنها اثر تلویزیون در این مسیر نیست. اخیرا صداوسیما با جدیت بیشتری به موضوع فرزندآوری پرداخته است. پیش از این، شبکه سه میزبان مجموعه «جانان» بود که بر اساس داستانهای واقعی از خانوادههایی ساخته شده بود که در آستانه سقط فرزند بودند اما در لحظه آخر مسیر دیگری را انتخاب کردند. همچنین سریال «آلا» نیز که اخیرا پخش شد در ژانر اجتماعی-خانوادگی با محوریت فرزندپروری و چالشهای آن، به دغدغههای زوجهای جوان در زمینه بچهدار شدن، مشکلات اقتصادی و نقش خانوادههای در تربیت فرزندان پرداخته بود. در این میان، «رویای ریحانه» را می توان سومین گام جدی رسانه ملی در همین مسیر دانست؛ گامی که نشان میدهد سیاستگذاران تلویزیون به درستی دریافتهاند موضوع جمعیت و خانواده تنها یک شعار نیست، بلکه بخشی از فرهنگ و آینده جامعه است.
این توجه صداو سیما، اگر با نگاهی هنرمندانه و پرهیز از شعار همراه شود، می تواند بهتدریج ذائقه مخاطب را به سمت بازاندیشی در مفهوم خانواده و فرزند سوق دهد، اقدامی که نه تنها در خدمت سیاستهای کلان کشور است، بلکه ریشه در نیاز فزهنگی و انسانی جامعه امروز دارد؛ نیازی برای دیدن امید در چهره نوزادی که تازه به دنیا آمده است.
نظر شما