اگر انسان قیود را بردارد خدا در همه جا برایش آشکار می شود

ابراهیمی دینانی با بیان این مطلب که خداوند احاطه تکوینی و وجودی دارد، بنابراین هیچ جایی از جهان نیست که خداوند در آن حضور نداشته باشد، گفت: اگر انسان قیود خود را بردارد خدا برایش آشکار می شود.

به گزارش خبرنگار شبستان، برنامه "معرفت" کاری از گروه اندیشه و معارف دینی شبکه چهار سیما جمعه، 21 مهرماه مطابق با روال هر هفته با حضور غلامحسن ابراهیمی دینانی، استاد فلسفه پخش شد.


بنابراین گزارش، مبحث و سرشاخه اصلی برنامه این هفته با اشاره استاد دینانی به روایتی از سعدی بود مبنی بر رعایت ادب یکی از اولیای الهی در محضر خداوند گفت: این طرز برخورد شیخ حکایت از آن دارد که او حضور خداوند را در هر حال حس می کرد و این حضور را (می یافت) نه اینکه حضور را ببافد؛ به این معنی که وقتی انسان می گوید خدا حاضر است در واقع چیزی را گفته که بسیاری آن را (می گویند) اما آن شیخ و متقی حضور خدا را ادراک داشت.


وی در تبیین معنای "یافتن وجود خدا" اظهار کرد: یافتِ حضور خداوند به جز بافتن و گفتن حضور او است، این نوع برخوردی که یکی از اولیای خدا در روایت یاد شده از خود داشت، در واقع برخوردی تعلیمی به دیگران بود که خداوند همیشه حاضر است، ضمن اینکه "یافتن" با فکر و روح به تحقق می پیوندد، به این توصیف که حضور خدا با همه نیروهای ادراکی آدمی درک می شود.


وجهه الهی جایی برای غیبت آدمی باقی نمی گذارد

ابراهیمی دینانی ادامه داد: خداوند احاطه تکوینی و وجودی دارد، بنابراین هیچ جایی از جهان نیست که خداوند در آن حضور نداشته باشد هر چند که "یافتن" این مطلب آسان نیست؛ برهان فلسفی و عقلانی می گوید خداوند حاضر است، این ادراک زمانی که روح و تن یکی است، حاصل می شود. وقتی آدمی وجهه الهی می یابد می بیند که اساسا جایی برای غیبت خداوند نیست و اصلا غیبت معنی نمی دهد و کسی که به این مرحله از معرفت برسد و حضور خداوند را حس کند آیا معصیت می کند؟!


وی در پاسخ به این پرسش که خودت را برای فردا آماده کن، این فردا کجاست و چه تعبیری از آن باید متصور شد؟، تصریح کرد: خدا همه جا است چه قبل و چه بعد از این دنیا، خداوند در زمان و بلکه در مکان ها نبوده و نیست و نخواهد بود، اما ما آدمیان در زمان و مکان تعریف شده ایم و در عالم تدریج هستیم؛ خداوند فوق زمان و مکان است و پدیدآورنده آنهاا ست و همه جا حضور دارد، بنابراین چون برای ما انسان ها حضور تدریجی وجود دارد باید از آن بهره ببریم برای بعد و بعدتر و همان "فردا" و باید فرصت مان را بنا بر وجود تدریجی مان از دست ندهیم.


 

ظرفیت اتصال میان عالم ماده و بالا

ابراهیمی دینانی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر آنکه آیا عارف می تواند خود را از محدوده زمان و مکان بیرون بکشد، عنوان کرد: بله این قدرت در انسان وجود دارد، اما با این وجود مادامی که انسان در جسم خاکی است "تدریج الوجود" است و می توان لحظه هایی تردد داشته باشد و از بالا نگاه کند، انسان برزخ بین دو عالم است، همان قدر که در عالم ماده محکوم به جسم است، ساحت روحانی هم دارد و عظمت آدمی نیز در همین مسئله است که توانایی و ظرفیت اتصال بین عالم ماده و عالم دیگر را داراست.


وی درباره اینکه آیا نماز می تواند همان ساحت و جایگاه معنوی باشد چون وقتی در جنگ امیرالمونین زخمی شد، پیامبر(ص) فرمود زمان نماز نیزه را از پایش خارج کنید؟، تاکید کرد: بله قطعا نماز این ویژگی را دارا است؛ چراکه نماز حالات جسمانی، ارکان نماز، مکان و زمان خود را دارد و با حرکاتی که در طول نماز داریم در واقع معراج می کنیم، معراجی به ملکوت وجود خود، همین نماز با ارکان مخصوص اش نوعی معراج روحی برای ما است.


در ادامه مجری برنامه به نقل از سعدی گفت: نقل است بنده حبشی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت عملی ناکرده کردم، مرا هیچ توبه باشد؟ که پیامبر (ص) فرمود باشد. حبشی توبه کرد و رفت بعد از مدتی دوباره آمد و گفت: یا رسول الله! آیا زمانی که مرتکب شدم خدا نگاهم می کرد؟ پبامبر (ص) گفت: خاموش، چرا نمی دید؟ چشمی در ابرو نگردد به خیانت و خاطری در سینه نگذرد به خلافِ دیانت، الا که خداوند تعالی داناست بر آن بینا، حبشی این سخن بشنید، بنالید و بزارید و آبِ حسرت و ندامت از چهره ببارید و آورده اند که نفسی از سینه ی پردرد برآورد و جان به حق تسلیم کرد.

استاد فلسفه دانشگاه تهران با استناد به این روایت گفت: در ظاهر انگار نگاه ها با هم فرقی ندارد و ظاهرا چشم  نگاه می کند، اما همین ظاهر هم تفاوت دارد، حالت چشم حین نگاه کردن متفاوت می شود، اگر کسی به حالات چشمی انسان دقیق باشد متوجه می شود که عضلات چشم در حالات مختلف نگاهی متفاوت دارند، این تعبیر از خیانت چشم در این روایت که سعدی گفته است به این معنی است که خدا حتی حرکت چشم شما را می بیند و به حالات آن آگاه است و این بحثی مهم است و دنباله بحثی است که خدا همه جا حضور دارد. همچنین حبشی کاری ناکردنی داشت و از پیامبر (ص) سوال کرد آیا خدا مرا در آن حال می دید که این پرسش حاکی از آن است که حبشی با تمام وجودش توبه کرده و پشیمان بود.


وی در پاسخ به این سوال که آیا "چشم زدن" معنی دیگری دارد؟، ابراز کرد: بله، چشم زدن جایگاه دینی، فلسفی و روانی ویژه ای برایش تعریف شده است، و درباره اثر آن حدیث داریم. نوع نگاه مهم است. فارغ از مسئله چشم زدن این مطلب را ادامه می دهیم، کلا نوع نگاه اثر دارد آدم های حساس این موضوع را بهتر درک می کنند، انسان ها سنگینی نگاه را می فهمند، گاهی یک نگاه به اندازه چند تن وزن دارد و گاهی هم نگاهی آن قدر سبک است که انسان را به پرواز در می آورد، گاهی شخص حرفی نمی زند و تنها نگاه می کند، ولی با همان نگاه با شما حرف می زند.


چگونه مس وجود طلا می شود؟

استاد فلسفه دانشگاه تهران در پاسخ به اینکه آیا میزان تاثیر سخن بر حبشی به خاطر حضور خداوند بود؟، بیان کرد: بله قطعا همین گونه بود چراکه حبشی توبه واقعی کرده بود و اخلاص داشت و مس وجودش به طلا مبدل شده بود و تمام ناخالصی هایش از میان رفته بود و به مقام فنا رسیده بود و می شود که انسان از خلوص قالب توبه کند، و نکته همین جا است که سعدی از پیامبر (ص) روایت می کند و نه حکایت و شاید سوالاتی در این باب هم مطرح شود که سعدی راوی/ محدثا یا حکایت گر است؟ آیا سعدی روایت را حکایت می کند یا حکایت را روایت می کند؟ فرق میان راوی/محدث و حکایت کردن چیست؟ فرق میان حکایت، افسانه، قصه و اسطوره چیست؟ آیا همه یک معنا دارند یا تفاوت هایی هست؟


وی ادامه داد: مثلا شیخ صدوق و شیخ عباس قمی محدث بودند اما آیا راوی همان محدث است؟ قطعا تفاوت های ظریفی وجود دارد، سعدی در اینجا روایت می کند، در روایت باید مفهوم را بپروارنیم سعدی هم همین کار را کرد و روایت کرده است. سعدی خودش را روایت می کند، توجه کنید که جز انسان هیچ موجودی توانایی ندارد که خود را روایت کند. روایت ظاهرش آن است که انسان از گذشته می گوید اما چگونه؟ انسان که فقط از گذشته نیست اما چون می تواند از وجودش فاصله بگیرد می تواند خود را روایت کند و مادامی که آدمی خود را به خوبی روایت نکند مفهوم روایات را نمی فهمد.


اگر گذشته را فهمیدیم میراث ما می شود

ابراهیمی دینانی اظهار کرد: ما تاریخ جهان، تاریخ اسلام و خیلی چیزهای دیگر را داریم اما به صرف اینکه مربوط به گذشته می شوند به عنوان "میراث" شناخته نمی شوند بلکه وقتی چیزی میراث می شود که بتوانیم آن را بفهمیم وقتی گذشته را فهمیدیم میراث ما می شود. همچنین آینده را هم می توانیم بفهمیم و درباره اش حرف بزنیم و این موارد را برای آن گفتم که برسم به این نکته که وقتی سعدی می گوید: رواست است... روایت را واقعا می فهمد و می گوید.


وی در توضیح این مطلب که آیا خود احضاری نیز وجود دارد؟ تصریح کرد: بله یعنی ما می توانیم خودمان را برای خودمان ظاهر و روایت کنیم، ولو اگر برای خودمان حاضر نباشیم چه طور می توانیم تقوا داشته باشیم، یعنی وقتی خودم برای خودم حاضر نباشم چه طور می توانم حضور خدا را درک کنم؟ بعد آنکه گذشته را آدمی باید برای خودش حاضر کند یعنی بفهمد در غیر این صورت چه طور می تواند روایت کند؟


ابراهیمی دینانی خاطرنشان کرد: خدا حضور مطلق دارد، اما چرا ما او را نمی بینیم؟ چون انسان مقید است اگر قید را برداریم خداوند آشکار است.
 

پایان پیام/

کد خبر 182509

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha