موجوداتی که ایمان به آنها در کنار ایمان به خدا و انبیاء قرا می گیرد...

بنابر نگاه اسلام ایمان به ملائک ذیل ایمان به غیب قرار می گیرد و در قرآن بارها همراه با ایمان به خدا، انبیاء و کتب آسمانی پیشین ذکر شده است. که شاید فرا رفتن نگاه انسان از جهان مادی عمده دلیل این اهمیت باشد.

خبرگزاری شبستان: مسئله شناخت موجودات غیر مادی و آسمانی، همواره برای انسان مهم و جذاب بوده است. در جایی که تعالیم ناب آموزه‌های الهی مورد توجه قرار نگیرد، بالتبع مباحث پیرامون دین هم به تحریف و خرافه و خیال‌پردازی کشیده می‌شود و این موضوعات به خاطر جذابیتی که در شناخت و ارتباط با موجودات فراماده دارند بیشتر مورد سواستفاده قرار می‌گیرد. چراکه انسان از هر چیزی که نتواند اطلاع دقیق به دست آورد ناگریز خیال پردازی و افسانه را جایگزین آن می کند.
موضوع فرشتگان هم از این قاعده مستثنی‌ نیست و همواره در طول تاریخ بشری با فراز و نشیب‌های بسیاری در باور و اعتقاد انسان مواجه بود. حتی می‌توان گفت از زمانی که انسان به شناخت محیط پیرامون خود اقدام کرد اصل و ماهیت موجودات برتر و آسمانی را مد نظر داشته است. در این نوشتار سعی شده است با استفاده از دلایل عقلی و محکمات نقلی، تعریف روشن و واضحی از ملائک ارائه شود و با بیان اوصاف و ویژگی‌های اصلی آن‌ها، به اشکالات و شبهات پاسخ داده شود. در این راستا، آیات قرآن کریم در مورد فرشتگان و دلایل عقلی، به عنوان معیار و میزان مورد استفاده قرار گرفته است و سایر شبهات با ارجاع به این اصول، پاسخ داده می‌شود.


چرایی ایمان به ملائک
در دیدگاه اسلامی ایمان به ملائک ذیل موضوع ایمان به غیب مطرح می‌شود و ایمان به غیب یکی از موضوعاتی است که در ابتدای سوره مبارکه بقره از صفات متقین معرفی شده است:« ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ. الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ: این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است. آنان که به غیب ایمان مى‏آورند و نماز را بر پا مى‏دارند و از آنچه به ایشان روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند». (بقره، آیه 2 و 3).

همچنین در قرآن، ایمان به ملائک، بارها در کنار ایمان به خدا و انبیا و کتب آسمانی پیشین ذکر شده است. برای نمونه می‌توان به این آیات اشاره کرد: «لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ»(بقره177)، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِیَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن یَکْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِیدًا» (نساء136).
در اینجا این سئوال مطرح می‌شود که این همه تاکید بر ایمان به غیب در قالب ایمان به فرشتگان به چه خاطر است؟ چرا در یک تفکر اسلامی این ایمان تا به این حد اهمیت پیدا می‌کند که اگر کسی‌ به وجود آنها باور نداشته باشد، از ایمان ناقصی‌ برخوردار است؟ دلیل این‌همه تاکید را می‌توان در چند امر خلاصه کرد:


1- ملائک به عنوان کارگزاران و عاملین دستورات الهی‌ هستند. اصناف ملائک در زمان حیات یک شخص مامور به ثبت اعمال او هستند و در جهان آخرت همراه روح انسان‌ها هستند. اصل این مقارنت و همنشینی ملائک با هر شخصی، ثابت و دائمی است ولی کیفیت آن بستگی به بهشتی یا دوزخی بودن آن شخص دارد. ولی در هر حال همراهی و مشاهده فرشتگان رحمت یا فرشتگان عذاب در جهان آخرت، امری قطعی است.
بنابراین زندگی شخصی انسان هم ارتباط تنگاتنگی با ملائک، به عنوان یکی از بارزترین مصادیق موجودات غیر مادی، دارد و انکار آنها به انکار جهان غیب نیز می‌انجامد. این امر در دهه‌های اخیر از جانب نحله‌های مختلف فکری در غرب بسیار اتفاق افتاده است که برخی از آن‌ها در مسیر دین ستیزی و حذف معنویات از زندگی بشر، ابتدا به نفی اصل وجود ملائک و به‌تدریج به انکار نفی جهان غیب و امور الهی، اقدام کردند.
2- ایمان به وجود ملائک و آشنایی با اوصاف و وظایف آن‌ها و نحوه چگونگی ارتباط انسان با ملائکه، اثرات روحی و تربیتی فراوانی در انسان ایجاد می‌کند. بدیهی است که با انکار وجود ملائک و فرشتگان، انسان‌ها از این فواید تربیتی هم محروم می‌شوند و دید خود را به جهان فراتر از جهان ماده می‌بندند.


حقیقت وجود فرشتگان
یکی از محوری‌ترین مباحثی که باید در موضوع فرشتگان و ملائک باید تبیین گردد، حقیقت و ماهیت فرشتگان است؛ زیرا بسیاری از مسائل فرعی، وابسته به شناخت ما از حقیقت ملائک است. رتبه وجودی انسان، قابل تغییر است. به عبارت دیگر، انسان‌ها در مدت عمر خود می‌توانند با انجام طاعات و اوامر الهی، به رتبه بالاتر از ملائک برسند؛ یا با سوء اختیار خود، به مقام پایین‌تر از حیوان سقوط کنند. فرشتگان این نوسان در رتبه را ندارند؛ بلکه هرکدام از آن‌ها طبق ظرفیت و کمال نهایی خود، آفریده شده‌اند. به‌این خاطر رتبه وجودی آن‌ها تغییر نمی‌کند و این، اصلی‌ترین ویژگی موجوداتی مانند ملائک است.
یکی از نتایجی که از اصل ثبوت و تغییر رتبه ملائکه استفاده می‌شود، عصمت فرشتگان است. فرشتگان از مقام عصمت برخوردارند. به عبارت دیگر هرگز کوچکترین لغزش و اشتباهی در اجرای اوامر الهی ندارند. ایات زیادی بر این امر دلالت دارند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود: «عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُون» (تحریم6)، «وَلَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِندَهُ لَا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا یَسْتَحْسِرُونَ» أنبیاء19، «وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ» (أنبیاء26،27).
در درون انسان دو گرایش وجود دارد که یا او را به سعادت و نیکی‌ها رهنمود می‌کند یا به دنائت و پستی می‌کشاند؛ زیرا وجود انسان مرکب از عقل و شهوت است و باید با حسن اختیار خود، خواسته‌های نفسانی را تابع عقل خود کند. اما وجود فرشتگان این‌چنین نیست؛ بلکه سراپا عقل و فرمانبرداری محضند و گرایشی به بدی ندارند. البته این بدین معنا نیست که آنها اختیاری از خود ندارند و از سر جبر و الزام، خوبی‌ها را برمی‌گزینند؛ بلکه در وجود ملائک هیچ‌گونه میلی به بدی وجود ندارد.

 

مقام عصمت ناشی از قرب الهی
نکته دیگر که باید به آن دقت کرد این است که نبودن میل و گرایش به بدی‌ها در فرشتگان، فضیلت و کمال والایی برای آنها محسوب می‌شود؛ زیرا ظرفیت وجودی آن‌ها آنقدر بالاست که خدا آنان را اینگونه آفرید. والا اگر خداوند حکیم، که هیچ فعل او بدون حکمت و مصلحت نیست، فرشتگان را بدون اینکه لیاقت این رتبه را داشتند اینگونه می‌آفرید، ترجیح بلامرجح پدید می‌آمد که از افعال حکیمانه ‌خدای متعال، به‌دور است و این ویژگی برای فرشتگان، کمالی محسوب نمی‌شود.
بنابراین این نحوه خاص از خلقت ملائک، به‌خاطر استعداد درونی و قرب آنها به خداوند متعال است ولی همان‌طور که اشاره شد، تغییر و نوسانی در رتبه وجودی و میزان نزدیکی آنها به خداوند رخ نمی‌دهد ولی انسان با اختیار خود می‌تواند به درجه‌ا‌‌ی برسد که بسیار از ملائک هم برتر و والاتر گردد.
ملامهدی نراقی در کتاب جامع‌السعادات، به این مطلب در حدیث شریف نبوی استناد می‌جوید: خداوند، فرشته را به عقل اختصاص داد بدون شهوت و غضب، و حیوانات را شهوت و غضب داد بدون عقل، ولی انسان را با دادن تمام آنها، جامه تشریف پوشاند. پس اگر شهوت و غضب او تسلیم عقلش شود، از فرشتگان برتر می‌شود؛ زیرا با وجود مانعی که در او هست به مرتبه فرشتگان رسیده است و حال آنکه فرشتگان مزاحم و مانعی ندارند.
پی نوشت:

1- قرآن

2-تفسیر المیزان

3- فرشتگان، تحقیقی قرآنی، روایی و عقلی، علیرضا رجالی تهرانی

4- معارف قرآن، محمدتقی مصباح یزدى

5- جامع‌السعادات، ملامهدی نراقی.

پایان پیام/

 

کد خبر 183330

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha