وقتی قلم به حرمت حماسه سکوت می‌کند

مثل همه همکاران یک گوشه‌ای را پیدا کرده و نشسته، کز کرده در خودش و دارد به سخنران‌ها گوش می‌دهد. گاهی دست به قلم می‌شود و گاهی خودکار را پایین می‌گذارد. چندین بار صفحه گوشی را خاموش و روشن میکند و چشمانش از شب بیداری خسته و افتاده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از گیلان،، خبرنگار که باشی باید بتوانی جلوی هیجاناتت را بگیری، باید مدیریت در بحران داشته باشی، باید حواست باشد حین انجام کار، موقع نوشتن، موقع عکس و فیلم گرفتن از شنیدن و دیدن چیزهای عجیب تعجب نکنی، موقع غم و اندوه اشک نریزی و موقع جشن و شادی و سرور معمولی رفتار کنی، باید حواست به کارت باشد...

همیشه همینطور است، خانواده ات بیمار هستند و تو باید سر کار معمولی باشی، باید آفیش بشوی و بروی همپای سوژه ها ببینی و بشنوی و به تصویر بکشی و خودت را فراموش کنی که چه سنگینی بر دوشت هست.

همکارم را می بینم، همسرش چهل روزی است که در آی سی یو بیمارستان بستریست. آمده برای پوشش خبری. مثل همه همکاران یک گوشه ای را پیدا کرده و نشسته، کز کرده در خودش و دارد به سخنران ها گوش می دهد. گاهی دست به قلم می شود و گاهی خودکار را پایین می گذارد. چندین بار صفحه گوشی را خاموش و روشن میکند و چشمانش از شب بیداری خسته و افتاده است.

وقتی قلم به حرمت حماسه سکوت می‌کند


سخنران ها یکی مهدی پارسا، مسئول بسیج رسانه گیلان بود که آمده بود با روایت آزادسازی خرمشهر اتفاقات پیش آمده در این ایام را برایمان تبیین کند.

وی با اشاره به اینکه در برخی از کشورها اتفاقات واقعی رخ نداده و قهرمانی در تاریخشان وجود ندارد گفت: آنها دراین سال ها تلاش کرده اند با قصه و اسطوره سازی، قهرمانان فیک را به عنوان نماد کشور خود معرفی کنند اما ایران با تمدن و تاریخش همیشه دارای قهرمانان واقعی بوده است و شهدا قهرمانان واقعی ما هستند.

پارسا اظهار کرد: ما از همان روز پیروزی انقلاب و پس از آن با مخاطرات زیادی روبه رو شدیم ولی اکنون با گذشت چهار دهه برگ زرینی در تاریخ خود ثبت کرده ایم که چراغ راهی برای آینده است.

وی با تاکید بر اینکه گذشته ما هر چند سخت ولی بر افتخار بود افزود: نسل های ما باید این افتخارات را گرامی بدارند و قهرمانان واقعی خود بشناسند.

پارسا گفت: ۱۹ ماه از انقلاب نگذشته بود که صدام با آمریکا یک جنگ نابرابر را علیه ایران آغاز کرد، آمده بودند تا ضربه ای کاری بزنند، زمانی که ارتش ما تازه پالایش شده بود و سپاه و بسیج تازه شکل گرفته بودند.

وی اضافه کرد: صدام مطمئن بود، با وعده هایی که آمریکا به او داده بود وارد جنگ شد و از روی هوا و هوس حرف نمیزد وقتی وارد خوزستان شد اسمش را به عربی تغییر داد و یکی یکی استان هایی را که تصرف میکرد نام جدید میگذاشت.

پارسا به جمله معروف عراقی ها که بر در و دیوار شهرهای تصرف شده نوشته بودند «آمدیم تا بمانیم» اشاره کرد و گفت: رزمندگان سلحشور و مردان غیرتمند ما وقتی جانانه مقاومت کردند و شهر خرمشهر را پس گرفتند در جواب آنها نوشتند «آمدیم، نبودید» و این روایت فتح خرمشهر هاست.

وی ما را به خواندن کتاب هایی که نویسندگانش صحنه به صحنه روایت ها را خود به عینه دیده و تجربه کرده اند تشویق کرد و ادامه داد: اگر این شعار عراقی ها عملی میشد و دفاعی انجام نمیگرفت و مانند بنی صدر خائن که می گفت «زمین بدهیم تا زمان بگیریم»، امروز این امنیت و آرامش را در کشور نداشتیم.

پارسا با تاکید بر اینکه دشمن متخاصم در تلاش بود و هست تا این عزت ایرانی را بگیرد تصریح کرد: بنویسید و نگذارید این حقایق از اذهان جامعه فراموش شود، شما اصحاب رسانه باید این حقایق را تبیین کنید، زیرا اگر شما نگویید و دستاوردهای نظام و پیشرفت ها را بازتاب ندهید آنها آنطور که خودشان می خواهند با سیاه نمایی هر چه تمامتر بازگو میکنند.

وی با بیان اینکه دشمن و خودتحقیرهای داخلی می خواهند دستاوردهای انقلاب را کوچک و پادشاهان بی کفایت را که برای خود شیرینی تکه های این سرزمین را به دشمنان می بخشیدند بزرگ نشان دهند، اظهار کرد: ما امروز در جنگ شناختی که یکی از مولفه های جنگ ترکیبی دشمن است قرار داریم و باید بدانیم که تیخیر ذهن یک ملت خطرناکتر از تسخیر خاک آن ملت است.

