به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از الجزیره، اسرائیل، مانند همیشه، در این بحرانها خود را بهعنوان قربانی معرفی میکند، در حالی که ایران را بهعنوان تهدیدی برای «بقا» قلمداد میکند. نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، در سخنانی حملات به ایران را «عملیات شیر در حال طلوع» نامید و ایران را بهعنوان تهدید هستهای معرفی کرد.
ایالات متحده آمریکا، علیرغم حمایتهای غیررسمیاش از اسرائیل، اعلام کرده که در حملات به ایران هیچ نقشی نداشته است. اما با این حملات، اسرائیل عملاً هر گونه امید به رسیدن به راهحل مسالمتآمیز برای بحران هستهای ایران را از بین برده است.
واکنشهای جهانی و سیاست آمریکا
با شدت گرفتن بحران در خاورمیانه، کاخ سفید نشستی فوری از شورای امنیت ملی با حضور ترامپ برگزار کرده است. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، نیز تاکید کرد که اولویت آمریکا در این بحران، حفظ جان نیروهای آمریکایی در منطقه است و ایران نباید به منافع یا نیروهای آمریکایی حمله کند.
اما باید یادآور شد که آمریکا همیشه در عملیاتهای نظامی علیه ایران، مانند ترور سردار سرلشکر قاسم سلیمانی در ژانویه ۲۰۲۰، دست داشته است. این اقدامات نهتنها نقض حقوق بینالملل محسوب میشوند، بلکه نشاندهنده سیاستهای دوگانه ایالات متحده در برخورد با مسائل منطقهای هستند.
آیا آمریکا دیگر «آمریکا اول» را دنبال میکند؟
آنچه که در این بحران بهوضوح مشهود است، تغییر سیاستهای ترامپ از «آمریکا اول» به حمایت از اسرائیل است. ترامپ که در دور اول ریاستجمهوریاش از دخالتهای نظامی آمریکا در خاورمیانه انتقاد کرده بود، در عمل از حملات اسرائیل به ایران حمایت کرده است. این تغییرات نشان میدهند که سیاست خارجی آمریکا بیشتر تحت تاثیر منافع برخی کشورهای خاص، از جمله اسرائیل، قرار دارد تا اولویتهای داخلی خود آمریکا.
نفوذ اسرائیل در سیاستهای آمریکا
انتقادات بسیاری از طرف تحلیلگران و کارشناسان در داخل ایالات متحده به سمت روابط نزدیک آمریکا با اسرائیل وجود دارد. سوالات زیادی مطرح میشود که آیا واقعاً سیاستهای آمریکا در خاورمیانه به نفع مردم آمریکا است، یا اینکه لابیهای اسرائیل در واشنگتن بهطور غیررسمی سیاستهای این کشور را تعیین میکنند. میلیاردها دلار کمک نظامی به اسرائیل که میتوانست صرف نیازهای داخلی آمریکاییها شود، تنها به نفع صنایع نظامی ایالات متحده است.
حمله به ایران نه تنها ممکن است باعث تشدید بیثباتی در خاورمیانه شود، بلکه میتواند موجب آغاز یک جنگ گسترده در منطقه گردد. این وضعیت میتواند تاثیرات منفی جهانی داشته باشد و چشمانداز هرگونه حلوفصل مسالمتآمیز بحران هستهای ایران را بیش از پیش دشوار کند.
در نهایت، این تحولات نشان میدهند که در سیاستهای جهانی، منافع برخی کشورها میتواند به راحتی اصولی مانند دیپلماسی و صلح را تحتالشعاع قرار دهد و موجب گسترش بحرانها شود.
حمله اسرائیل به ایران، بهویژه با توجه به شرایط حساس منطقه، نشانهای است از اینکه سیاستهای دیپلماتیک در خاورمیانه دیگر اولویت ندارد. این حمله بر ادامه بیثباتی و پیچیدگیها در منطقه افزوده است و نشاندهنده ناکامی جامعه جهانی در برقراری صلح پایدار است.
از «آمریکا اول» به «اسرائیل اول»
سیاست «آمریکا اول»، که قرار بود منافع داخلی ایالات متحده را بر منافع خارجی ترجیح دهد، اکنون بهطور فزایندهای تحت تاثیر روابط نزدیک با اسرائیل قرار دارد. با حمایت ضمنی ترامپ از حملات اسرائیل به ایران، بهنظر میرسد که ایالات متحده اولویتهای خود را به سمت منافع منطقهای اسرائیل متمایل کرده است.
حمله به ایران در واقع نقطه پایانی بر امید به حلوفصل دیپلماتیک این بحرانها است. در دنیای امروز، منافع استراتژیک و اقتصادی غالباً بر اصول حقوقی و انسانی فائق میآیند، و در نتیجه صلح و ثبات جهانی همچنان در معرض خطر است.
نظر شما