«گلچهره»؛ سینما پارادیزوی افغانستان

«گلچهره»، روایت شیفتگی به سینما در میانه جنگ های داخلی و تسلط طلبان بر افغانستان است که به تلاش برای بازگشایی تنها سینمای شهر کابل و حفظ فیلم خانه ملی افغانستان از نابودی می انجامد.

خبرگزاری شبستان: در عالم سینما، فیلم هایی هستند که بیش از آن که روایتگر قصه ای از زبان سینما باشند، به قصه خود سینما می پردازند و بی شک یکی از شاخص ترین آن ها، "سینما پارادیزو"ی جوزپه ترناتوره است.


اما این قصه تنها مربوط به سینما "پارادیزو"ی شهری کوچک در ایتالیا نیست، بلکه داستان بسیاری از سینماهای گوشه گوشه دنیاست که خاطره تمامی فیلم ها و تماشاگران را در حافظه خود ثبت کرده است. "سینما گلچهره" کابل هم یکی از آن هاست.


اشرف خان(مسعود رایگان)، مردی افغان که در دوران جنگ داخلی افغانستان و پیش از به قدرت رسیدن طالبان، به دنبال بازگشایی "سینما گلچهره" در شهر کابل است، به سراغ وزیر داخله می رود و از او برای حمایت از بازگشایی سینما در مقابل فتاوی علمای افراطی اقوام افغان تضمین می گیرد.


سینما گلچهره که به نوعی میراث پدرکلان(پدربزرگ) اشرف خان است، نام خود را وامدار همسر مورد علاقه پدربزرگ است. اما اکنون و در بحبوحه جنگ های داخلی، اشرف خان، به امید آرامش نسبی اوضاع، عزم راه اندازی تنها سینمای کابل را کرده تا فیلم های آرشیو فیلم خانه افغانستان را در آن نمایش دهد: شطرنج باز، بایسیکل ران، خانه دوست کجاست و ... .


اشرف خان که به دنبال ارتقاء فرهنگی جامعه افغان است، در مقابل مخالفت های ضمنی برخی با سینما که آن را عامل فساد می دانند، می گوید: "این سینما نیست که فساد می آورد، فکر خراب است که عامل فساد می شود". هم چنین او مجبور است در مواجهه با حساسیت های موجود برای حضور زنان در سینمای خود، از سینما به عنوان وسیله آموزش زنان برای خانه داری بهتر یاد کند.


بالاخره سینما گلچهره اشرف خان با آن آپارات زغالی، صندلی های درب و داغان و هزار دردسر دیگر آماده افتتاح می شود تا آرزوی او برای هدیه رؤیاهای تازه به مردم به تحقق نزدیک شود. اما از آن جا که در کشوری چون افغانستان، هیچ چیز قابل پیش بینی نیست، در همان شب افتتاحیه و در حالی که میهمانان مشغول تماشای فیلم شده اند، طالبان، کابل را به تصرف خود درآورده و سینما را بمباران می کند. اما اگر سینما پارادیزوی "توتو" پس از آتش سوزی بازسازی شد، سینما گلچهره کابل باید سال ها منتظر سقوط طالبان بماند.


طالبان. گروهی شبه نظامی، با عقایدی برگرفته از مدارس مذهبی افراطی در پاکستان که سیطره خود بر افغانستان را از تصرف هرات آغاز کرده و کم کم بر مناطق دیگر حاکم شده است. زنان، دیگر حق حضور در خیابان جز به همراه یکی از محارم مرد خود را ندارند، تلویزیون ها در انظار عمومی شکسته می شود و اشرف خان مورد پیگرد قرار می گیرد. قرار است فیلم های فیلم خانه ملی افغانستان، روبروی دیدگان بچه مدرسه ای ها به آتش کشیده شود. اما کار به این جا ختم نمی شود. خانه فرهنگ ایران در کابل محاصره شده و دفتر حافظ منافع ایران در مزار شریف مورد حمله و کشتار نیروهای طالبان قرار می گیرد و ... .


آن چه گفته شد شاید تنها داستان فیلم سینمای "گلچهره" به کارگردانی حمید موسائیان به نظر بیاید اما در پس این تعریف، حقیقتی ساده و بدیهی نهفته است و آن این که، همه گفته های بالا به علاوه هزاران نکته ظریف دیگر را می توان تنها با تماشای فیلمی حدوداً دو ساعته فهمید و این یعنی سینما، بهترین سفیر اندیشه ها، فرهنگ ها و زندگی مردمانی نادیده و ناشنیده است. حتی اگر تمام بازیگران "گلچهره" ایرانی و تمام صحنه ها در ایران بازسازی شده باشد. سینما تماماً بازسازی است و فیلمی موفق است که به باورپذیرترین صورت ممکن، واقعیت را بازسازی کند.


پایان پیام/
 

کد خبر 18334

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha