از تورجی‌زاده تا خانزاده؛ عشق و عمل در خط مقدم انتظار

حکایت دلدادگی علما، شهدا و اولیای الهی به امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف همیشه خواندنی و شنیدنی بوده و هست و در عین‌حال مسئولیت‌ساز هم هست.

خبرگزاری شبستان-کرمان؛ طاهره بادامچی

حکایت دلدادگی علما، شهدا و اولیای الهی به امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف همیشه خواندنی و شنیدنی بوده و هست.

ماجراهای زیادی در این موضوع از کتاب‌های مختلف مرا تحت تأثیر قرار داده است.

در سال‌های اخیر به واسطه فعالیت‌های گسترده در حوزه ایثار و شهادت؛ روایات دلدادگی شهدا به حضرت بقیت‌الله الاعظم ارواحنا له‌الفداء را به طور مستمر پیگیری کردم.

از تورجی‌زاده تا خانزاده؛ عشق و عمل در خط مقدم انتظار

از شهید محمدرضا تورجی‌زاده اهل اصفهان در دفاع مقدس گرفته تا شهیدِ هسته‌ای مصطفی احمدی‌روشن و کمی جلوتر شهید مدافع حرم اسماعیل‌خانزاده؛ هر بار که قصه آنان را می‌خوانم، گویا اولین بار است که این قصه را می‌شنوم؛ همان حس، همان حال، همان اشک‌ها و آرزوها و حسرت‌هایی که در من فریاد می‌زند.

محمدرضا تورجی‌زاده شهیدی است که در دوران جبهه هر هفته از اهواز راهی جمکران می‌شد و همان روز اولی که پیشنهاد فرمانده گروهان را به او دادند تنها شرطش این بود از صبح سه‌شنبه هر هفته تا چهارشنبه کسی کاری به او نداشته باشد.

او یکبار برای رسیدن به جمکران که اتوبوس پیدا نمی‌کرده ۱۴ بار ماشین عوض می‌کند تا به جمکران برسد.

از تورجی‌زاده تا خانزاده؛ عشق و عمل در خط مقدم انتظار

هنوز کسی راز آن رفت و آمدهای هفتگی محمدرضا تورجی‌زاده به جمکران را کشف نکرده اما حتماً انگیزه‌ای قوی، دلیلی محکم و شوقی سرشار در کار بوده که یک رزمنده در حال جنگ را هر هفته از فاصله هزار کیلومتر به جمکران می‌کشانده‌ است.

و کسی مثل نگارنده این سطور چه درکی می‌تواند از این حکایت عمیق داشته باشد؟

از زمانی که برای اولین بار ماجرای عاشقانه شهید تورجی‌زاده با امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف را خواندم تا آن نیمه شب تابستانی ۱۴۰۲ که در خلوت گلستان شهدای اصفهان به زیارت مزارش رفتم شاید تنها چند ماه فاصله بود و من لذت آن زیارت به یادماندنی و هدیه‌ای که از مزارش در آن نیمه شب نصیب شد را هنوز در وجودم احساس می‌کنم.

پیش از قصه محمدرضا تورجی‌زاده؛ از احمدی‌روشن خوانده بودم؛ در کتاب "من؛ مادر مصطفی" رؤیایی را نقل کرده که امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف به شهید فرمودند"من از شما راضی‌ام" خوابی که تأثیر عجیبی در روحیه و آرامش او داشت و همه این بی‌جهت نیست با آنچه آیت الله خوشوقت خطاب به ایشان فرموده بودند که خدمت شما در آنجا(سایت نطنز) ظهور آقا امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف را نزدیک می‌کند.

از تورجی‌زاده تا خانزاده؛ عشق و عمل در خط مقدم انتظار

رؤیای شهید احمدی‌روشن یک پیام روشن هم دارد و آن اینکه کسی که استعداد خود را در مسیری که باید، به طور صحیح به کار بگیرد و برای خدا انجام وظیفه کند؛ حتماً مورد عنایت امام زمانش واقع می‌شود.

و اما زمانی پرده از ماجرای دلدادگی شهید اسماعیل خانزاده به امام عصر عجل‌الله تعالی فرجه الشریف برداشته شد که پدر شهید ماجرا را در دیدار جمعی از خانواده شهدای مدافع حرم برای رهبر انقلاب روایت کرد که ۸۰ روز پس از شهادتش نوشته‌ای از او می‌بینند مبنی بر اینکه " خدایا اگر خلق تو نمی‌دانند تو میدانی که من در سال ۱۳۸۱ در شب یازدهم ماه مبارک رمضان توفیق ملاقات با امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف را داشتم"

در منزل خودش تقدیم دیواری داشت که دور ۲۹ آذر، تاریخ شهادتش را از قبل خط کشیده بود.

از تورجی‌زاده تا خانزاده؛ عشق و عمل در خط مقدم انتظار

اسماعیل خانزاده در آذرماه سال ۹۴ در شب شهادت امام عسکری علیه السلام و درست در ایام آغاز امامت امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف به شهادت رسید؛ در حالیکه تنها ۳۱ سال داشت؛ جوانی دهه شصتی که در دوران دفاع مقدس دوره طفولیت را می‌گذراند اما چنان شهیدانه زیست که در سن ۱۸ سالگی موفق به ملاقات مولایش شد؛ نه در سال‌های خیلی دور، که همین دهه هشتاد خودمان.

مجال این نوشتارِ محدود اما حکایت دلدادگی‌ها فراوان است و فرصت دیگری می‌طلبد تا بخشی از آن روایت شود.

این سه حکایت نشان می‌دهد از جبهه‌های جنوب تا قلب تأسیسات هسته‌ای و سپس در میدان دفاع از حرم و... عشق به امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف همچنان جاری است؛ زیارت جمکران برای شهید تورجی‌زاده، رؤیای رضایت برای شهید احمدی‌روشن و ملاقات رمضانی برای شهید خانزاده؛ هر سه نشانه‌ای از اتصال قلبی با امام عصر هستند.

از تورجی‌زاده تا خانزاده؛ عشق و عمل در خط مقدم انتظار

جمعه‌های انتظار فرصتی برای بازخوانی این دست حکایات تابان و درخشان و سرشار از نور و روشنی است تا در پناه آن غبار از دل بزداییم؛ جان را صفایی دهیم؛ از روزمرگی‌ها فاصله بگیریم؛ بهانه‌ای برای یاد امام، تأمل در فاصله‌ها و موانع و برای برنامه‌ریزی در مسیر نزدیکی به او.

شنیدن و خواندن این ماجراها مسئولیت‌ساز است؛ مسئولیتی که انسان را در خواسته‌های کوچک محدود و سنگینی آرزوهای حقیر را بر دل او بار نکند که او را به حرکت و سازندگی وادار کند؛ مسئولیتی که هر شخص باید فراخور استعداد و توان و امکانات و انگیزه‌ها و اهداف خود، بپذیرد.

اما کتاب قطور دلدادگی به امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف، هنوز صفحات نانوشته‌ زیادی دارد؛ صفحاتی در دل جوانان این سرزمین که چه بسا به ملاقات هم ختم نشود، مهم رضایت امام علیه‌السلام است؛ شاید آن دل، دل تو باشد، خودت را دست کم نگیر.

کد خبر 1840107

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha