خبرگزاری شبستان-هرمزگان، مصیب رجایی؛ بندر تیاب، این نگین گمشده میناب، با بیش از چهار هزار سکنه بومی، گویی تابلویی زنده از فرهنگ، سنت و مهماننوازی است.
مردمان این دیار، متدین، زحمتکش و سخت پایبند به آداب و رسوم سنتیاند؛ با چهرههایی گشادهرو که لبخندشان به گرمی آفتاب جنوب است.
لباسهای سنتی رنگارنگ، موسیقی بومی که روح دریا را در خود دارد، صنایع دستی ظریف و گویش محلی شیرین، تنها گوشهای از جلوههای فرهنگی این بندر است که هر بینندهای را مسحور میکند.
تیاب، ته آب، تپش قلب تاریخ
نام تیاب به معنای «ته آب» در پارسی، خود داستانی است از پیوند این بندر با دریا. تیاب، که در جغرافیای تاریخی بخشی از بندر هرمز قدیم به شمار میرفت، روزگاری نگین درخشان تجارت هرمزگان بود.

در مصب رودخانه میناب، جایی که خوری باریک بندر را به خلیجفارس پیوند میداد، صدها کشتی از هند، چین و آفریقا لنگر میانداختند و محمولههای تجاری را تخلیه میکردند.
بندر هرمز قدیم، در ۱۰ کیلومتری جنوب غرب میناب امروزی و ۱۵ کیلومتری ساحل دریا، گذرگاهی بود که جهان را به ایران وصل میکرد و امروز این خور همچنان پذیرای لنجهای تجاری و صیادی است.
شغل اهالی بندر تیاب نیز با دریا گره خورده است؛ صیادی و ماهیگیری، پرورش میگو و تجارت دریایی، رگ و ریشه اقتصاد این منطقه را تشکیل میدهند.

تیاب، که در اردیبهشت ۱۴۰۲ به بخش مستقل ارتقا یافت، نه تنها از نظر جغرافیایی، بلکه در ساختار اداری هرمزگان نیز جایگاه ویژهای یافته و چشمانداز توسعهای تازهای پیش روی آن گشوده شده است.
این ارتقا، نویدبخش رونق بیشتر در حوزههای اقتصادی، گردشگری و فرهنگی برای این بندر تاریخی است.
تالاب تیاب، گنجینهای جهانی
در ۷۰ کیلومتری شرق بندرعباس، در ساحل شمالی خورهای هرمز، منطقه حفاظتشده حرای تیاب و میناب با مساحتی بالغ بر ۴۵,۰۰۰ هکتار گسترده شده است.
این تالاب ساحلی-دریایی، همتراز با سطح دریا، با پهنه وسیعی از کفههای گلی جزر و مدی، جنگلهای حرا و سواحل شنی، یکی از شگفتیهای طبیعی هرمزگان است.

شش رودخانه شور، جلابی، حسن لنگی، تیاب، میناب و زرانی این منطقه را در آغوش گرفتهاند و به دلیل ارزش اکولوژیکی بینظیرش، در فهرست کنوانسیون جهانی رامسر جای گرفته است.
این تالاب، با تنوع زیستی خیرهکنندهاش، نه تنها زیستگاه گونههای نادر جانوری و گیاهی است، بلکه مقصدی بیهمتا برای گردشگران و طبیعتدوستان به شمار میرود.
سفری به قلب تاریخ و طبیعت
صبح زود است و نسیم خنک دریا، عطر نمک و آزادی را به مشام میرساند. قایقی کوچک ما را از اسکله تیاب به سوی جزایر پراکنده در خلیج میبرد.
ناخدا، مردی میانسال با چهرهای آفتابسوخته از روزگارانی میگوید که تیاب دروازهای به سوی جهان بود: ناخداهای ما با کشتیهای بادبانی تا شاخ آفریقا و چین سفر میکردند. خرما، روغن حیوانی و صنایع دستی میناب را به دنیا میبردند و فرهنگهای دور را به این خاک میآوردند.

مارکوپولو و جهانگردان دیگر از این بندر عبور کردهاند و تجار هندی، که گورستانشان در نخل ابراهیمی هنوز گواه حضورشان است، باغهای میناب را میخریدند و ثمرشان را به شبهقاره هند میفرستادند.
جزایر کوچک، جهانی بزرگ
قایق به یکی از صدها جزیره کوچک نزدیک میشود؛ تکههایی از بهشت که در دل دریا پراکندهاند. جنگلهای انبوه حرا، که با مد دریا زیر آب میروند و با جزر سر برمیآورند، پناهگاه صدها گونه پرنده مهاجرند.
از پرندگان سیبری که در زمستانهای سرد به این بهشت گرم پناه میآورند تا فلامینگوها و حواصیلهایی که در میان شاخهها لانه میسازند.
هر سال، پرندهنگران از سراسر ایران به تیاب میآیند، یکی از اهالی با افتخار میگوید: اینجا بهشت پرندهنگری است.

برخی از این جزایر چاههایی با آب شیرین دارند و گلهای کمیابی که در آنها میرویند، در جهان بیمانندند. زیر سایه حرا، بساط چای ذغالی برپاست و ماهی تازهای که با قلاب صید شده، روی آتش کباب میشود. عطر غذا با بوی دریا درهم میآمیزد و زمان انگار در این لحظه متوقف میشود.
فرهنگ و طبیعت در آغوش هم
تالاب تیاب، با جنگلهای مانگرو و تنوع زیستی بینظیرش، قلب تپنده این منطقه است.
قایقسواری در میان این جنگلهای دریایی، تجربهای است که روح را جلا میدهد.
در دوردست، جزیره هرمز با رنگهای سحرآمیزش تنها نیم ساعت فاصله دارد؛ گویی تیاب کلیدی به سوی تمام شگفتیهای خلیجفارس است.
فرهنگ تیاب اما به همان اندازه طبیعتش مسحورکننده است و زنان هنرمند این دیار با گلابتوندوزی و سوزندوزی، پارچهها را به تابلوهایی زنده بدل میکنند.
نظر شما