به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، عبارتها گاهی سنگینتر از اسلحهاند، بهویژه وقتی از دهان مردی خارج شوند که توانسته با واژههایی ساده، یک امپراتوری سیاسی را به لرزه درآورد و جهانی را مجبور به شنیدن کند. سخن از کسیست که پیش از آنکه تریبون در اختیار بگیرد، نَفَسش مردم را به جنبش واداشت و پیش از آنکه در قاب سیاست بنشیند، در جان جامعه نفوذ کرده بود.
امام خمینی(ره) را نمیتوان در طبقهبندیهای رایج اندیشه سیاسی یا مذهبی جا داد. او نه از مسیر دانشگاه وارد تحلیل سیاسی شد، و نه محصول جلسات نخبگانی و پژوهشی بود. منبع اقتدارش نه صرفاً در سواد حوزوی بود و نه در کاریزمای شخصی. این مرد، چیزی داشت که کمتر کسی در تاریخ معاصر منطقهمان با آن به میدان آمده است: آمیزهای زنده از عرفان، فقه، تاریخخوانی ژرف و شناخت بیواسطه از نبض مردم.
برای نسلی که تصویر امام را تنها در قاب قابهای رسمی یا تندیسگونه دیده است، بازخوانی شخصیت او با تکیه بر ابعاد انسانی، اجتماعی و فکریاش ضرورتی است گریزناپذیر. امام، مردی بود که در برابر قدرت جهانی ایستاد، اما از تنهایی نترسید؛ مردی که نظامی سیاسی بنا کرد، اما از سلوک معنوی خویش جدا نشد؛ مردی که مردم را از گوشهنشینی بیرون کشید، بیآنکه آنان را به خود وابسته سازد.

با گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نام امام خمینی(ره) همچنان با مفاهیمی همچون «بیداری اسلامی»، «قیام لله» و «حضور دین در عرصه عمومی» گره خورده است. شخصیتی که در دوران سلطه دوگانه استبداد و استکبار، صحنهای نو از تعامل میان شریعت و سیاست را گشود و توانست تفسیر تازهای از نقش دین در نظم اجتماعی ارائه کند.
امام خمینی(ره) «شخصیتی جامعالاطراف» بود؛ همزمان در سه ساحت کلیدی «علم و دانش»، «تقوا و عرفان» و «سیاستورزی و حضور فعال اجتماعی» واجد برجستگیهای خاصی بود که کمتر میتوان در تاریخ معاصر نمونهای نزدیک به آن یافت
سرپرست دفتر اجتماعی و سیاسی حوزههای علمیه، بر این باور است که امام خمینی(ره) «شخصیتی جامعالاطراف» بود؛ همزمان در سه ساحت کلیدی «علم و دانش»، «تقوا و عرفان» و «سیاستورزی و حضور فعال اجتماعی» واجد برجستگیهای خاصی بود که کمتر میتوان در تاریخ معاصر نمونهای نزدیک به آن یافت.
از فریاد تا تئوری؛ امام و نظم اجتماعی اسلاممحور
حجتالاسلام محمد استوار میمندی معتقد است که «بصیرت عمیق، شجاعت بیبدیل و روحیه جهادی» سه ویژگی کلیدی امام خمینی(ره) بود که او را به سمت یک خیزش اصیل دینی سوق داد: «قیام لله از دل این سه خصلت شکل گرفت. امام(ره) نخست خود را با این آرمانها ساخت، و سپس ملتی را به صحنه آورد تا احکام اسلام را نه در حد شعار، که در متن حیات اجتماعی پیاده کنند.»

سه ضلع مثلث رهبری: علم، عرفان، سیاست
در برابر نگرشی که میکوشد دین را به عرصه فردی و محصور در عبادات و مناسک تقلیل دهد، امامخمینی(ره) نگاهی کلگرایانه و تمدنی به اسلام داشت. حجتالاسلام استوار میگوید: «ایشان اسلام را منحصر در حجرهها و حوزهها نمیدانستند. از نگاه امام، همانگونه که افراد در زندگی شخصی مکلفاند، جامعه اسلامی نیز وظایف و مسئولیتهایی دارد که تحقق حکمرانی دینی و ساماندهی اجتماعی بخشی از آن است.»
از نگاه امام، همانگونه که افراد در زندگی شخصی مکلفاند، جامعه اسلامی نیز وظایف و مسئولیتهایی دارد که تحقق حکمرانی دینی و ساماندهی اجتماعی بخشی از آن است.
این نگاه، پایهای شد برای یک نظریه حکمرانی که نه صرفاً در بستر تئوری باقی ماند، و نه به شعارهای انقلابی محدود شد. بلکه با تأسیس جمهوری اسلامی، فرصتی برای تحقق عینی آن پدید آمد. بهویژه آنکه امام، با نفی دوگانهسازی میان دین و سیاست، الگویی را مطرح کرد که در آن روحانیت، بهجای انزوا، باید در صف اول دفاع از حقوق مردم، اصلاح امور و مدیریت جامعه قرار گیرد.
جامعهای که دین در آن حذف شود، بیپناه میماند
استوار میمندی بر این نکته تأکید دارد که از نگاه امام، دین نهتنها مسئولیتهای فردی را بر دوش انسانها میگذارد، بلکه دارای ظرفیت هدایت اجتماعی نیز هست. به گفته او: «جامعهای که دین در آن به حاشیه رانده شود، از اخلاق تهی نمیشود، بلکه در برابر استبداد و استکبار نیز بیپناه میماند. امام خمینی(ره) با تکیه بر همین تحلیل، از دین یک گفتمان اجتماعی ساخت، نه فقط یک تجربه فردی.»

تجربه امام خمینی(ره) در رهبری یک انقلاب و تأسیس یک نظام، صرفاً به عنوان یک رخداد سیاسی قابل بررسی نیست. آنچه امروز نیازمند بازاندیشی دوباره است، ظرفیت عمیق اندیشه او برای حل بحرانهای تمدنی، اخلاقی و اجتماعی در جهان معاصر است؛ ظرفیتی که شاید در میان هیاهوی روزمرگی و چالشهای اجرایی، کمتر مجال بروز یافته است.
نظر شما