به گزارش خبرگزاری شبستان از مشهد، حسینیه شهدای گمنام مشهد شامگاه پنجشنبه میعادگاه محفلی نورانی بود که مزین به حضور پنج خانواده معظم شهید بود. عطر حضور این خانوادههای معزز، فضای حسینیه را به باغی از گلهای بهشتی بدل کرد، گویی ارواح طیبه شهدا در فضا طنینانداز بود.
همزمان با این مراسم، غبارروبی مزار پاک شهدای گمنام انجام شد، گویی خاک این سرزمین بار دیگر با یاد دلاوران خود تپید و پیمانی تازه با حماسهسازان این مرز و بوم بسته شد. این برنامه معنوی به همت بچه های مسجدی محله عبادی مشهد و با همکاری هیئت جهادی عبد عبیات، پایگاه شهید محلاتی، حوزه ۵ حضرت زهرا (س) و شورای محله عبادی برگزار شد و یاد و نام شهیدان را در دلها جاودانه ساخت.
مراسم با تلاوت آیاتی از کلامالله مجید آغاز شد، گویی قرآن کریم با صدای دلنشین قاری، روحها را به عالم معنا پیوند میزد. سپس مداحان اهل بیت (ع) با نوای جانسوز خود، فضای حسینیه را به محفلی از عشق و ایثار بدل کردند. اشعارشان یادآور رشادتهای شهدا و صبر خانوادههایشان بود.
در ادامه، تجلیل از خانوادههای معظم شهدا انجام شد. گلهای محمدی و هدایایی نمادین به نشانه قدردانی از فداکاریهایشان اهدا گردید. چشمان حاضران، دریایی از اشک و ارادت بود، گویی هر شاخه گل، تجلیبخش یاد و خاطره شهیدی بود که در آسمانها مأوا گزیده بود.
روایت رشادتهای قهرمانان وطن
بخش روایتگری و خاطرهگویی از جبهه و جنگ، یکی از تأثیرگذارترین لحظات مراسم بود. رزمندگان قدیمی با صدایی لرزان و چشمانی پر از خاطره، داستانهایی از دلاوریهای شهید عبیات و یارانش را بازگو کردند. هر کلمه، تصویری زنده از آن روزهای سخت و پرافتخار را در ذهن حاضران ترسیم میکرد.
مسابقه فرهنگی برای نوجوانان و جوانان نیز برگزار شد. پرسشهایی پیرامون سیره شهدا و آرمانهای والای دفاع مقدس، نسل جوان را با تاریخ پرافتخار کشورشان بیشتر آشنا کرد. جوایز نمادین به برندگان اهدا شد، گویی هر جایزه، پیمانی بود برای ادامه راه شهدا.
مراسم با قرائت دعای کمیل به اوج معنویت رسید. صدای دعا در فضای حسینیه میپیچید، گویی شهدا نیز در کنار حاضران زمزمه میکردند. دستان به سوی آسمان بلند شد و دلها با یاد خدا و شهدا آرام گرفت.
به یاد شیرمرد انقلاب
مرور زندگی شهدای والامقام، چراغ راهی است برای نسل امروز و فردا. شهید عبد عبیات در سوم مرداد ۱۳۳۴، در خانوادهای متدین در حمیدیه دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارشان یبر و مادر مکرمهشان چکنامه، دو ستون استوار بودند که او را در راه ایمان و تقوا پرورش دادند. تا پایان دوره راهنمایی تحصیل کرد، اما دانش او در مدرسه زندگی و میدان مبارزه شکل گرفت. با آغاز مبارزات ضد رژیم ستمشاهی، به صورت فعال در تظاهرات شرکت جست و دوربینش را به سلاحی برای ثبت و ماندگاری لحظات تاریخی بدل کرد. عکسهای او از حضور میلیونی مردم انقلابی، امروز یادگاری ارزشمند از آن دوران شکوهمند است.
منزلش به پایگاهی برای تبلیغ آرمانهای انقلاب تبدیل شد و او با شجاعتی بینظیر، فعالیتهای روزانه را به همراه دوستانش سازماندهی میکرد. نماز اول وقت، اهدای خون به نیازمندان و توزیع ارزاق میان فقرا، بخشی از سیره زندگی او بود.
با آغاز جنگ تحمیلی، شهید عبیات با وجود اینکه تنها سه ماه از ازدواجش گذشته بود، از تمام تعلقات دنیوی چشمپوشی کرد و راهی جبهه شد. دلی سرشار از عشق به اسلام، قرآن و امام خمینی (ره) داشت. هرگاه به خط دشمن میزد، پیروز برمیگشت، گویی شیر ژرفای وجودش بیدار شده بود. شجاعت مثالزدنی، ایمان راسخ و دلی نترس از او شخصیتی ساخته بود که در میدان نبرد، همچون شیری میغرید. از این رو، همرزمانش او را به لقب شیرمرد مفتخر ساختند.
از جهاد تا شهادت
او همیشه به حرفش عمل میکرد و سیره حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را در شبهای عملیات پیشه مینمود. سرانجام در حین انجام مأموریتی خطیر، به همراه چهار تن از یاران دلاورش (چاسب طرفی، حاج عبدالرضا بنیطرف، عبدالامیر عبیات و محمود اسکندری) برای آوردن ماشین مهمات در منطقه سوبله (از توابع بستان و در نزدیکی مرز) رفتند. در آنجا توسط دشمن بعثی شناسایی و مورد اصابت گلوله خمپاره قرار گرفتند. تنها حاج عبدالرضا بنیطرف با جراحت زیاد به عقب بازگشت و آن چهار رزمنده سرافراز اسلام، به فیض شهادت نائل آمدند و پیکر پاکشان جاویدالاثر گردید.
در پایان، شرکتکنندگان با قلبی سرشار از ایمان و یاد شهدا، حسینیه را ترک کردند. گویی هر یک از آنهاپیامی از آسمانها با خود حمل میکردند: یاد و راه شهدا همواره جاودان و پر رهرو باد.
نظر شما