به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، درست همان لحظهای که طنین اولین نوای «یا حسین» از کوچهای دور به گوش میرسد، انگار شهر تصمیم میگیرد آهسته و با احترام، از کنار تاریخ عبور کند و به قلب واقعهای هزار و اندی ساله برسد. خیابانها، بیآنکه کسی فرمانی صادر کرده باشد، به احترام سیاهپوش میشوند؛ پرچمها بالا میروند و چراغهای کمنور تکایا، روشنایی دیگری به شهر میبخشند.
اما در میان همه صحنههای شلوغ عزاداری، در میان جمعیتهایی که با شور راه میافتند و خیابانها را به صحنه تبدیل میکنند، آیینی هست که نه با صدا، که با سکوتِ منظم و گامهایی شمرده، خود را نشان میدهد. آیینی که بهجای فریاد، به ریتم متکیست؛ به هارمونی حرکات بدنی، به حلقهای انسانی که نه نقطه آغاز دارد و نه پایان. «سینهزنی قطاری»، حاصل قرنها تمرین صبوری است؛ آیینی که برای دیدهشدن نیازی به بزرگنمایی ندارد، زیرا عمق آن به چشم نمیآید، در جان جا میگیرد.
این سنت سالهاست که در مساجد استان فارس زنده نگه داشته شده؛ آنچه در این آیین اتفاق میافتد، بازخوانی، بازآفرینی و وفاداری است. حلقهها شکل میگیرند، پیران در مرکز، جوانان در حاشیه. گامها برداشته میشوند، دو ضربه بر سینه، یک نجوا: «حسین». نه شتابی هست، نه شوری زودگذر؛ فقط نظمی عاشقانه، شبیه مدار گردش ستارگان.

یک سوگواری منظم با صدای «حسین»
شیوه سینهزنی قطاری، برخلاف بسیاری از اشکال مرسوم عزاداری، ساختاری خطی ندارد؛ حلقهای است. دایرهای از عزاداران که نسل به نسل در آن جای میگیرند. حلقهی اول را پیرغلامان تشکیل میدهند، پس از آنان، جوانان حلقه را تکمیل میکنند و صدایی مشترک، همراه با سینه زدنهای به هم پیوسته، برمیخیزد: «حسین».
دو گام کوتاه، یک ضربه بر سینه، و بعد نجوای نامی که ستون دین است؛ نظمی که یادآور صفوف به هم فشرده یاران عاشوراست، آمیخته با فروتنی در برابر عظمت آن واقعه.
مسجد بغدادی؛ جایی میان تاریخ و اشک
مسجد بغدادی در شیراز، با ۷۰۰ سال قدمت، خاطرهای جمعیست از عزاداریهای خاموش و بیادعا. در دل این مسجد آجری، صداها و نذرها و نوحهها ماندهاند. سینهزنی قطاری در این مسجد، معنایی فراتر از یک مراسم مذهبی دارد؛ به روایت بسیاری، این آیین، میراثی زنده از نسلهایی است که در برابر فراموشی ایستادهاند.
عبور آیین از جغرافیا
سینهزنی قطاری تنها به شیراز محدود نمیشود؛ در مناطق دیگری از فارس همچون لارستان نیز میتوان صدای منظم این عزاداری را شنید. گویی این سبک از سوگواری، زبان مشترک مردمانیست که کربلا را در رفتار و حرکت، بازسازی میکنند.

در این نوع سینهزنی، هیچ ساز و دهل، هیچ تکیهکلام پرزرقی نیست؛ فقط گامهایی کوتاه، ضربههایی آرام اما عمیق، و صدایی که از جان برمیآید. این خلوص، راز ماندگاری آن است.
سینهزنی قطاری با ساختار سادهاش یادآور این نکته است که اصل عزاداری، بر مدار صداقت، شناخت و پیوند قلبی با امام حسین(ع) استوار است. این آیین، در ستایش مقاومت است؛ برای بیداری. همانگونه که کربلا، بیش از آنکه صحنه مظلومیت باشد، تجلیگاه وفاداری و ایستادگی است.
نظر شما