خبرگزاری شبستان-هرمزگان، مصیب رجایی؛ میناب، شهری پر از رنگ، موسیقی و قصه، برای جعفر قاسمی نهفقط زادگاه، بلکه جهانی است که در تاروپود آثارش تنیده شده. او که از دل کانون فرهنگی هنری مسجد، قدم به دنیای هنر گذاشت، مسجدی که برای او نهتنها مکانی برای عبادت، بلکه بستری برای کشف معنا و هویت بود.
این هنرمند برجسته تئاتر، که بازی در فیلم «محمد رسولالله» را در کارنامه دارد، در این گفتگو از مسیری میگوید که از مسجد محله به صحنههای بزرگ سینما و تئاتر رسید؛ مسیری که ریشه در باورها و ارزشهای معنوی دارد و هنوز هم در آثارش جاری است.
به مناسبت روز جهانی مسجد، خبرنگار شبستان به سراغ جعفر قاسمی، هنرمند برجسته تئاتر و بازیگر فیلم سینمایی «محمد رسولالله» ساخته مجید مجیدی رفته و گفتگویی صمیمی را با او ترتیب داده است که در ادامه این گفتگوی شنیدنی و جذاب را با هم مرور خواهیم کرد.
شبستان: جناب آقای قاسمی، روز جهانی مسجد فرصت مغتنمی برای بازخوانی نقش این مکان مقدس در تربیت و فرهنگ است. شما فعالیت هنریتان را از کانون فرهنگی هنری مسجد آغاز کردید. از این تجربه و تأثیر آن بر مسیر هنریتان بگویید.
جعفر قاسمی: آغاز راه من از مسجد بود، از کانونی که شاید به ظاهر فقط محل نماز و مناسک دینی بود، اما در بطن خود، مرکز تلاقی فرهنگ، جوانی و شور بود. آنجا بود که برای اولین بار فهمیدم هنر نه یک تفنن، بلکه یک نیاز انسانی است. تئاتر برای من تبدیل به زبانی شد که میتوانستم با آن به دلها راه پیدا کنم و با جامعه وارد گفتوگو شوم. این فضا به من آموخت که هنر باید حامل معنا باشد و ریشههایم را به ارزشها و باورهای معنوی گره زد.

شبستان: شما متولد میناب هستید و همواره از تأثیر فرهنگ این شهر در آثار خود گفتهاید. چگونه این فرهنگ در کارهای هنریتان جاری است؟
جعفر قاسمی: میناب برای من نه فقط زادگاه، بلکه یک جهان است؛ جهانی پر از آیین، رنگ، موسیقی و قصه. فرهنگ میناب با لهجهها و ضربآهنگهای خاصش همیشه در کارهایم جاری است؛ گاهی در کلمه و دیالوگ، گاهی در تصویر و حرکت. میناب به من یاد داد که ریشه داشتن شرط جهانی شدن است. هر جا باشم، ردپای جنوب را با خود حمل میکنم، چون باور دارم هنرمند بومی حافظه زنده شهرش است.
شبستان: حضور در فیلم «محمد رسولالله» مجید مجیدی تجربهای ویژه در کارنامه شما بود. چگونه به این پروژه پیوستید و همکاری با مجیدی چه تأثیری بر نگاه شما به بازیگری گذاشت؟
جعفر قاسمی: ورود به فیلم «محمد رسولالله» نتیجه یک مسیر طولانی از آزمونها و انتخابها بود. وقتی پذیرفته شدم، حس کردم بار بزرگی بر دوشم گذاشتهاند. همکاری با مجید مجیدی تجربهای از جنس انضباط و ایمان بود. او با صبر و وسواس خاص خود نشان داد که بازیگری نه فقط یک فن، بلکه نوعی ریاضت است. کار با گروه بینالمللی این پروژه نگاهم را به بازیگری تغییر داد؛ دریافتم که کوچکترین نگاه میتواند جهانی از معنا بسازد و بازیگر باید در سکوت هم نقش را زندگی کند.
شبستان: بازی در فیلمی با موضوع دینی و ابعاد جهانی چه چالشهایی برای شما داشت؟
جعفر قاسمی: چالش اصلی، بار معنوی این فیلم بود. وقتی میدانی نقشآفرینیات با باور دینی میلیونها انسان گره خورده، هر حرکت کوچک، مسئولیتی عظیم میشود. این فشار دشوار بود، اما در عین حال به بازیام عمق بخشید. بهیادماندنیترین لحظه برایم زمانی بود که لباس تاریخی نقش را پوشیدم؛ انگار پردهای از زمان کنار رفت و از میناب به قرنهای دور پرتاب شدم. آن لحظه، تجربهای میان تاریخ و حال، میان ایمان و واقعیت بود.
شبستان: شما از بازیگری به نویسندگی و کارگردانی هم روی آوردید. این گذار چگونه شکل گرفت و چه دغدغههایی را در آثار خود دنبال میکنید؟
جعفر قاسمی: این گذار نتیجه عطشی درونی بود. سالها نقشهای دیگران را زندگی کرده بودم، اما جایی رسید که خواستم صدای خودم شنیده شود. نویسندگی و کارگردانی ابزاری شدند تا دغدغههای وجودی و اجتماعیام را به زبان خودم بر صحنه بیاورم. نمایشنامههایم اغلب حول مسائل اجتماعی و فرهنگی میچرخند؛ فقر، مهاجرت، آیینهای محلی، جایگاه زن جنوبی و کشاکش نسلها. باور دارم تئاتر باید آیینهای برای جامعه باشد.
شبستان: تجربه کار با گروه ابوذر و ایوب رحیمی چه تأثیری بر مسیر هنری شما داشت؟
جعفر قاسمی: کار با ایوب رحیمی و گروه ابوذر یادآور حقیقت جمعی تئاتر بود. آنجا آموختم که نمایش زاییده همافزایی است و هیچ هنرمندی به تنهایی نمیتواند بار صحنه را به دوش بکشد. این روحیه گروهی بعدها در کارهایم رسوب کرد و به من یاد داد که تئاتر، هنر همکاری و همدلی است.
شبستان: شما وضعیت فرهنگ و هنر میناب را «اورژانسی» توصیف کردهاید. منظور شما چیست و چه راهحلهایی پیشنهاد میکنید؟
جعفر قاسمی: مقصودم فقدان زیرساختهاست؛ نبود سالن استاندارد، کمبود حمایت مالی و بیتوجهی به هنرمندان. اینها زخمی است که سالها بر تن میناب نشسته. راهحل ساده است: سرمایهگذاری واقعی بر فرهنگ، همانقدر که بر عمران و اقتصاد سرمایهگذاری میشود.
عنوان «شهر خلاق» برای میناب اگر به جشنوارههای زنده، حمایت از گروههای محلی و نمایش آیینها در سطح ملی و بینالمللی ترجمه نشود، فقط کاغذی بیارزش است.
شبستان: در آموزش تئاتر چه اصولی را به هنرجویان تأکید میکنید؟
جعفر قاسمی: همیشه تأکیدم بر شناخت انسان و بدن است. هنرجو باید پیش از تقلید از روشهای جهانی، خودش را بشناسد، ریشههای فرهنگیاش را لمس کند و بدن، لهجه و موسیقی درونی خود را دریابد. بازیگر واقعی از بومیترین لایههای وجود خود آغاز میکند.
شبستان: چگونه میتوان مخاطبان را در شهرهای کوچک به تئاتر جذب کرد؟
جعفر قاسمی: باید نمایشها را به زندگی مردم نزدیک کرد. وقتی مردم خودشان، مشکلات و شادیهایشان را روی صحنه ببینند، تئاتر را از آن خود میدانند و به سالن میآیند. این راز جذب مخاطب در شهرهای کوچک است.
شبستان: بهعنوان هنرمندی که از مسجد شروع کردهاید، چه پیامی برای نسل جوان دارید تا آنها را به حضور در مساجد و فعالیتهای فرهنگی تشویق کنید؟
جعفر قاسمی: به جوانانی که میخواهند وارد تئاتر و سینما شوند، میگویم از ریشههای خود شروع کنید. به فرهنگ خود ایمان داشته باشید، صبور باشید و بدانید که هنر برای شهرت نیست؛ برای کشف حقیقت و ساختن انسان است. مسجد به من آموخت که هنر باید پیشنهاددهنده باشد، نه نسخهپیچ. این فضا میتواند نسل جوان را با ارزشها و هویت پیوند دهد و به آنها جهت دهد.
شبستان: در پایان، چشمانداز شما برای آینده هنر در میناب چیست؟
جعفر قاسمی: چشماندازم تربیت نسل تازهای از هنرمندان است. برای همین کارگاههای آموزشی و گروههای نمایشی را جدی گرفتهام. هدفم تولید آثاری است که ریشه در فرهنگ بومی داشته باشند و قابلیت عرضه در سطح ملی و جهانی را داشته باشند. بزرگترین الهام من مردم شهرم هستند؛ رنجها، شادمانیها و ایمانشان به زندگی. هنر اگر از دل برآید، بر دل مینشیند. خبرنگار
شبستان: از شما برای این گفتگوی صمیمی سپاسگزاریم. امیدواریم شاهد موفقیتهای بیشتر شما در عرصه هنر باشیم.
جعفر قاسمی: ممنون از شما که این فرصت را فراهم کردید. امیدوارم بتوانم صدای میناب و جنوب را به گوش جهان برسانم.
این گفتگو که به مناسبت روز جهانی مسجد (۳۱ مرداد ۱۴۰۴) با جعفر قاسمی، هنرمند برجسته تئاتر و بازیگر فیلم «محمد رسولالله»، انجام شده است، روایتی از پیوند عمیق فرهنگ محلی میناب و فضای معنوی مسجد با هنر سینما را به تصویر کشید.
قاسمی که فعالیت هنریاش از کانون فرهنگی هنری مسجد آغاز شد، نشان داد که چگونه ریشههای بومی و باورهای مسجدی میتوانند به خلق آثاری با عمق و اصالت در سینما منجر شوند.
از تجربه همکاری با مجید مجیدی تا تأکید بر نقش فرهنگ محلی در غنای سینمای دینی و اجتماعی، این گفتگو تأکیدی است بر اینکه هنر، وقتی از دل خاک و ایمان برآید، میتواند صدایی جهانی برای روایت حقیقت و هویت باشد.
نظر شما