خبرگزاری شبستان، گروه بین الملل: پس از اتمام جنگ بین ایران و اسرائیل در ۱۲ روز و اعلام آتش بس، این سوال قوت میگیرد که چرا به یک باره، جنگ پایان یافت و سناریوهای احتمالی پس از آن چیست؟
یک قانون اساسی در جنگهای بزرگ وجود دارد: نتیجه یک جنگ با تلفات، ویرانی یا تعداد حملات سنجیده نمیشود، بلکه با نتایج و توانایی دستیابی به اهداف اعلام شده، چه سیاسی و چه استراتژیک، سنجیده میشود.
با این حال، آنچه بین اسرائیل و ایران به طور ناگهانی و بدون هشدار قبلی، با آتشبس بدون حل و فصل مناقشه، اتفاق افتاد، موضوعی قابل توجه است که نیاز به تأمل دارد.
در این زمینه سوالی که مطرح میشود این است که چرا جنگ بین اسرائیل و ایران بدون حل و فصل و بدون دستیابی به اهداف اعلام شدهاش متوقف شد؟ چه دلایل و زمینههایی باعث شد که این رویارویی پس از آنکه اسرائیل آن را جنگی طولانی، آشکار و بدون محدودیت زمانی اعلام کرد، بسیار کوتاه مدت باشد؟
از نظر سود و زیان، یا از نظر پیروزی و شکست در طول جنگها، ایران طرف پیروز در این رویارویی ۱۲ روزه است. اسرائیل که جنگ را آغاز کرد، نتوانست رژیم ایران را سرنگون کند و پیروزی مطلقی را که میخواست به دست نیاورداز نظر سود و زیان، یا از نظر پیروزی و شکست در طول جنگها، ایران طرف پیروز در این رویارویی ۱۲ روزه است. اسرائیل که جنگ را آغاز کرد، نتوانست رژیم ایران را سرنگون کند و پیروزی مطلقی را که میخواست به دست نیاورد.
در طول این جنگ، حملات موشکی قدرتمندی دریافت کرد که عمق تل آویو و حومه آن را لرزاند و اماکن حساس نظامی و تحقیقاتی را که قبلاً هدف قرار نگرفته بودند، هدف قرار داد و حالتی از شوک و سردرگمی برای آن ایجاد کرد.
همچنین آمریکا نتوانست برنامه هستهای را به طور کامل فلج کند. ممکن است آن را ضعیف کرده باشد، اما قابل تعمیر است. در مقابل، ایران ثابت کرد که یک قدرت منطقهای است که به راحتی نمیتوان آن را ریشه کن کرد و تنها اتفاقی که افتاد آتش بس بود.
اگر کمی به گذشته برگردیم، در ابتدای جنگ، «اسرائیل» از تشدید تدریجی اهداف نتانیاهو در ایران خبر داد. وی سخنرانی خود را با نابودی و سرنگونی ارکان نظام در ایران، ترور رهبر معظم انقلاب اسلامی در ایران، و حذف برنامه موشکهای بالستیک ایران آغاز کرد. این به جایی رسید که رئیس ستاد کل اسرائیل اعلام کرد که «اسرائیل» در جنگی طولانی قرار دارد و هیچ کس نمیداند چه زمانی پایان خواهد یافت. بعد، ناگهان، خبر آتشبس آمد... خب، چه اتفاقی افتاد؟
همه ما میدانیم که اسرائیل توانایی تخریب دارد و زرادخانهای از سلاحها و یک پل هوایی باز از ایالات متحده در اختیار دارد، اما تنها توضیح برای آنچه اتفاق افتاده این است که اگر ضربات دردناکی دریافت نکرده بود، به حمله به ایران ادامه میداد و ماموریت خود را تا انتها به پایان میرساند.
