تحلیل جامع بحران‌های قفقاز و غزه، بازی شطرنج ژئوپلیتیک

تحولات اخیر در قفقاز جنوبی و نوار غزه، صحنه‌هایی از یک بازی پیچیده ژئوپلیتیک را به نمایش می‌گذارند.

«رحمان تقوائی پور» در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در ـیاسوج، اظهار کرد: تحولات اخیر در قفقاز جنوبی و نوار غزه، صحنه‌هایی از یک بازی پیچیده ژئوپلیتیک را به نمایش می‌گذارند که در آن قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در حال مانور برای تعیین معادلات جدید هستند.

کارشناس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل گفت: در قفقاز، تحرکات نظامی جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه در امتداد محور نخجوان-قره‌باغ، زنگ خطر بحرانی جدید را به صدا درآورده است.

وی ادامه داد: تمرکز باکو بر موضوع حساس «کریدور زنگزور» که دسترسی حیاتی ایران به ارمنستان را کنترل می‌کند، مستقیماً با منافع راهبردی تهران برخورد دارد و موجب واکنش قاطع نظامی ایران از طریق رزمایش‌های هشداردهنده و اعزام نیروهای زرهی به مرزها شده است.

تقوائی پور افزود:این تحرکات در شرایطی رخ می‌دهد که ضعف دولت ارمنستان و مخالفت‌های داخلی با طرح‌های صلح، فضای بی‌ثباتی را تشدید کرده و امکان درگیری‌های جدید در مناطقی مانند سیونیک را افزایش داده است.

این کارشناس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل یادآور شد: همزمان، غیاب نسبی روسیه به دلیل درگیری در اوکراین، خلاء قدرتی ایجاد کرده که بازیگرانی مانند ترکیه، اسرائیل و غرب را ترغیب به افزایش نفوذ در قفقاز نموده است.

وی بیان کرد:نقش اسرائیل در حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی از باکو، همراه با تلاش‌های دیپلماتیک آمریکا برای موازنه‌سازی در برابر محور تهران-مسکو، لایه‌ای اضافی از پیچیدگی به بحران افزوده و قفقاز جنوبی را به نقطه جوش ژئوپلیتیکی نزدیک کرده است.

تقوائی پور خاطرنشان کرد:مدیریت این بحران مستلزم هوشیاری راهبردی ایران و تعامل فعال با قدرت‌های منطقه برای جلوگیری از عواقب غیرقابل کنترل است.

کارشناس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل افزود: موازی با این تحولات، نوار غزه صحنه اجرای استراتژی پیچیده‌ای موسوم به «پنج انگشت» توسط رژیم صهیونیستی است که هدف آن تبدیل غزه به مجموعه‌ای از جزایر جداگانه و قابل کنترل از طریق ایجاد شش کریدور تقسیم‌کننده (شامل فیلادلفیا، موراگ، ماگن عوز، کیسوفیم، نتزاریم و مفلاسیم) می‌باشد.

وی تاکید کرد: این طرح که ادامه سیاست تاریخی «جزیره‌سازی» مناطق فلسطینی برای تسهیل سرکوب است، اکنون بر دیرالبلح - آخرین منطقه خاکستری ارتباطی و مسیر تنفسی مقاومت و مردم - متمرکز شده است.

تقوائی پور اظهار کرد: تمرکز اسرائیل بر این منطقه که به‌طور سنتی کانون عملیات مقاومت نبوده و تراکم جمعیتی بالایی دارد، احتمالاً ناشی از گمانه‌زنی‌های آن درباره حضور اسرا می‌باشد.

این کارشناس علوم سیاسی و روابط بین الملل ادامه داد: با وجود پیچیدگی این نقشه، آسیب‌پذیری‌های ذاتی در آن وجود دارد؛ نقاط اتصال بین کریدورها می‌تواند به کانون‌هایی برای بازسازی انسجام و سازماندهی مجدد مقاومت تبدیل شود.

وی خاطرنشان کرد: اثربخشی پاسخ فلسطینیان در گرو «بازتعریف نقشه عملیاتی»، بهره‌گیری هوشمندانه از ظرفیت‌های محلی، اجرای غافلگیری‌های ترکیبی و عبور خلاقانه از خطوط تقسیم‌کننده دشمن است.

تقوائی‌پور بیان کرد: این نبرد بیش از هر زمان دیگری نیازمند درک مشترک و «امید مبتنی بر واقعیت» است، امیدی که ریشه در هوش عملیاتی و طراحی متقابل دارد، نه شعارهای پوچ.

کارشناس علوم سیاسی و روابط بین الملل یادآور شد: در هر دو جبهه، شاهد تلاش برای تغییر جغرافیای سیاسی از طریق تجزیه مناطق حیاتی هستیم، در قفقاز با محوریت کریدور زنگزور و در غزه با محوریت کریدورهای پنج‌گانه؛ همچنین نقش متقابل بازیگرانی مانند اسرائیل که همزمان از باکو حمایت می‌کند و در غزه به تغییر معادلات می‌پردازد، نشان‌دهنده ابعاد فرامنطقه‌ای این بحران‌هاست.

وی گفت: موفقیت ایران در حفظ خط قرمز زنگزور و موفقیت مقاومت فلسطین در خنثی‌سازی استراتژی تقسیم غزه، به توانایی آن‌ها در بهره‌گیری از نقاط ضعف دشمن، حفظ انسجام درونی و به‌کارگیری نوآوری‌های راهبردی بستگی دارد که این بحران‌های به ظاهر مجزا، در واقع صحنه‌های مختلفی از یک نبرد بزرگ‌تر برای تعیین نظم ژئوپلیتیکی جدید در غرب آسیا هستند.

کد خبر 1829479

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha