به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، در دنیای پرآشوب امروز، که نابرابری، جنگ و... دست به دست هم دادهاند تا مفهوم عدالت را به چالش بکشند، نگاه به سرچشمههای اصیل رحمت و مهر میتواند معنای تازهای به هستی ببخشد.
از میان این سرچشمهها، یکی از مفاهیم کمتر تبیینشده و در عین حال حیاتی، «رحمت رحمانیه» خداوند است؛ رحمتی که همچون باران، مرز نمیشناسد، نمیپرسد اهل کدام قبیلهای، دینات چیست، یا بر پیشانیات مهر نماز مانده یا نه.
دو نوع رحمت الهی به روایت امام صادق (ع)
امام جمعه جهرم، با تأکید بر این صفت ویژه الهی میگوید: «رحمن» از ریشهی رحمت و از صیغههای مبالغه است؛ یعنی رحمت گسترده، همگانی و بیمرز خداوند. همانطور که در تفسیر نورالثقلین آمده، امام صادق (ع) فرمودند: الرحمن بجمیع خلقه، و الرحیم بالمؤمنین خاصةً. خداوند دو نوع رحمت دارد: یکی عام برای همه و یکی خاص برای اهل ایمان.»

در دنیایی که برخی دست در سفره نعمت میبرند و برخی، در فقر مطلق و قحطی میزینند، این پرسش قدیمی و البته عمیق دوباره قد علم میکند: آیا عدالت خداوند خدشهدار شده است؟
پاسخ، در درک درست از همین تفاوت میان «الرحمن» و «الرحیم» نهفته است. باران، استعارهای است که حجتالاسلام مدبر، از آن برای توضیح این رحمت استفاده میکند: «بلاتشبیه، رحمت عام خدا مانند باران است؛ بر سر فقیر و غنی، مسلمان و غیرمسلمان، شیعه و سنی، گنهکار و بیگناه یکسان میبارد. باران وقتی میآید، گل و خار را با هم خیس میکند. اما هر یک بسته به ماهیت خود، گل یا خس میرویند.»
این انسان است که با اندیشه، نیت و عمل خود تعیین میکند در برابر رحمت خدا چه واکنشی داشته باشد.و این دقیقاً نکته کلیدی است. در برابر رحمت عام خدا، واکنش انسانها متفاوت است. همان بارانی که لالهای را در باغ میشکوفاند، میتواند خاری را در شورهزار بارور کند. این انسان است که با اندیشه، نیت و عمل خود تعیین میکند در برابر رحمت خدا چه واکنشی داشته باشد.
انتخاب با ماست: گلشن یا گلخن؟
مدبر در ادامه با بهرهگیری از ادبیات کهن و مفاهیم عرفانی میگوید: «در گرمابههای قدیم، گلخن جایی بود برای سوزاندن خار و خاشاک. کسی که از این رحمت بهره نگیرد، خود را به گلخن برده. “گر بود اندیشهات گل، گلشنی، ور بود خاری، تو هیمه گلخنی.”»
در این میان، هشدار پیامبر اسلام (ص) نیز رنگ و بوی دیگری میگیرد؛ «اِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ»؛ در دل فتنههایی که چون شب تار بر جانها هجوم میآورند، پناه بردن به قرآن تنها راه عبور است. و یکی از مهمترین پیامهای این کتاب آسمانی، بازشناسی همین رحمت الهی است. اینکه چگونه میتوان در باران نعمت، خیس شد، اما غرق نشد. سیراب شد، اما تباه نشد.

مدبر با تکیه بر کلام سعدی نیز خاطرنشان میکند: «منت خدای را که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت… در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.»
عبور از یأس با فهم «الرحمن»
در جهانی که نابرابریهای مصنوع بشر پردهای ضخیم میان انسان و خدای رحمان کشیده، شاید بازگشت به مفاهیمی چون «الرحمن» بتواند پلی باشد برای گذر از یأس و حیرت.
و شاید وقت آن رسیده که هر یک از ما بپرسیم: آیا در برابر بارانِ بیدریغ نعمت، گل خواهیم رویید یا خس؟ آیا جایگاهمان در گلشن خواهد بود یا در گلخن؟
نظر شما