اسرائیل غافلگیر شد و پخش تصاویر مربوط به خسارات را قطع کرد. کار به جایی رسید که حتی خبرنگاران را دستگیر و دوربینهایشان را توقیف کردندبا این حال، از ماهیت و میزان پاسخ و تأثیر رویارویی و توانایی ایران در کنترل صحنه و شناسایی اهداف و اصابت آنها با دقت و ظرافت بسیار شگفتزده شد. بنابراین، اسرائیل غافلگیر شد و پخش تصاویر مربوط به خسارات را قطع کرد. کار به جایی رسید که حتی خبرنگاران را دستگیر و دوربینهایشان را توقیف کردند.
شاید این سوال پیش بیاید که ایران چگونه در جنگ پیروز شد؟ اسرائیل چگونه به اهداف خود نرسید؟
دلایلی وجود دارد که پاسخ این سوال مهم را مشخص میکند. آنچه اتفاق افتاد، یک توافق آتشبس بود و ایران به امضای هیچ قطعنامه الزامآوری کشیده نشد، بلکه این کار برخلاف میل اسرائیل انجام شد. ایران دیگر ملزم به بازرسی از تأسیسات هستهای خود نبود، به ویژه از آنجا که هر اتفاقی که میافتاد، اساساً تجاوز آشکار اسرائیل و آمریکا بود و به ایران حق میداد که توسعه سلاحهای هستهای خود را از سر بگیرد.
مهمتر از نتایج این رویارویی، این بود که ایران را قادر ساخت تا ارزیابی دقیقی از قابلیتهای خود به دست آورد و شکافها را در دو سطح یکی در سیستم پدافند هوایی و دیگری شکستهای داخلی که در طول این رویارویی پدیدار شد، پر کند.
مسئله دیگری نیز پیش آمده، انسجام بیشتر ملت ایران پس از موفقیت ایران در هدایت حملات و به دست آوردن دستاوردهایش در این جنگ است که در تاریخ خاورمیانه بی سابقه است.
در طول ۱۲ روزه جنگ، ایران روایت خود از خصومت با پروژه منطقهای اسرائیل را نشان داده است. این نشان دهنده تغییر و تحقق از لفاظیهای سیاسی به رسیدن عملی با موشکهای بالستیک و خوشهای است.
ایران در حفظ جایگاه خود به عنوان حامی همه پروژههای مقاومت در منطقه و رد همه اشکال تجاوز علیه لبنان و غزه موفق بوده است. این نشان دهنده شکست هدف اسرائیل برای شکستن قدرت ایران، رهبر محور مقاومت، و تحمیل خاورمیانه جدید بوده است.
دولت آمریکا با حمله به سایتهای هستهای ایران، راه مناسبی برای خروج نتانیاهو از این جنگ فراهم کرد. این باعث شد اسرائیل بگوید به اهداف خود رسیده است
آنچه اتفاق افتاد، توافقی بود که اسرائیل آن را نمیخواست و در آن بیش از آنچه به دست آورد، از دست داد. دولت آمریکا با حمله به سایتهای هستهای ایران، راه مناسبی برای خروج نتانیاهو از این جنگ فراهم کرد. این باعث شد اسرائیل بگوید به اهداف خود رسیده است.
با این حال، آنچه در رابطه با این رفتار قابل توجه بود این بود که ایران با بمباران پایگاههای آمریکایی در چندین کشور عربی پاسخ داد. این نشان دهنده استراتژی برابری با ایالات متحده آمریکا است و همین امر باعث شد رئیس جمهور ترامپ با همان لحنی که در مورد اعلام آتش بس شنیدیم، به آن بپردازد. این ما را به این نتیجه میرساند که اگر شرایط برای اسرائیل جهت دستیابی به اهدافش فراهمتر بود، لحظهای درنگ نمیکرد و فرصتی را از دست نمیداد.
ایران از جنگ ۱۲ روزه در حالی بیرون آمد که با قدرت تخریبی استثنایی، ضربه دردناکی به اسرائیل وارد کرد، به تعادل بازدارنده دست یافت و پیام آتشینی فرستاد مبنی بر اینکه ایران نیرویی است که باید روی آن حساب کرد.
توقف ناگهانی جنگ بین ایران و اسرائیل، سوالاتی را در مورد سناریوهای احتمالی پس از آتشبس مطرح میکند. توقف خصومتها به این شکل به معنای پایان درگیری نیست. بلکه، این نشاندهنده یک تغییر استراتژیک است که وضعیت نظامی جنگی را به وضعیت نه جنگ و نه صلح تبدیل میکند و این وضعیت را به طور بالقوه انفجاری میسازد. حقیقت این سناریوها همین جاست.
اول: جنگ از رویارویی مستقیم به جنگ پنهان و حملات اعلام نشده تغییر خواهد کرد. این یک روش برای رویارویی بین اسرائیل و ایران است. دوره پیش رو ممکن است شامل اجرای ترورها و هدف قرار دادن دقیق و متمرکز دانشمندان ایرانی، همانطور که قبلاً اتفاق افتاد، و اجرای حملات سایبری یا حمله به تأسیسات نظامی توسط دستهای پنهان داخلی که با اسرائیل همکاری میکنند، باشد. این سناریو، منازعه را بدون کشیده شدن به یک رویارویی نظامی فراگیر، باز نگه میدارد.
دوم: آنچه اتفاق افتاد درس بزرگی برای ایران است. توافق حاصل شده یک شکست برای اسرائیل بود، اما همچنین یک پیروزی برای ایران. در نتیجه، این امر ایران را تشویق میکند تا برنامه هستهای خود را احیا و تسریع کند، هم به عنوان یک عامل بازدارنده در آینده و هم برای بهبود شرایط مذاکرات در صورت از سرگیری مجدد آنها.
سوم: آنچه اتفاق افتاد، درسی در مورد شکست اسرائیل در شکست دادن ایران و تضعیف نفوذ آن در منطقه میدهد. این امر ممکن است ایران را به سازماندهی مجدد مواضع متحدانش در منطقه ترغیب کند و آن را به تغییر شکل مجدد صحنه تشویق کند و در نتیجه، در دوره آینده، عامل بازدارنده قویتری برای اسرائیل باشد.
چهارم: کاملاً مشخص است که دولت فعلی آمریکا مسیر معامله در منطقه را ترجیح میدهد. بنابراین، ممکن است در دوره آینده برای تثبیت توافق یا ترسیم خطوط کلی که از تشدید مجدد تنش بین اسرائیل و ایران جلوگیری میکند و حفظ نوعی تفاهم که هم ایران و هم اسرائیل را راضی کند، تلاش کند، در عین حال تلاش کند تا روند مذاکرات هستهای را بار دیگر احیا کند تا روند جنگ نظامی را برای درازمدت متوقف کند.
جنگی که رخ داد، درسهایی را برای همه طرفهای منطقه به همراه داشت و از یک سو شکنندگی اتحاد کشورهای خلیج فارس و آمریکا را آشکار کردپنجم: جنگی که رخ داد، درسهایی را برای همه طرفهای منطقه به همراه داشت و از یک سو شکنندگی اتحاد کشورهای خلیج فارس و آمریکا را آشکار کرد و از سوی دیگر، بیمیلی اروپا برای حمایت صریح از «اسرائیل» در رویارویی مستقیم با ایران را آشکار ساخت. این درسها بسیاری از طرفها را به ارزیابی اتحادهایشان و تجدیدنظر در سیاستهای اتحاد و حرکت به سمت آرام کردن اوضاع با ایران سوق خواهد داد و این به خودی خود نشاندهنده یک تغییر اساسی در چشمانداز ژئوپلیتیکی منطقهای است.
آنچه اتفاق افتاد فقط یک رویارویی نظامی نبود؛ این یک زلزله استراتژیک بود که پیامدهای آن در سالهای آینده در منطقه احساس خواهد شد. چشمانداز پس از جنگ ممکن است پیچیدهتر از خود جنگ باشد. اگرچه رویارویی نظامی متوقف شده است، اما درگیری پایان نیافته است. این جنگ از جبهه نبرد مستقیم به جبهههای متعددی تغییر یافته است که اشکال و مظاهر آنها متفاوت خواهد بود.
نظر شما