به گزارش خبرنگار گروه مسجد و کانونهای مساجد خبرگزاری شبستان، ۲۰ شهریورماه مصادف با سالگرد شهادت آیت الله مدنی دومین شهید محراب است.
آیت الله سید اَسَدُالله مَدَنی امام جمعه تبریز، از مبارزین سیاسی پیش از انقلاب اسلامی بود که چند بار توسط رژیم پهلوی به شهرهای مختلف تبعید شد. بعد از انقلاب نماینده مردم همدان در مجلس خبرگان قانون اساسی شد. وی نماینده امام خمینی(ره) در همدان و امام جمعه آن شهر بود و بعدها همین مسئولیت را در تبریز بر عهده گرفت. مدنی در جریان برگزاری نماز جمعه توسط سازمان مجاهدین خلق ترور شد. در ایران وی را از شهدای محراب می خوانند.
آیت الله سید اسدالله مدنی در سال ۱۲۹۲شمسی، در آذر شهر از توابع تبریز به دنیا آمد و در چهار سالگی مادر و در ۱۶ سالگی پدر را که آقا میرعلی نام داشت، از دست داد. علوم مقدماتی دینی را نزد میرزا محمد حسن منطقی و میرزا محسن میرغفاری از علمای آذرشهر آموخته و برای ادامه تحصیلات عازم حوزه علمیه قم شد. او در پاسخ به اعتراض دوستانش که به او گفتند: اکنون وقت این سفر نیست چرا که رضاخان فعالیت علمای اسلام را محدود ساخته و اجازه تبلیغ نمی دهد، می گفت: «حداقل برای خودم که ملا و واعظ می شوم».

مدنی در دروس آیت اللّه حجت کوه کمری و آیت اللّه سید محمدتقی خوانساری نیز حاضر شد. در سال ۱۳۶۳قمری برای ادامه تحصیل، به نجف مهاجرت کرد و در دروس سید محسن حکیم و سید عبدالهادی شیرازی و سپس امام خمینی(ره) که در آن زمان در نجف حضور داشت، حاضر شد. مدنی در درس آیت الله سید ابوالقاسم خویی نیز شرکت کرده و از او اجازه اجتهاد دریافت کرد. مدنی در حوزه نجف در کنار تحصیل تدریس می کرد. کفایه، رسایل، مکاسب و درایه از جمله دروس و کتاب هایی بود که وی تدریس کرد. به گفته حسین راستی کاشانی، شاگردان زیادی در درس اسدالله مدنی حاضر می شدند. آیت الله اسدالله مدنی می گوید: «وقتی در نجف بودم عده ای از من خواستند رساله (توضیح المسائل) بنویسم که مخالفت کردم، برای اینکه مراجعی چون حضرت امام خمینی وجود داشت که باید همه از ایشان تقلید می کردیم».
شهید مدنی مبارزات سیاسی و اجتماعی خود را از دوران تحصیل در قم آغاز کرد و در اولین فعالیت های خود مدتی به زادگاه خود آذرشهر بازگشت و علیه نفوذ اقتصادی، اجتماعی بهائیان در آذرشهر سخنرانی هایی کرد که به اخراج بهائیان از شهر منجر شد. در پی آن شهربانی آذرشهر وی را مدتی به همدان تبعید کرد. هنگامی که سید مجتبی نواب صفوی برای اعدام احمد کسروی به ایران می آمد، آیت الله مدنی اندوختهای را که برای خرج ازدواجش کنار گذاشته بود، به نواب داد. در دورۀ زمامداری جمال عبدالناصر در مصر، مدنی در رأس هیأتی از علمای ایرانی حوزه علمیه نجف برای افشاگری علیه کودتای فضل الله زاهدی به آن کشور سفر کرد.

در پنجم مرداد سال ۱۳۴۱ وی از عراق وارد همدان شد و در جریان اعتراض به تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در سخنرانی خود در مسجد جامع همدان، مردم این شهر را به حمایت از مبارزات حوزۀ علمیه قم فراخواند و در کنار سایر علمای همدان تلگراف اعتراض آمیزی نسبت به تصویب این لایحه به اسدالله علم مخابره کرد. پس از درگذشت آیت الله سید محسن حکیم، مرجعیت آیت الله امام خمینی(ره) را در همدان مطرح کرد؛ به طوری که ساواک گزارش داد، وی بیش از یک سوم اهالی همدان را مقلد امام کرده است. رفت وآمدهای وی به همدان و نجف تا اوایل سال ۱۳۵۰ش ادامه پیدا کرد و در این زمان به دعوت مردم و روحانیون شهر خرم آباد به آن شهر رفت.
فعالیت های بعد از انقلاب اسلامی
ساخت مهدیه، تأسیس صندوق قرضالحسنه، تأسیس درمانگاه مهدیه، تاسیس دارالایتام مهدیه، ساختن مسجد، حسینیه و حمام در دره مرادبیک همدان، تأسیس مدرسه و کتابخانه و صندوق قرضالحسنه در دره مرادبیک همدان، تأسیس صندوق قرضالحسنه قصرشیرین، مدیریت بر حوزه علمیه کمالیه خرمآباد لرستان، ساخت بیش از ۱۸ واحد مسکن در یکی از روستاهای بوئینزهرا با کمک مردم همدان، جمعآوری و توزیع کمکهای مردمی برای زلزلهزدگان بوئینزهرا از جمله خدمات اجتماعی شهید محراب بوده است.

با تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی وی از طرف مردم همدان به نمایندگی در این مجلس انتخاب و به دستور امام با اختیارات کامل به امامت جمعۀ این شهر منصوب شد. پس از شهادت سید محمدعلی قاضی طباطبایی، اولین شهید محراب و امام جمعه و نماینده امام در تبریز، در دهم آبان ۱۳۵۸شمسی با حکم امام به عنوان امام جمعه تبریز منصوب شد، امامت جمعه وی با مخالفت اعضای حزب جمهوری خواه خلق مسلمان روبه رو شد و چند مرتبه جایگاه نماز جمعه را به آتش کشیدند. پس از آغاز جنگ، آیت الله مدنی در تقویت روحیه رزمندگان اسلام تلاش می کرد وی با پوشیدن لباس رزم و شرکت در جبهه های نبرد، حضور در کنار نیروهای ایرانی و شرکت در مجالس دعا و نیایش آنان، مشوق رزمندگان بود.
آیتالله سیدرضا بهاءالدینی در خاطرهای از تاثیر آیتالله مدنی بر جبهههای غرب کشور گفت: «عدهای میخواستند بروند جبهه. بچهها که رفتند، دیدم حاج آقا آمدند خانه و سخت ناراحت هستند و اشک در چشمانش حلقه زده است. گفتم: «حاج آقا چرا ناراحتید؟» گفتند: «تلفن بزنید به دفتر امام و اجازه بگیرید از امام تا من با این بچهها به جبهه بروم.» پرسیدیم: «چرا حاج آقا؟» گفتند: «آخر من نمیتوانم ببینم این بچهها میروند جبهه، آنجا میجنگند و من نروم بجنگم. خب من پیر شدهام، اگر من گذشت این بچهها را نداشته باشم، ایثار این بچهها را نداشته باشم، وای بر حال من.»
ایشان با وجود سر و سامان دادن به غائله حزب خلق مسلمان در تبریز، از وضع مردم شهرهای همدان و خرمآباد که روزگاری در آنجا حضور داشت، غافل نبود. ایشان حتی به وضعیت مردم در زنجان و ارومیه نیز رسیدگی میکرد.

شهادت
آیت الله سید اسدالله مدنی در ساعت ۱۳:۴۵ ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ پس از اتمام مراسم نماز جمعه توسط سازمان مجاهدین خلق به شهادت رسید و در بیست و یکم شهریورماه پیکر او در تبریز و قم تشییع و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. امام خمینی(ره) در پیامی وی را شخصیتی دانست که عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند و جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمی اندیشید.
نظر شما