وقتی قلم به حرمت حماسه سکوت می‌کند


سرهنگ حسن حبیبی، مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس گیلان سخنران بعدی بود، وی بیان کرد: آنچیزی که بعد از هزارو چند سال واقعه عاشورا را زنده نگاه داشته نوع انعکاس خبر آن توسط حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) بود.

وی با تاکید براینکه اهمیت خبر و رسانه بر کسی پوشیده نیست گفت: به قول مقام معظم رهبری که فرمودند «درباره دفاع مقدس کم کار کرده ایم و هنوز می شود ببشتر به آن پرداخت» ما فقط خط مقدم دوران دفاع مقدس را نمایش دادیم اما باید دفاع مقدس را از زوایای مختلف برای عموم مردم روایت کنیم.

حبیبی به کمک های مردمی در دوران جنگ، به مقوله روایتگری از زوایای مختلف از جمله تاب آوری مردم در دوران هشت سال دفاع مقدس اشاره کرد و افزود: پذیرفتن شرایط سخت در اوح تحریم ها، راهی کردن بهترین عزیزانشان به جنگ، از دست دادن پاره های تنشان، زندگی در زیر بمب و ترکش و خمپاره و ماه ها به دین خانواده نرفتن و... هر کدام مواردی هستند که می بایست جداگانه به آنها پرداخت و روایت کرد.

وی با تاکید بر اینکه نقش امروز رسانه ها امیدآفرینی و نشان دادن عزت ملی به مردم این سرزمین است گفت: یادمان باشد برای حفظ و استقلال و امنیت این کشور مردم با همه سلایق و هر حزبی به پا خواستند و تا آخرین قطره وجودشان پای کار ماندند.

حبیبی توجه به سبک زندگی خانواده شهدا را که  می تواند الگویی برای سبک زندگی تک تک ما باشد مهم دانست و بیان کرد: اینکه نتوانستیم اسطوره های خود را درست معرفی کرده و هر کدامشان را به عنوان یک قهرمان معرفی کنیم کم کاری رسانه ای ما بوده در حالیکه دشمن برای مردمش اسطوره سازی میکند تا به آنها هویت بدهد.

اما روایت همچنان در باغ موزه دفاع مقدس ادامه داشت. همکارم را میدیدم که با چشمان سرخ شده به سختی تاب آورده. دیگر همکاران هم که حال دوستشان را می‌دیدند جویای حال همسرش می‌شدند و آرزوی بهبودی داشتند.


در میان همه این صحبت ها و گفتگوها به مقاوم بودنش فکر میکردم. به اینکه برای یک زن، برای یک مادر چقدر سخت است گذراندن این لحظه ها.
قدم زده بودیم و رسیده بودیم انتهای باغ موزه، آنجا که مزار پنج شهید گمنام بود و راوی دفاع مقدس میخواست برای ما از لحظه لحظه شهادت های جوانان غیورمان در آزادسازی خرمشهر حرف بزند...

وقتی قلم به حرمت حماسه سکوت می‌کند


دیگر پاهایش توان ایستادن نداشت. کنار مزاری نشست و خودش را رها کرد در اشک هایی که بی امان می باریدند. همکاران دورش کردند و دلداری اش دادند. هر کدام دعایی کرد و آهی که از سینه اش بیرون آمد  دلم را به درد آورد. گفت که دکترها دیگر کاری از دستشان بر نمی آید، اما دکتر اصلی خداست. من تسلیم نمی شوم و آمده ام که شفای همسرم را، پدر فرزندانم را ازین شهدا بگیرم. دلم قرص شد. چقدر ایمان داشتن به شهدا زیباست. اینکه همه جا آنان را ناظر بر خودت ببینی و بدانی که حواسش به تو و زندگیت است.

سرهنگ علی کمالی، راوی دفاع مقدس داشت روایت میکرد، از شهید و شهادت و بی قراری های خانواده هایشان میگفت. تاکید کرد که رسانه ساکت ننشیند و زوایای پنهان و آشکار زندگی شهدا را روایت کند. هر بار از یک منظر و یک جریانی. با عکس و متن و فیلم. با خبرو گزارش و... لابه لای حرف هایش نام شهدا را می برد. نام عملیات ها را، بی قراری خانواده هایشان و همه ما که منقلب شده بودیم... 

این محفل برای ما بود. برای اصحاب رسانه و جایی برای نقش بازی کردن نداشت. خومان را رها کرده بودیم در تک تک کلمات و جمله هایی که راوی به زبان می آورد و آهنگ زیر صدایی که یکی از بچه ها با گوشی اش داشت پخش میکرد و همکارم یک دل سیر با شهدا حرف زد.  

در ادامه، همکاران بسیج رسانه استان از دیگر فضای باغ موزه دیدن کردند، عکس های یادگاری گرفتند. اینجا خودش یک شلمچه بود، اینجا خرمشهر دلمان بود که فتح کرده بودیم. لابه لای نخل های بی سر، تانک های سوخته و... جایی که خدا با شهدایش هوای دلمان را بیشتر داشتند... 

وقتی قلم به حرمت حماسه سکوت می‌کند

وقتی قلم به حرمت حماسه سکوت می‌کند

وقتی قلم به حرمت حماسه سکوت می‌کند

نوشین کریمی

کد خبر 1820170

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha