دیوان حافظ درسنامه عرفان همراه با چاشنی شعر است

روزگار حافظ روزگار زهد فروشی و ریاورزی بوده‌است. آنان به‌جای آن‌که به‌راستی مردان خدا باشند و روندگان راه حقیقت، اغلب خرقه‌داران و پشمینه‌پوشانی بودند که بویی از عشق نابرده و تندخویی شهرت داشتند.

خبرگزاری شبستان: شمس الدین محمد ملقب به لسان الغیب غزلسرای بزرگ و نامی ایران در قرن 8 می زیست. تاریخ دقیق ولادت وی مشخص نیست شاید حدود سال 727 . گویند پدرش بهاالدین بازرگانی اصفهانی بوده که در کازرون با زنی از آن محل ازدواج کرده و خیلی زود در ایام کودکی شمس الدین محمد از دنیا رفت. پس از آن حافظ با مادرش زندگی سختی را در پیش گرفت و برای کسب نان به کارهای سخت و توانفرسا پرداخت و به سختی به تحصیل علوم پرداخت و در مجالس درس علما و بزرگان زمان خود حضور یافت.و چون در ایام جوانی حافظ قرآن بود حافظ تلخص کرد.وفات وی در شصت و چند سالگی در سال 792 یا 791 اتفاق افتاد و پس از وفاتش شخصی به نام محمد گلندام اشعار وی را جمع آوری کرد. حافظ علاوه بر غزلهایش، رباعی ،ساقی نامه و مثنوی نیز دارد ولی شهرتش به خاطر غزلهای پرارزش اوست.

 

 آنچه که در مورد اشعار او فارغ از لطف ادبی اهمیت دارد، نکات نغز و عرفان گاه نهفته و عمدتا بارز در غزلیاتش است. در واقع همین ویژگی عارفانه است که خیل عظیمی را به تفال زدن به دیوان او وا می دارد، چراکه مردمان می پندارند عرفان نهفته در اشعار حافظ خود به مثابه سند و مهر تایید بر قرعه ای است که آنان بر صفحات دیوان وی می زنند.

 

 اما عرفان و عارف در دیوان اشعار حافظ تعابیر متعددی را به خود اختصاص داده است. شوریدگی عارف/رند/ صوفی و مدد گرفتن از می بی غش، از جمله اوصافی است که خواجه برای عارفان به کار می برد. به بیان بهتر عارف در اشعار حافظ به معنی شخص خودشناس و خداشناس است که در این مسلک حاضر به تحمل هرگونه ناملایمات روزگار است.

 

 رند

شاید کلمه‌ای دشواریاب‌تر از رند در اشعار حافظ یافت نشود. کتاب‌های لغت آن‌را به عنوان زیرک، بی‌باک، لاابالی، و منکر شرح می‌دهند، ولی حافظ از همین کلمهٔ بدمعنی، واژه پربار و شگرفی آفریده‌است که شاید در دیگر فرهنگ‌ها و در زبان‌های کهن و نوین جهان معادلی نداشته باشد.

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست                    رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی
آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست                      علمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
 

صوفی

حافظ، همواره، صوفی را به‌بدی یاد کرده و این به سبب ظاهرسازی و ریاکاری صوفیان زمان او می‌نگرند.

 نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد                 ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

 

می

می بده تا دهمت آگهی از سر قضا                    که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست
مگر که لاله بدانست بی‌وفایی دهر                    که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد

استاد مرتضی مطهری در تماشاگه راز می وید: دیوان حافظ یک دیوان عرفانی است. درحقیقت یک کتاب عرفان است به علاوه جنبه فنی شعر. به عبارت دیگر دیوان حافظ عرفان است به علاوه هنر. دیوانی است که از عرفان سرچشمه گرفته و به صورت شعر بر زبان سراینده جاری گشته.

بعضی هم برعکس عقیده دارند که عرفان محلی است که حافظ را به انسان و زمین پیوند می هد و حافظ عارف مطلق نیست. 

روزگار حافظ روزگار زهد فروشی و ریاورزی بوده‌است. آنان به‌جای آن‌که به‌راستی مردان خدا باشند و روندگان راه حقیقت، اغلب، خرقه‌داران و پشمینه‌پوشانی بودند که بویی از عشق نابرده به تندخویی شهرت داشتند و پای از سرای طبیعت بیرون نمی‌نهادند.

 

صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد                     بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد             ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

 

در برابر صوفی، حافظ از عارف با نیکویی و احترام یاد کرده است. حافظ در این مبارزه به کسی رحم نمی‌کند شیخ، مفتی، قاضی و محتسب همه از کنایات و اشعار او آسیب می‌بینند.

 

 می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب                 چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند
حافظا می‌خور و رندی کن و خوش باش ولی                  دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

 

او باده نوشی را برتر از زهدفروشی ریاکاران می‌داند:

 

باده‌نوشی که در او روی و ریایی نبود                     بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب                 بهتر ز طاعتی که ز روی ریا کنند 
 

از این گذر حتی بررسی اجمالی در میان اشعار حافظ، بیانگر یک نکته است که ابیات پرنغز او همواره حتی فارغ از مفهوم و اوزان ظاهری، به دنبال بیان حقایق واقعی در پوشش تشبیهات مغایر است، به بیان بهتر ممکن است ابیاتی حاکی از عشقی مادی را از نظر بگذرانیم اما در ورای این ظاهر، در حقیقت شاعر به عشق الهی اشاره دارد. 

پایان پیام/

کد خبر 182175

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha